بامزه ترین لطیفه های کوتاه و باحال

پسره به دوست دخترش زنگ میزنه میگه:
کجایی؟

میگه: با پدرم تو ماشین bmwش داریم میریم از بانک پول بگيريم که من برم برای اسبم پد زین بخرم بابامم میخاد فیکسای چوب اسکیاشو عوض کنه
تو کجایی عزیزم؟

.

.
پسره میگه: تو همین اتوبوسی که تو هستی، خواستم بگم پول بلیط رو من حساب كردم تو نميخواد بدی

♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦

دارم مسواک می زنم

بابابزرگم دندون مصنوعیش رو آورده گذاشته تو جیبه پیرهنم می گه یه دستی هم به دندونای ما بزن!

♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦

اون دنیا کسی به ماه تولدش افتخار نمیکنه
اونجا ماه فوت افتخار داره!!!
مثلا میگن "ما متوفی های اردیبهشت خیلی خاصیم"

♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦

بهترین جمله ای که تو کل دوران مدرسم شنیدم
بچه ها امروز معلمتون نمیاد برید خونه
آدم حس میکرد بعد از ده سال از زندان در اومده

♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦

به طرف میگم اصل بده
میگه اولا عسل و اینجوری مینویسن بیسواد دوما منظورت از عسل بده چی بود؟؟مگه من زنبورم؟
الان فقط اینو گذاشتم بدونید واسه چی خودکشی کردم بعدا نگید عاشق بود!!!
روحم شاد!

♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦

به مهمون گفتن بفرما شام
‏گف خونه شام خوردم
‏اصرار میکنید یه مزه مزه میکنم
‏بعد یه ساعت صابخونه گفت
‏داداش ایندفعه خونه مزه مزه کن شام اینجا بخور

♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦

واقعا من عمرم هم تموم بشه نمی فهمم
فلسفه این که معلما وسط کلاس نمی ذاشتن دو نفری بریم واسه آب خوردن چیه!

♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦

تازه با اصطلاح شب شیک کنار اومده بودم

.

.

که یکی گفت تاریکی به کام

♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦

میخوام برم هند اونایی که خورشید رو عبادت میکنند رو
بیارم اهواز
ساعت 2 ظهر بزارمشون تو حیاط
بهشون بگم حالا عبادت کنید
ببینم سرِ دینشون میمونند یا نه

♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦

آرایش بعضی عروس ها روکه می بینم،
تنها تصوّری که میتونم داشته باشم اینه که
آرایشگرش دوست دختر سابق داماد بوده،
عمدا گند زده تو قیافه عروس!!

♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦

یه عشقم نداریم
.
.
اوه اوه حواسم نبود میاد میبینه شر میشــــه
داریم آقا, داااااااااااااریم
داریم...خوبشم داريم
خييييييلييي ماهه!!!
دلتوون بسوووووززززههه...

♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦

ﺑﻌﻀﯽ ﭘﺴﺮﺍﻡ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺳﺐ ﺳﻔﯿﺪﺷﻮﻥ ﮐﻔﺎﻑ ﻧﻤﯿﺪﻩ!
ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺩﺭﺑﺴﺖ ﺑﮕﯿﺮﻥ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﺷﻮﻧﻮ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﻦ
ﻻﻣﺼﺐ ﺩﻝ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ گاراژ حاج تقی و برادرانه.

♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦

یارو ﻣﯿﺮﻩ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺑﻬﺶ ﻛﺮﻓﺲ ﻣﯿﺪﻥ
ﺷﺎﻡ ﺍﺳﻔﻨﺎﺝ
ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﺑﻬﺶ ﻧﻮﻥ ﻭ ﺳﺒﺰﻯ ﻣﯿﺪﻥ !!
ﻣﯿﮕﻪ : ﻧﺎﻫﺎﺭ ﭼﯿﺰﻯ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻜﻨﯿﺪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺮﻡ ﻣﯿﭽﺮﻡ

♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦

رفته بودم لبنیاتی، دیدم یه دختر اومده با یه سطل!
به فروشنده میگه: آقا یه کیلو شیر گاو بدین
فروشنده گفت: تو این سطلی که آوردی یه کیلو شیر گاو جا نمیشه
دختره خیلی خونسرد گفت: پس لطفا یه کیلو شیر گوسفند بدین!
پیکر مطهر آن فروشنده یکشنبه از جلوی تالار وحدت تشییع خواهد شد.

لطیفه های باحالی که روزتان را از نو میسازد!