«بلفاست»، فیلم جدید کارگردان کنت برانا اثری است که چندی پیش برنده جایزه منتخب مردم در جشنواره بین المللی فیلم تورنتو 2021 شد. این فیلم که توسط برانا نوشته شده و بر اساس دوران کودکی خودش ساخته شده است، بازیگران بسیار خوبی را شامل می شود که از میان آن ها می توان به کایتریونا بالف، جیمی دورنان، کیران هایندز، جودی دنچ (برنده جایزه اسکار) و جود هیل بازیگر نه ساله اما درخشان در این اثر اشاره کرد.
بلفاست اولین نمایش جهانی خود را در چهل و هشتمین جشنواره فیلم تلوراید در 2 سپتامبر 2021 داشت و همچنین برنده جایزه منتخب مردم در جشنواره بین المللی فیلم تورنتو 2021 شد. این فیلم در 12 نوامبر 2021 توسط Focus Features در ایالات متحده اکران شد و در 21 ژانویه 2022 توسط یونیورسال پیکچرز در بریتانیا و ایرلند خواهد بود. این فیلم نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کرد و به فروش جهانی 5 میلیون دلاری دست یافت.
مشخصات و خلاصه داستان فیلم بلفاست (Belfast)
داستان فیلم بلفاست Belfast 2021 درباره خانواده ای از طبقه کارگر و دوران کودکی پسرشان در پایتخت ایرلند شمالی در اواخر دهه 1960 میلادی می باشد..
- ژانر : خانوادگی - درام
- امتیاز : 7.6 در سایت IMDb
- زبان : انگلیسی
- سال انتشار : 2021
- محصول کشور : آمریکا
- کارگردان : Kenneth Branagh
- بازیگران : Jude Hill, Lewis McAskie, Caitriona Balfe ,Jamie Dornan,Judi Dench ,Ciarán Hinds
نقد فیلم بلفاست (Belfast)
خانه، خانواده، وطن و عشق به سینما نقش مهمی در روایت برانا دارند. بعد از شروعی رنگارنگ از بلفاست امروزی، با همراهی موسیقی متن ون موریسون، به گذشته ای سیاه و سفید منتقل می شویم که با حالتی فانتزی، تنها تئاتر و پرده سینما در آن همچنان رنگی جلوه می کنند و بیان گر جادوی تغییردهنده ی هنر می شوند. در اصل چنین شیوه ای تنها از یک سینه فیل (دوست دار فیلم) و خوره سینما برمی آید. فیلم بلفاست در حس جنگجویی و نزاعِ آغاز شده توسط جمعی از پروتستان ها در برابر کاتولیک ها خلاصه نشده و قرار نیست جانبداری کند یا به مشکلات فزاینده ای که کشور را به سمت نابودی برده بود بپردازد؛ شاید برخی اثر را محافظه کار بخوانند اما حقیقت این است که این فیلم حاضر به محدود کردن ابعاد خود نیست. سکانس هایی که بادی همراه خانواده برای تماشای فیلمی به سینما می رود، اوج شگفتی کودکانه ی او در این اثر را می سازد و با تصویری از آینده ی برانا، به نامه ی عاشقانه ای برای سینما و ادای دینی به زادگاهش تبدیل می شود.
قلمرو ی فیلم بلفاست یک قطعه از خاطرات است که تاریخ، مکان و بحران های خاصش را به شیوه ای اثرگذار مرور می کند. برانا با تکیه بر تجربیات خود تصویری احساسی و نوستالژیک را خلق می کند؛ جمعیت خانواده ها زیاد است، شخصیت ها در جای مناسب، به خوبی نقششان را ایفا می کنند و تلویزیون به مانند گوهری، صحنه هایی از آثار کلاسیک -که بعضی از آن ها منبع الهام فیلمساز بوده- را نشان می دهد و بادی متحیر از آن ها درس زندگی می گیرد. مادربزرگ و پدربزرگ دوست داشتنی بادی (جودی دنچ و کیران هایندز) به عنوان تعدیل کنندگان روایت، نقش هایی به یاد ماندنی را ارائه می دهند و شوقِ شعور انسانی احضار می شود.
با وجود یک سری شباهت های ژانری به آثار سینمای معاصر، این اثر به سختی قابل قیاس با دیگر فیلم های مشابه است. خشونت و خشم فقط در صداهای پس زمینه ی فیلم وجود ندارد. هجرت و ترک زادگاه، جدایی، سلام ها و خداحافظی ها، شروع ها و پایان ها همه در قابی پشت سیم های خاردار خودنمایی می کنند؛ به معنای واقعی، فیلم بلفاست که پتانسیل نامزدی و حتی برنده شدن اسکار در چند دسته بندی را دارد، خودِ سینماست و در ترسیم طبیعی روند خود چیزی کم ندارد؛ از بازی فوق العاده ی هیلِ کودک تا هایندزِ مسن و از گم شدن در مسیر خشم، وحشت و غلظت دروغین دین تا داستانی که وضع مشابه آن برای طیف وسیعی از مخاطبان قابل درک است. برخی از مخاطبان ایرانی ممکن است با دسته ای از تشابهات و ارجاعات روبرو شوند که شاید حتی نتیجه اش چشمانی گریان باشد؛ فیلمساز به این حد از جدیت، درک و لحن احساسی و لطیفش آگاه است.
