اشتباهات و درد های گذشته می توانند گاهی مثل یک برچسب در ذهن ما باقی بمانند برای همین ترجیح میدهیم از آنها فرار کنیم در حالی که اگر از آنها به موقع و صحیح صحبت کنیم چندان هم ناراحت کننده نخواهند بود به عنوان مثال زمانیکه به صورت یک تجربه و درس برای فرزندمان از گذشته خود بگوییم .
هر کدام از ما اشتباهاتی را در زندگی انجام داده ایم . کارهایی در گذشته انجام داده ایم که نمی خواهیم در موردش صحبت کنیم اما به نظرتان آیا باید در مورد گذشته خودمان با فرزندمان صحبت کنیم؟ برخی از شما تصور می کنید نباید از گذشته ی خود به خصوص اشتباهات گذشته تان به فرزندتان بگویید غافل از اینکه اگر به کودکان مان در مورد گذشته چیزهایی بگوییم و به آن ها نشان دهیم که چگونه به مشکلات غلبه کرده ایم و به چه تجربیاتی دست یافته ایم آن ها هم قطعا می توانند با مشکلات گذشته کنار بیایند .
برای فرزندتان از گذشته خود بگویید
گاهی اوقات برچسب ها و درد و رنج هایی که از گذشته به ما وارد شده اند، می توانند زندگی را برای مان سخت کنند و خوش بین بودن در چنین شرایطی کار سختی است اما فرزندان ما هرگز از شنیدن اقداماتی که ما در زندگی انجام داده ایم و سعی کردیم خودمان را سالم نگه داریم ، خسته نمی شوند و برایشان جذاب و آموزنده خواهد بود .
یکی از مهم ترین چیزهایی که می توان در تعریف کردن این داستان ها به فرزند یاد داد، این است که ما دیگر شبیه به گذشته نیستیم این اشتباهات متعلق به گذشته بودند و ما اکنون انسان های جدیدی هستیم و نباید به خاطر آن گناه خاص در گذشته سرزنش شویم و در نتیجه می توانید تعدادی از این داستان های آموزنده و تغییرات خودتان را برای فرزندتان تعریف کنید . حتی اگر در گذشته همسرتان اشتباه بزرگی انجام داده است اما از این راه برگشته و به اشتباه خود پی برده و اکنون به یک شوهر وفادار تبدیل شده است . این می تواند برای کودک شما یک داستان آموزنده باشد که نسبت به آن احساس بدی پیدا نکند .
چه چیزهایی را می توانیم در مورد گذشته برای کودک خود تعریف کنیم ؟
گاهی اوقات والدین در دوران نوجوانی آسیب هایی دیده اند و در نتیجه این اتفاقات را در درون خودشان پنهان کرده اند در موارد دیگری هم تمام کسانی که به حق ما خیانت و ظلم می کردند ، ممکن است دوباره برگردند و مسیر درستی را در کنار ما در پیش بگیرند اما همه این بحث ها سر این است که در این مورد به فرزندمان چه بگوییم .
اکنون ما انسان جدیدی هستیم
کودکان ما نیاز دارند در مورد تصمیماتی که در زندگی اتخاذ کرده ایم چیزهایی را بدانند . باید یاد بگیرند که چگونه از شرایط سخت بیرون آمد ایم و سعی کردیم به انسان های جدیدی تبدیل شویم . حتی تصمیمات غلط هم می توانند در نهایت راهی برای جبران داشته باشند . پس می توانیم این تصمیمات و تغییراتی که در خودمان ایجاد کرده ایم را به کودک مان توضیح دهیم .
عذر خواهی کردن و طلب بخشش
می توانیم اشتباهاتی را که در گذشته انجام دادیم، برای کودکمان تعریف کنیم و راه عذر خواهی را به آن ها بیاموزیم و بگوییم که وقتی اشتباه کرده بودیم چطور برای جبران آن اشتباه عذر خواهی یا عمل کردیم.
