دلیل این بن بست سیاسی و تکرار سناریوی فریب و طرح نظریه فشل "نجات" و رجوع به مفاهیم فریب دهنده "دولت غایب" و "دشمن خارجی" نبود تحزب در ایران است. در همه جای دنیا و در دموکراسی های پیشرو، حزب ضامن شعار انتخاباتی کاندیداها است.
ساعدنیوز: دولت سیزدهم با وعده های عمدتاً اقتصادی و گشایش های داخلی بر سر کار آمد. امروز وضعیت اقتصادی به مراتب دشوارتر از دوران دولت قبل است و گزارش های میدانی این مطلب را کاملاً تأئید می کند. حضرتعالی امروز توئیتی منتشر کردید با این محتوا که ""دولت غایب" و" دشمن همیشه حاضر"، باز هم به عنوان متهمان مشکلات اقتصادی معرفی شدند.نیمی از عمر مجلس و یک چهارم عمر دولت گذشت اما دریغ از طرح یا لایحه ای برای احیای اقتصاد.به یاد داریم که خود عزیزان فرمودند مدیریت کشور یکدست شده است و دیگر بهانه ای نداریم." با توجه اهمیت این موضوع لطفاً در این خصوص توضیحاتی را بفرمایید؟
دکتر حشمت الله فلاحت پیشه: به نام خدا؛ موضوع این توئیت مربوط به وعده های انتخاباتی ای است که معمولاً در ایران توسط دولت ها و مجالس داده می شود. به هر حال، این به یک رسم در فضای سیاسی ایران تبدیل شده است که هم در مجالس و دولت های پیشین شاهد آن بودیم و هم در دولت و مجلس کنونی؛ این که دولت ها و مجالس در زمان انتخابات، وعده هایی انتخاباتی را مطرح می کنند که عمدتاً اقتصادی است. این در حالی است که خود این دولت ها و مجالس به شرایط کشور کاملاً آگاهی دارند و می دانند که امکان عملی کردن این وعده ها وجود ندارد.
لذا در طول سه دهه اخیر هر دولت و مجلسی با ادعای داشتن برنامه ای برای نجات اقتصاد کشور بر سر کار آمده است. علیرغم پیشرفت های اقتصادی در این سال ها، با وجود این برنامه های نجات، عملاً تغییری در شاخص های کلان اقتصادی کشور صورت نگرفته است؛ بلکه ناامنی ذهنی در شهروندان افزایش پیدا کرده است. این نشان می دهد که نظریه نجات که در انتخابات ایران عمدتاً به آن رجوع می شود، یک نظریه بی بنیه و توأم با فریب است که متأسفانه توسط همه دولت ها و مجالس در این سال ها مطرح شده است. این در حالی است که همین دولت ها و مجالس در حل کوچکترین مشکلات مردم ناکام مانده اند. و وقتی این ناکامی شکل گرفت، بلافاصله دو مطلب نخ نما برای فرار از پاسخگویی مطرح شده است. مطلب اول؛ انتقاد از دولت غایب است. نقد عملکرد دولت های گذشته به عنوان عامل وضعیت کنونی؛ این مجالس و دولت ها نیمی از عمر خودشان را عموماً صرف متهم کردن دولت ها و مجالس پیشین و نقد عملکرد آنها به عنوان مقصر اصلی وضعیت موجود می شود.

در 16 سال اخیر ما شاهد ورود یک مفهوم به عرصه سیاست ایران بوده ایم با عنوان "راهکارهای صد روز برای کنترل التهابات موجود اقتصادی". این راهکارها نه تنها گرهی از مشکلات باز نکرده اند بلکه بر التهابات موجود نیز اضافه کرده اند. بنابراین، راهبرد نخست دولت ها و مجالس برای فرار از زیر بار مسئولیت همین انداختن گناه بی کفایتی به گردن دولت ها و مجالس پیشین است.
مطلب دومی که برای توجیه وضعیت اسفناک اقتصادی کشور مطرح می شود، بحث "دشمن خارجی" است. این که اگر ما امروز با این مشکلات سنگین روبرو هستیم؛ این مسأله به دلیل وجود دشمن خارجی و تحریم هایی است که بر علیه کشور وضع شده است. حداقل در مورد دولت سیزدهم و مجلس یازدهم ما بارها شاهد بوده ایم که خود این عزیزان اعلام کرده اند که 80 درصد مشکلات کشور ریشه در داخل دارد و این مشکلات هم راه حل های داخلی دارند. واقعاً جای تأسف دارد که با وجود طرح این مطالب در زمان انتخابات، باز ما امروز با طرح همان دو مطلب نخ نمای "دولت غایب" و "دشمن خارجی" از سوی مجلس و دولت مستقر روبرو هستیم.