جرقه ای از ملودرام احساس می شود اما اکثرا با قدرت جلوی ابراز احساسات افراطی گرفته شده است. داستان در انتقال احساس موفق است؛ نگرش خردمندانه ی پدربزرگ برای هر انسان گم گشته و جویای حقیقتی جذاب است (گرچه گویا هیچ گاه نتیجه ای از این قضیه به دست نمی آید!). دنیای شخصیت ها زیر و رو شده، صدای هلیکوپتر و نظارتی که از عدم آزادی خبر می دهد، فضایی بسته ترسیم شده؛ به نوعی ارتباط با چنین تجربه ای، برای بشری که به علت پاندمی کرونا در قرنطینه به سر می برد چندان سخت نیست. برانا در طول فیلم از طریق بازیگرهایش، دلایلی منطقی برای ماندن و رفتن این خانواده به مخاطب ارائه کرده، اما همدردی بیننده به جایی می رسد که بی صبرانه رفتن را بر ماندن شان ترجیح می دهد. به هر حال با چنین تاریخی، رفتن، انعطاف پذیری و جابه جایی جزئی از میراث فرهنگی اهالی ایرلند شده است.
بااین که فیلم بلفاست به یک معنا داستانی ست عمیق و شخصی، اما در نهایت روایتی ست جهانی که جدایی و احساسات ملی گرایانه را در احساس تک تک شخصیت ها ظاهر می کند. صداقت و معصومیت در نبض فیلم با زاویه دیدی گسترده تر از یک روایت کودکانه همراه شده؛ درکِ بزرگسالانِ داستان، یا به حقیقت پیوستن رویای کسانی چون خود برانا و بادیِ داستانش -ثمره فداکاری های نمایش داده شده- با ظرافت در تار و پود فیلم ظهور پیدا می کند و بخشی از فرایند رسیدن به شخصیتی که اکنون فیلمساز به آن تبدیل شده روشن می شود.
این اثر با همه ی ملایمت ها و روایت های مستقیمش، در پیدا کردن نقاطی عاطفی و نشان دادن ضربات وارد شده به آن به شکلی ماهرانه عمل می کند و دلیل آن هم رنجی ست که خالق اثر در این یادآوری ها متحمل شده. کار فیلم برداری در نماهای متقارن زیباست و منجر به نزدیک شدن هرچه بیشتر مخاطب به داستان می شود؛ در واقع تمام عناصر سازنده ی فیلم به خوبی با هم تلفیق شده و خوش بینیِ بادی را از هر زاویه قابل مشاهده می سازد.
داستان فیلم در نهایت پس از عبور از یک چندراهی تاریک و با عطفی مشتمل بر جنون، خشونت، آشفتگی و سودازدگی به ابهامی در آینده ی کودک داستان می رسد اما دنیای موازی فیلمساز با شخصیت بادی، حقیقت امر را روشن کرده و نشان دهنده ی ترک تعلقات عاطفی (یا حداقل به دوش کشیدن و حمل آن) و زندگی در آینده ای روشن است.
داستانی از فرار و قرار، ماندن و رفتن و مقابله با سختی های آینده که تکه های اپیزودیک آن از ارزش ، لذت و رنج های زندگی و تصویرش در برخورد با مسائل انسانی، آن را به یک فیلم مهم و حاوی پیام های فوری تبدیل کرده؛ به خوبی از سینما به عنوان ابزاری برای ابراز این خنده و گریه ها استفاده شده است.
فیلم Belfast یک بررسی انسانی ارزشمند است؛ گاه غم انگیز، گاه ملایم و مسرت بخش. بهترین فیلم کنت برانا با هسته ای تراژیک و شدت اثرگذاری بالا، تاریخ آشوبناکی را در مواجهه با خانه و خانواده روایت کرده و با یک گروه بازیگری عالی و فراموش نشدنی، از یک گذشته تاریک عبور می کند؛ مجموعه ای از خاطرات و تخیلات که به خوبی بخشی از پریشانی دنیا را به تصویر کشیده است.
درباره کارگردان فیلم Belfast
سِر کنت چارلز برانا (Kenneth Charles Branagh) (زاده ۱۰ دسامبر ۱۹۶۰) بازیگر و کارگردان ایرلندی است. شهرت او نتیجه کارگردانی نسخه سینمایی چندین نمایشنامه از ویلیام شکسپیر از جمله هنری پنجم(۱۹۸۹) است. برانا در این فیلم علاوه بر کارگردانی در نقش هنری پنجم نیز به عنوان بازیگر ظاهر شد و برای بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین کارگردان نامزد جایزه اسکار شد. فیلم های هملت (۱۹۹۶) که او را برای جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی نامزد کرد، درد بیهوده عشق (۲۰۰۰) و همان طور که شما را دوست دارم (۲۰۰۶) از بهترین کارهای او هستند. وی در سال ۲۰۰۲ در فیلم هری پاتر و تالار اسرار نقش گیلدروی لاکهارت معلم دفاع در برابر جادوی سیاه را ایفا کرد که در آخر دیوانه شد و حافظه اش را از دست داد.
وی به سبب خدماتی که به دنیای هنر و دولت بریتانیا ارائه کرد، از سوی الیزابت دوم به دریافت لقب سر نائل آمد. همچنین او برای فیلم بلفاست در هفتاد و نهمین مراسم گلدن گلوب برنده جایزه گلدن گلوب بهترین فیلمنامه شد. او در نود و چهارمین دوره جوایز اسکار برای فیلم بلفاست نامزد دریافت ۳ جایزه اسکار شده است.
در بخش نظرات حتما نظر خود را درباره ی این مطلب و همچنین درباره ی این فیلم بنویسید.