یادگیری عادت های جدید
زمانی که به دور از این برچسب زندگی می کنیم ، ممکن است احساس کنیم قربانی شده ایم اما قربانی که به پیروزی رسیده است . در کنار این پیروزی ها می توانیم عادات جدید را یاد بگیریم و اینگونه به فرزند خود می آموزیم که بعد از خطا دوباره روش جدید زندگی را در پیش باید گرفت . باید امیدوار بود و تمام این برچسب ها را کنار زد. فرقی ندارد که تصمیمات ما چقدر دردناک بودند و به سختی آن ها را انجام دادیم . کودک شما هم از این داستان ها می تواند یاد بگیرد که همیشه برای انجام اقدامات جدید ، زمان هست پس لطفا با فرزندتان درباره گذشته خود صحبت کنید و درس هایی که آموخته اید را برایش تعریف کنید ، بگویید که کجای زندگی تصمیم درست شما را از ادامه ی اشتباه باز داشت و گوش دادن به نصیحت چه افرادی توانست شما را از ادامه ی راه اشتباه باز دارد.
شیوه های ارتباط والدین با کودکان
پدر و مادرها به سه شیوه با کودکانشان ارتباط برقرار می کنند. برخی از آنها خشونت آمیز حرف می زنند. این والدین بسیار غرولند می کنند، کودک را تحقیر می کنند و با جملاتی تهاجمی کودک را مخاطب قرار می دهند. در مقابل کودکانشان نیز به شیوه هایی متفاوت واکنش نشان می دهند. مثلا بسیار بازیگوش و شیطان هستند، یا ترسو و گوشه گیر هستند و یا نافرمان و گستاخی می کنند.
گروه دوم، والدینی هستند که برقراری ارتباط مثبت را می فهمند. آنها با ملاطفت، نرمی و محبت رفتار می کنند و سخن می گویند. اما متاسفانه نرمش و ملایمت این نوع والدین مانع از آن می شود تا زمانی که باید اقتدار یا محدودیتی را به کودک نشان بدهند درست رفتار کنند. آنها ناگهان تغییر روش می دهند و با خشونت کلامی یا رفتاری کودک را وادار به انجام کاری می کنند.
گروه سوم، پدران ومادرانی هستند که روش برقراری یک ارتباط سالم را می شناسند. آنها همواره به یک شکل ثابت و درست عمل می کنند. آنها مثبت، صمیمی، گرم و واضح حرف می زنند و عمل می کنند. برقراری ارتباط با کودک به این شیوه به کودک می فهماند که پدر و مادر موقعیت را می شناسند و می فهمند و مطابق باآن حرف می زنند و عمل می کنند. این شیوه ای است که پدر و مادرها باید آن را یاد بگیرند.
اصول صحیح حرف زدن با کودک
پدر یا مادر بودن یکی از سخت ترین کارهای دنیا است. این شغل، 24 ساعته است و می تواند بسیار خسته کننده باشد. اما مهم است، با همه خستگی نیز مسایلی را رعایت کنید تا به روح، جسم و اعتمادبه نفس فرزندتان لطمه ای وارد نشود.باید طوری او را تربیت و با او رفتار کنید تا در بزرگسالی علاوه بر اینکه مایه افتخار شما شود، خودش نیز در سلامت روحی کامل زندگی کند. یکی از روش های ارتباطی با کودکان حرف زدن است. اگر بتوانید روش های صحیح حرف زدن خود با کودکان را یاد بگیرید، به طور غیرمستقیم درست حرف زدن را به او نیز می آموزید.
اسم کودک را بخوانید
صدا کردن نام کودک توجه او را به حرف های شما جلب می کند. کودکان خردسال اغلب به زمان هایی محدود توجه دارند بنابراین برای جلب توجه باید مدام نامش را صدا کنید.
به کودک گوش دهید
کودکان دوست دارند برای آنها ارزش قایل شوید. به همین دلیل بسیار مهم است واقعا برای آنها ارزش قایل شوید.به کودکتان نشان بدهید که همه توجه و دقت شما به شنیدن حرف های اوست. روزنامه خواندن، تلوزیون تماشا کردن و کار کردن حواس تان را پرت می کند. اگر نمی توانید به حرف های کودک گوش بدهید تظاهر نکنید. بهتر استهنگام صحبت با فرزند خود، گوشی موبایل را کنار بگذارید و با همه حواس به حرف های او گوش فرا دهید.این باعث می شود تا اعتمادبه نفس پیدا کنند و آن حس ارزشمندی که دنبالش هستند را از شما بگیرند.
