درباره هاروکی موراکامی
هاروکی موراکامی (به ژاپنی: 村上春樹) زادهٔ ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ است. او یک نویسندهٔ ژاپنی است و کتابها و داستانهای او در ژاپن و همچنین در سطح جهانی پرفروش شده و به ۵۰ زبان دنیا برگردانده شده اند. موراکامی وقتی که ۲۹ ساله بود، شروع به نوشتن داستان کرد. خودش می گوید: «من قبل از آن چیزی ننوشته بودم و یک شخص معمولی بودم، یک باشگاه جاز داشتم و هیچ نوشته ای خلق نکرده بودم». ایده و فکر نوشتن اولین رمانش به نام «به آواز باد گوش بسپار» در سال ۱۹۷۹، وقتی به او الهام شد که در حال تماشای یک بازی بیس بال بود. در سال ۱۹۷۹ این رمان منتشر شد و در همان سال جایزهٔ نویسنده جدید گونزو را دریافت کرد. موفقیت ابتدایی موراکامی «به آواز باد گوش بسپار»، او را تشویق کرد تا به نوشتن ادامه دهد. میلیون ها نسخه از آن در خارج از کشور خودش به فروش رفته است.
درباره کتاب سامسای عاشق
اگر داستان مسخ فرانتس کافکا را خوانده باشید، کتاب سامسای عاشق (Samsa in love) روایتی متضاد و برعکس آن اثر را بیان می کند. این کتاب در سال 2013 منتشر شد و ماجرای سوسکی را روایت می کند که تبدیل به انسان می شود و حالا باید با بدن و دنیای جدیدش کنار بیاید. این انسان جدید که گرگور سامسا نام دارد، در کتاب مسخ ماجرایی متفاوت داشت و به خاطر پوچی و سیاهی زندگی اش یک روز وقتی از خواب بلند می شود، می بیند که به سوسکی تبدیل شده و هیچ کاری از دستش برنمی آید و سرانجام به مرور در انتهای تنهایی و تاریکی جهانش غرق می شود. اما موراکامی در کتاب سامسای عاشق نوع دیگری از این شخصیت را به تصویر می کشد. سامسایی که با دیدن زنی زشت و خمیده عاشق می شود و جهانش به نور و تعالی می رسد. درواقع نویسنده نشان می دهد که او با تلاش، عشق و امید به زندگی، کم کم از پیله تنهایی خود دور می شود و قالب جدید خود را می پسندد. با اینکه موضوع تنهایی و از خودبیگانگی سوژه اصلی داستان های موراکامی به شمار می رود، با این حال او در کتاب صوتی سامسای عاشق سعی می کند که مفاهیم دیگری از زندگی را پررنگ تر کند و لذت و فضیلت انسان بودن را طور دیگری نشان دهد. در داستان سامسای عاشق، گرگور برای آنکه بتواند به عشق خود برسد و از انسان بودن درنیاید، باید تمام تلاش خود را کند و هاروکی موراکامی با بیانی شاعرانه و زیبا تمامی این لحظات را به خوبی توصیف کرده و هربار این سوال را در ذهن تان ایجاد می کند که اگر شما به جای او بودید، چه واکنشی نشان می دادید؟ و یا اگر شما به جای گرگور داستان کافکا بودید و یک روز به حشره ای بزرگ تبدیل می شدید، چه سرنوشتی برایتان رقم می خورد؟
در بخشی از کتاب سامسای عاشق میخوانیم
وقتی که زنگ در به صدا درآمد، سامسا در بزرگ ترین اتاق و در بزرگ ترین تخت خواب خانه مشغول چرت زدن بود. رواندازهای پر آن، چنان گرم و نرم بودند که گویی درون تخم خوابیده باشد. اما صدای زنگ که در خانه پیچیده بود، او را از رویا بیدار کرد و به واقعیت سرد بازگرداند. پیش از آنکه چشم باز کند، در رویایی دلچسب غوطه خورده بود؛ هرچند که نمی توانست جزئیاتش را به خاطر آورد. اما رگه هایی از شادی و لذت در ذهنش القا شده بود. خودش را از تخت خواب بیرون کشید، کمبرند ربدوشامبر را گره زد؛ دمپایی های آبی تیره اش را به پا کرد؛ چوب دستی سیاه رنگش را به دست گرفت و تلوتلوخوران و دست به نرده از پله ها پایین رفت. این مرتبه نسبت به دفعات پیش آسان تر بود اما هنوز در معرض سقوط بود؛ نباید بی احتیاطی می کرد. همچنان که زنگ در حال نواختن بود، با نگاه دقیق به پاهایش به پایین رفتن از پله ها ادامه داد. کسی که پشت در بود، زنگ را بی وقفه فشار می داد؛ گویی فرد سمج و بی تابی بود. سامسا درحالی که عصا را به دست چپش گرفته بود، به مقابل در رسید. دستگیره را به راست چرخاند و فشار داد. درب داخل چرخید و باز شد؛ زن ریز نقشی بیرون در ایستاده بود.
شناسنامه کتاب سامسای عاشق
-
نویسنده: هاروکی موراکامی
-
مترجم: مریم عروجی
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر بوتیمار
- تعداد صفحات:255
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : دارد
اگر از طرفداران کافکا و داستان هایش باشید، این کتاب نیز مورد پسند شما خواهد بود. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.