به گزارش سایت خبری ساعد نیوز و به نقل از بهداشت نیوز،مرحله پیش از خودکشی را غالباً افسردگی مینامند. مرگی خودخواسته که در کشورمان نیز روزانه در حال وقوع است.
خودسوزی، رگ زدن، استفاده از قرص برنج، طناب دار و دهها مورد دیگر از روشهایی است که افراد برای زودتر رسیدن به مرگ از آنها استفاده میکنند. این در حالی است که اگر به دنبال پاسخی برای علل وقوع یک خودکشی باشیم، باید روی توانایی حل مسئله و همچنین سیستمهای حمایتی در خانواده وجامعه مطالعه کنیم. در گزارش پیشرو به بهانه روز جهانی پیشگیری از خودکشی به این موضوع پرداختهایم.
مشکلات در تمام حوزهها وجود دارد. فردی دچارمشکلات مالی یا درنگاهی کلانتر مشکلات اقتصادی است، فردی با اعتیاد دستوپنجه نرم میکند، که این خود ریشههای اقتصادی دارد. درتمام حوزههای انسانی اگر «حمایت» از افراد صورت نگیرد، این امکان وجود دارد که فرد دست به خودکشی بزند.
برخورد روانشناسان و روانپزشکان با افرادی که میل به خودکشی دارند، چگونه است؟ دو مسیر در مقابل چنین افرادی قرار میگیرد. رواندرمانگران سعی میکنند با ایجاد «امید» در زندگی فرد به آینده او معنا بخشند تا مسیر بهبودی را طی کند. در برخوردی دیگر خانواده، دوستان و اطرافیان فرد افسرده را برای «حمایت» از او آماده میکنند؛ چرا که اگر حمایتهای درستی در تمام حوزه برای فرد مهیا شود؛ تمایل او برای خودکشی کاهش مییابد.
مینا دادگستری مقدم، خانوادهدرمانگر، با اشاره به اینکه خودکشی را نیز میتوان در مردان و زنان جداگانه مورد بررسی قرار داد، میگوید: «هدف از اقدام به خودکشی در خانمها بیشتر برای جلب توجه صورت میگیرد. به عبارتی خودکشی ابزاری است برای اینکه خانمها به اطرافیانشان بفهمانند که نیاز به حمایت آنها دارند. برای همین هم است که بیشتر ابزارهایی را که خانمها برای خودکشی استفاده میکنند، شامل قرصها میشود که با مسمومیت همراه است. در مقابل آقایان دقیقا با هدف رسیدن به مرگ یا رهایی از زندگی خودکشی میکنند. آنها از ابزارهایی چون طناب، بریدن رگ به صورت عمیق و حتی استفاده از تفنگ برای خودکشی استفاده میکنند که این خود نشان دهنده این است که تصمیمشان رسیدن به مرگ است.»
حتما از خبر خودکشی فلان بازیگر و یا فلان شخصیت و یا همسایه دیوار به دیوار خود متعجب شدهاید و از خود پرسیدهاید: چگونه فردی تمایل به خودکشی پیدا میکند؟ خودکشی مرحله نهایی «افسردگی» است.
دادگستری مقدم در پاسخ به این سوال که علت اقدام به خودکشی در افراد چیست؟ پاسخ میدهد: « اقدام به خودکشی حاصل افسردگی و یک اختلال روانی یا اتفاقاتی است که در زندگی فرد رخداده و او توانایی مقابله با آن را ندارد. در مورد اول معمولا اختلالات افسردگی ژنتیکی هستند که زیرمجموعههای بسیاری نیز دارند که به طور مثال میتوان به وسواس اشاره کرد. در مورد علت دوم مستقیماً با مهارت وتواناییهایی در ارتباط است که افراد در طول زندگی یاد نگرفته، آموزش ندیده و در نتیجه توان مقابله با آن را ندارند که درنتیجه با خودکشی قصد پاک کردن صورت مسئله را دارند.»