الگو باشید تا بتوانید توقع خوش رفتاری از کودک داشته باشید
خوش رفتاری شما با کودک به او یاد می دهد چگونه باید رفتار کند. چه رفتاری پذیرفتنی است و چه رفتاری در هر شرایطی نادرست است. نکته ای که نباید فراموش کنید رفتار متناوب است. نباید خودتان یک بار راست بگویید و یک بار دروغ بگویید. اگر توقع دارید همیشه کودکتان با خطاب محترمانه حرف بزند. باید همیشه خودتان با همین شیوه حرف بزنید. بگویید«لطفا»«متشکرم» و همیشه با همین خطاب محترمانه حرف بزنید.
از جملات مثبت استفاده کنید
مدام به کودک نگویید«نه» یا «نکن» اگر همیشه به کودک بگویید «به لیوان دست نزن»، «ندو»، «لباستو کثیف نکن» او به سمت آن کشیده می شود و بالاخره لیوان را می شکند و لباسش را کثیف می کند. به جای این جملات منفی بگویید «لیوانو با دو دستت نگه دار»، «مراقب لباست باش»، «مراقب راه رفتنت باش». مثبت حرف زدن کار آسانی نیست اما تلاشی است که بسیار ارزنده است. هرگز از واژه هایی که باعث ایجاد حس گناه در کودک می شود، استفاده نکنید. کودکان از همان ابتدا حس همدردی ندارند و بسیاری از چیزها را نمی توانند درک کنند. نباید برای اشتباهای که انجام می دهند خیلی آنها را مواخذه و سرزنش کنیداز واژه های سرزنشی مثل «خرس گنده شدی»، تحقیر آمیز مثل«پسر بد» و بیان شرم و خجالت مثل «شرم به تو» استفاده نکنید. این نوع واژه ها و جملات احساس بی ارزشی را در کودک شما تقویت می کند.
جملات و واژه های مثبت به کودک اعتماد به نفس و احساس شادی و خوشبختی می دهند. رفتارش را بهتر می کند و تلاش او را برای رسیدن به موفقیت بیشتر می کند.جملات مثبتی مثل «عزیزم یادت باشه که اسباب بازیاتو جمع کنی»، «ممنونم که کمکم کردی»، «خسته نباشی که به خواهرت کمک کردی»، «من به تو افتخار می کنم» راهر روز تکرار کنید و نتیجه اش را ببینید.
با کودک ارتباط چشمی برقرار کنید
تاثیر واژه ها را زمانی بهتر احساس می کنید که فرزندتان را در محیطی آرام قرار دهید و به چشم هایش نگاه کنید و با آرامش با او حرف بزنید.
به تن صدا و لحن کلامتان توجه کنید
با کودکی که غر می زند با همان لحن و با تندی صحبت نکنید. زمانی که کودک آرام شد با او حرف بزنید. بالا و پایین رفتن صدا باید متناسب با موقعیت باشد. پس اگر همیشه با داد و بیداد حرف می زنید باید این عادت را ترک کنید.
سوال بپرسید
اگر می خواهید کودکتان بیشتر فکر کند و برداشت های آزاد داشته باشد از او سوالاتی تحلیلی بپرسید. سوال تحلیلی یعنی سوالاتی که پاسخ آنها بله یا خیر نیست و او باید تلاش کند بیشتر حرف بزند و دیدگاه ها و احساساتش را نشان بدهد. مثلا به جای این پرسش«مهد کودک خوش گذشت؟ » بپرسید«چه چیزی امروز بیشتر در مهد کودک خوشحالت کرد؟ ».