به نظر من، دلیل این بن بست سیاسی و تکرار سناریوی فریب و طرح نظریه فشل "نجات" و رجوع به مفاهیم فریب دهنده "دولت غایب" و "دشمن خارجی" نبود تحزب در ایران است. در همه جای دنیا و در دموکراسی های پیشرو، حزب ضامن شعار انتخاباتی کاندیداها است. حتی اگر کاندیدایی به صورت خلق الساعه به یک حزب تحمیل شود که در غرب تقریباً این موضوع بسیار بعید است؛ حزب ضامن عملی شدن شعارهایی است که این کاندیدا داده است. چرا که واقعیت این است که نخبگان سیاسی می آیند و می روند و این حزب است که در عرصه سیاسی یک کشور دموکراتیک باقی می ماند و اگر حزبی عملی شدن شعارها را پیگیری نکند، طبیعتاً از چرخه سیاست خارج می شود. ما امروز در فرانسه شاهد همین موضوع هستیم. احزاب سنتی فرانسه دیگر جایگاهی در این کشور ندارند و احزاب نو وارد صحنه شده اند.
ما در ایران حزب نداریم و به همین دلیل ما با سیاستمدارانی مواجهیم که با تئوری نجات به صحنه سیاسی کشور وارد می شوند و زمانی که به قدرت رسیدند، با طرح ایده "دولت غایب" و "دشمن خارجی" دوران حضور خود در عرصه قدرت را با سخنرانی هایی حول این دو مفهوم سپری می کنند. و تنها بار مشکلات مردم با رفتن این سیاستمداران سنگین تر و سنگین تر می شود. مردم در مواجهه این بار سنگین مشکلات، دوباره با دعاوی جدیدی مبنی بر نجات اقتصاد کشور مواجه می شوند و بعد از آمدن چهره نو با همان دعاوی قدیمی و رجوع به مفاهیم کلیشه ای دولت غایب و دشمن خارجی، مردم در نهایت سرخورده می شوند! باز روز از نو برای مردم و مشکلات بی انتهایشان و روزی نو برای سیاستمداران. واقعیت این است که روزی نو نصیب سیاستمداران می شود و نه مردم. ناامنی ذهنی بیشتر است که نصیب مردم می شود.
با توجه به این که ما در ایران حزب نداریم. کاش مدعی العموم برای دفاع از حقوق مردم وارد صحنه شود و نسبت به این موضوع حساس تر شود. وقتی کاندیدایی تئوری نجات را مطرح می کند و وعده هایی به مردم می دهد و بعد از آمدن به عرصه قدرت باز مفاهیم کلیشه ای دولت غایب و دشمن خارجی را مطرح می کند، این مدعی العموم باشد که او را تحت پیگیرد قرار می دهد و حقوق ملت را استیفاء می کند. در دنیای امروز رسانه ها این کار را می کنند. یعنی فضای انتخاباتی را رصد می کنند و بعد زمانی که سیاستمداران و احزاب به قدرت می رسند به مطالبه گری و پیگیری عملیاتی شدن این دعاوی را در دستور کار قرار میدهند. با توجه به فضای رسانه ای ایران متأسفانه رسانه ها انتقاد از دولت را به سال آخر و زمان انتخابات که فضای رسانه ای بازتر است موکول می کنند. این هم دردی از ما دوا نمی کند.
همان طور که عرض کردم؛ این انتقاد به دولت ها و مجالس پیشین نیز وارد است. امیدواریم این ادبیات فریب از فضای سیاسی کشور برچیده شود. حداقل در دولت جدید و مجلس کنونی ما بارها از زبان خود این عزیزان شنیده ایم که "دولت و مجلس یک دست شده است و دیگر بهانه ای برای تداوم مشکلات و نقص در خدمت رسانی به مردم وجود ندارد". متأسفانه با وجود این اظهارنظرها، علیرغم گذشت نیمی از عمر مجلس و یک چهارم عمر دولت، باز تئوری نخ نمای دولت غایب و دشمن خارجی تکرار می شود!
3 سال پیش
3 سال پیش