به آدمهای اطراف خودنگاه کنید؛ اعضای خانواده، همسایگان، دوستان، همکاران و هر کسی را که میشناسید. آیا به نظر شما آنها تمایل به خودکشی دارند؟ شاید باخود بگویید، به راحتی نمیتوان به این سوال پاسخ داد و یکی از دلایل تعجب خود از خودکشی دیگران را نیز همین موضوع عنوان کنید. تحقیقات روانشناسی نشانداده است که افرادی که میل به خودکشی دارند، در ابتدا این تمایل را به اشکال مختلفی به اطرافیانشان نشان میدهند. با زبان بیزبانی میگویند که افسرده هستند و ممکن است دست به خودکشی بزنند. آنها علائمی از خود نشان میدهند. خودزنیهای سطحی، نوشتن نامه یا ارسال پیام در شبکههای اجتماعی و ...؛ اینها پیامهایی است که فرد از روحیات خود به دیگران منتقل میکند و بهگونهای میگوید که: قصد خودکشی دارم!
دادگستری مقدم میافزاید: «آستانه تحمل افراد با یکدیگر متفاوت است؛ یا در تشبیهی ظرف تحمل افراد یکی نیست. فردی با میلیاردها بدهکاری کاملا عادی به زندگی خود ادامه میدهد و فرد دیگری با چند میلیون بدهکاری کششی برای ادامه زندگی ندارد! ما باید به افراد «توان حل مسئله» را آموزش بدهیم. مهارتهای آنها را از کودکی افزایش دهیم؛ تواناییهایی چون جراتورزی و توانایی حل مسئله و افزایش عزت نفس. زمانی که فرد مهارت های زندگی را بلد نباشد، فردی ناکارآمد است که در مواجهه با مشکلات به راحتی سر خم میکند.»
این رواندرمانگر با اشاره به مشکلات اقتصادی و تاثیر آن بر افزایش میل به خودکشی ادامه میدهد: «مهارتهای زندگی کردن در فرد باید افزایش یابد. حال اینکه نباید در این بین سیستم حمایتی را فراموش کنیم؛ اگر فرد مورد حمایت درستی از خانواده و جامعه قرار داشته باشد، دلیلی برای افسردهشدن و میل به خودکشی نخواهد داشت. نباید فراموش کنیم که سیستمهای حمایتی شامل حوزههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... میشوند. پسر جوانی که از طرف پدر حمایت مالی میشود، دلیلی ندارد برای مشکلات مالی خودکشی کند؛ حال اینکه اگر همین فرد در حوزه روابط عاطفی مهارتهای کافی را ندیده باشد در شکستی عاطفی ممکن است تمایل به خودکشی در او به وجود آید. چرا که سیستم حمایتی که از او میشده در این بعد موفق عمل نکرده است.»
براساس مطالعات روانشناسی مهارتهای زندگی شامل خودآگاهی، همدلی، ارتباط موثر، روابط بین فردی، تصمیمگیری، توانایی حل مسئله، تفکر خلاق، تفکر انتقادی، مقابله با هیجان های ناخوشایند و توانایی مقابله با استرس میشود.
خودکشی در ایران براساس خلاصه سالنامه آماری سال 1396 پزشکی قانون ۵.۷ نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر بوده است. استانهایی چون ایلام، کهگیلویه و بویر احمد و کرمانشاه بیشترین آمار خودکشی را به خود اختصاص دادهاند. این در حالی است که رسانهها بسیاری از خبرهای خودکشی را منتشر نمیکنند و در این موضوع با احتیاط وارد میشوند. براساس آماری که پزشکی قانونی منتشر کرده است، در سال 96 مجموع تلفات خودکشیها ۴۶۲۷ نفر بوده که نسبت به سال ۹۵ افزایش ۵ درصدی را نشان میدهد.