آیا کودک منظور و هدف شما را فهمیده است؟
اگر احساس می کنید کودکتان واکنش درستی به درخواست ها و حرف هایتان نشان نمی دهد و گیج شده است. پرسش و درخواستتان را دوباره تکرار کنید تا متوجه شوید او موضوع را به خوبی فهمیده است. از او بخواهید آنچه به او گفته اید را تکرار کند.
با گفتن عبارت: «برای اینکه من می گم!» باعث می شوید تا کودک هرگز به چرایی مسایل فکر نکند. قدرت تحلیل و پرسش گرایی را از او می گیرید.
پاسخ های کوتاه بدهید
والدینی که با پاسخ کوتاه فرزند را مجبور می کنند از آنها اطاعت کند، به هیچ عنوان روش درستی برای تربیت کودک خود انتخاب نکرده اند. با گفتن عبارت: «برای اینکه من می گم!» باعث می شوید تا کودک هرگز به چرایی مسایل فکر نکند. قدرت تحلیل و پرسش گرایی را از او می گیرید. یا گفتن عبارتی همچون: «هر چه من می گویم را باید انجام دهی» به این مفهوم است که هیچ احترامی برای فرزند خود قایل نیستید و او نیز در مقابل به شما احترام نخواهد گذاشت. برای تربیت صحیح فرزندان، برای پاسخ به سوالات او زمان بگذارید و با صبر کامل و مرتبط به او پاسخ بدهید.
کودکانه رفتار کنید
کودکان بسیار باهوش تر از آن هستند که تصور می کنید. لازم نیست صدای خود را کودکانه کنید یا با کلمات خیلی بچه گانه با او حرف بزنید تا به حرف هایتان گوش کنند. کودکان مکالمات مردم با یکدیگر را می شنوند و کودکانه حرف زدن را نوعی اهانت به خود می دانند.
وسط حرف کودک نپرید
اگر کودک برایتان ماجرایی را تعریف می کند تا انتهای داستان را گوش بدهید و حرفش را قطع نکنید. اگر مدام وسط حرف کودک بپرید یا اظهار نظرهای بی مورد بکنید او علاقه اش را برای مطرح کردن دیدگاهایش را از دست می دهد. مثلا اگر کودکتان اتفاقاتی که در مدرسه می افتد را برایتان تعریف می کند با پرسش های بی مورد او را سردرگم نکنید یا از ماجرا منحرف نشوید. سکوت کنید و احساسات تان را با لبخند یا تعجب نشان بدهید.
زیاد حرف نزنید
تحقیقات کارشناسان ثابت کرده است، مغز هر انسانی می تواند در هر مرتبه، به طور متوسط 5 تا 9 موضوع را به خاطر بسپارد. به همین دلیل است که کودکان وقتی بیشتر از ظرفیت خود می شنوند، دیگر تمایلی به گوش کردن ادامه حرف ها ندارند. اگر می خواهید مسایل زیادی به فرزند خود بیاموزید، آن را به چندین بخش کوتاه تقسیم کنید تا نتیجه بهتری داشته باشد. یادتان باشد کودکان نمی توانند چند دستور را همزمان انجام بدهند. به جای اینکه بگویید«پاشو درساتو بخون اما قبـــــلش اتاقتو مرتب کن و کفشاتو ببر بذار تو جا کفشی و لباساتو مرتب کن» اول یک خواسته ساده تر را از کودک بخواهید و سپس او را به انجام کارهای دیگر تشویق کنید.
ملاحظه گر باشید
حواستان به مکالماتتان با دیگران باشد. چه چیزی به دوستانتان می گویید؟ چگونه با کودکتان حرف می زنید؟ آیا با دوستان و کودکتان به یک شیوه حرف می زنید؟ مکالماتتان را با دوستانتان در حضور کودک طوری تنظیم کنید که اگر کودک درباره آن از شما سوالی کرد پاسخی برایش داشته باشید.
تهدید نکنید
هدف از بزرگ کردن کودک این نیست که او را مطیع و فرمانبردار خود تربیت کنیم. باید به کودکان فرصت فکر و خطا کردن بدهد. تهدید کردن کودک باعث می شود تا اعتمادبه نفس او از بین برود و در بزرگسالی دچار مشکل بشود.