نباید فراموش کنیم که ایران کشوری مذهبی است. مردمی متدین در این کشور زندگی میکنند که براساس آموزه های دینی خودکشی را یک گناه کبیره میدانند. از اینرو فرد در مواجه با میل با خودکشی درمقابل مذهب نیز قرار میگیرد؛ موردی که دادگستری مقدم آن را اینگونه شرح میدهد؛ این خانوادهدرمانگر میگوید: «انسان سه لایهوجودی دارد؛ «نهاد» او همان غریزه انسانی است، «فراخود» که منبع شکلگیری آن ارزشها و به عبارتی فرهنگ و آموزههایی است که جامعه در او به وجود آورده و «خود» او که میان این دو قرار دارد.
اگر سوال این باشد که مذهب میتواند بازدارنده اقدام به خودکشی باشد باید بگوییم که قطعاً. نهاد ما در شرایطی میگوید که خودکشی راهحل نهایی است؛ در مقابل فراخود که ناشی از آموزهها وفرهنگ است در مقابل آن ایستادگی میکند؛ در این بین «خود» میان این دو قرار میگیرد و فرد را وادار میکند که به دنبال راهحل باشد. این راهحل شاید دزدی کردن باشد یا هر موردی که خلاف هنجارهای جامعه است؛ اما انسان بهدنبال راهحل است و ممکن است هر مسیری را هرچند غلط انتخاب کند.
اگر ضعف در تامین فراخود در جامعه وجود داشته باشد؛ به این معنی که افرادی را که نمادهای مذهبی هستند، اقداماتی انجام دهند که خلاف آن آموزهها باشد، فراخود رنگباخته و در مقابل با غرایز(نهاد) نمیتواند آنچنان که باید و شاید مقابله کند. مانند آنچه به عنوان دینگریزی در جهان شاهد هستیم.»
دادگستری مقدم در ادامه میافزاید: « فرد اگر انسان سالمی باشد به این معنی است که در زندگی خود به دنبال معنایی میگردد. همین معنا یا هدف به او کمک میکند، تا سلامت روان خود را بازیابد. به گفته «یالوم»، هر کسی که مذهب دارد، سلامت روان بهتری خواهد داشت. این معنای زندگی میتواند کمک به دیگران باشد و یا هر هدف دیگری که فرد را برای ادامه زندگی امیدوار کند. برخی افراد نیز اهداف غلطی دارند، اهدافی که لزوما جزو مواردی نیست که در آن خیر باشد؛ اما چون زندگی آنها هدفدار است، تمایل به خودکشی در آنها کاهش مییابد.»
تا به حال به علامت «;» فکر کردهاید؟ پروژهای برای مقابله با خودکشی افراد در کره زمین. پروژه سمیکالن از تمامی انسانها در سرتاسر دنیا دعوت میکند تا با کشیدن طرحی از این علامت نگارشی (;) در جایی از بدنشان بر لزوم توجه به مشکلات مرتبط با روان از جمله افسردگی، خودکشی، اعتیاد و آسیب به خود تاکید کرده و حمایت خود را از افرادی که با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنند نشان دهند.
فردی که دست به خودکشی میزند، با بحرانی درونی و بیرونی مواجه است. حمایتهای کافی از او صورت نگرفته و مهارتهای زندگی را فرانگرفته است؛ این یک فرد ناکارآمد ایجاد خواهد کرد، شخصی که روز به روز تمایل به خودکشی در او افزایش مییابد. خانواده، دوستان، همکاران و تمام افرادی که در زندگی خود میبینیم، در شرایط بحرانی گاهی توان مقابله را ندارند.
آنها نیاز به حمایت اطرافیان دارند تا محیطی امیدوار کننده برای آنها فراهم کنند. این نیاز تنها به اطرافیان محدود نمیشود و دولت به عنوان مدیریت کننده کشور نیز باید شرایطی را برای جامعه فراهم کند تا مردم در چتر سیستمهای حمایتی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی احساس امنیت کنند؛ نه اینکه به دنبالخودکشی باشند.