تحلیل رخدادهای اخیر فرانسه بدون شناخت از مفهوم حومه و بانلیو banlieue در این کشور دقیق نیست، مفهومی که اغلب با بحث حضور مهاجران پیوند خورده است و در واقع به معنای حومه است ولی مفهوم آن با آنچه در کشورهای دیگر مانند امریکای شمالی یا بریتانیا به حومه گفته میشود، متفاوت است. در شهرهای فرانسه محلههای کارگری و مهاجرنشین معمولا در اطراف شهرها (حاشیه) واقع شدهاند، اما در کشورهای آنگلوساکسون عموما محلههای مرکزی شهر چنین ویژگیهایی را دارا هستند لذا مفهوم بانلیو فرانسوی از نظر برخی شرایط اجتماعی مشابه نواحی مرکز شهر در امریکا محسوب میشود.
در حالی که در فرانسه هم میتوان از محلهایی سراغ گرفت که خارج از پاریس قرار دارند و افراد ثروتمند در آن زندگی میکنند، اما بهطور کلی تصویری که واژه بانلیو به عنوان حومه ارایه میدهد غالبا خانههای انبوهسازی شده با تصویری از جوانان بیکار و در کنار اتومبیلهای سوخته شده است. این در حالی است که در ایالات متحده برای مثال مفهوم حومه (suburb) اغلب نشاندهنده محلههای ثروتمندنشینی است که خانههای ویلایی بزرگ و مجلل در آنها واقع شدهاند. واژه بانلیو از دو قسمت تشکیل شده است: Ban به معنای محدودیت و ممنوعیت و lieue به معنای لیگ (حدود 5 کیلومتر) که مفهومی اجرایی - اداری محسوب میشد و در گذشته دارای بار ارزشی لزوما منفی نبوده است.
بانلیو اما امروزه نشاندهنده مناطق حاشیهای با رشد روزافزون و انبوه ساختمانها و مشکلات عدیده است و بیشتر از آنکه اصطلاحی جغرافیایی باشد، مفهومی اجتماعی دربرگیرنده محرومیت و نبود امنیت است و به عنوان تهدید برای امنیت جامعه و صلح نگاه میشود. بسیاری ایجاد بانلیو را محصول 30 سال رشد اقتصادی فرانسه از جنگ جهانی دوم تا بحران اقتصادی دهه 1970 میدانند. این محلهها اغلب در دهه 1960 و با صرف هزینههای ساخت پایین و با سرعت زیاد برای حل مشکل مسکن ساخته شدند.
با این حال نباید این نکته را نادیده گرفت که این محلهها امکاناتی مانند سیستم گرمایش و حمام را برای بسیاری خانوادهها فراهم کرد، اما پس از مدتی مشکلاتی از قبیل نبود حمل و نقل عمومی، فروشگاه و مراکز فرهنگی نمود پیدا کردند. در سالهای اخیر و به موازات افزایش مهاجرتهای بی رویه از یک سو و ایزوله کردن مهاجران در فضای حاشیه شهرها باعث ایجاد حس هویتخواهی و ایجاد قلمرو برای این اقلیتهای اغلب مسلمان در فرانسه شده است. در این محلات چند ویژگی به چشم میخورند: وجود تبعیض، بیکاری بالا به خصوص میان جوانان و افراد سیاهپوست، محرومیت، در امد پایین، عدم اعتماد به پلیس و وجود انزوای سیاسی.
در یک پژوهش که به مقایسه این آشوبها در فرانسه با بریتانیا و امریکا پرداخته، نشان داده شده است آنها را نمیتوان متعلق به یک قومیت واحد دانست، بلکه هویت آنها بیشتر ناشی از تجربه مشترک زندگی میان ساکنین متنوع آن است. بهطور تاریخی برخوردهای خیابانی پاییز 2005 تنش و بحران موجود در محلات حومه شهرهای بزرگ فرانسه را به شکل گستردهای برای نخستینبار به نمایش گذاشت، این ناآرامی حدود دو هفته به درازا انجامید و حدود سیصد شهر کوچک را درگیر کرد و به اعلام وضعیت فوقالعاده انجامید. فیلمهای سینمایی همچون نفرت La Haine محصول سال 1995 و آتنا Athena محصول 2022 به خوبی به بازنمایی وضعیت حومه در فرانسه و مسائل آن پرداختهاند.
بانلیو با گتو ghetto امریکایی هم تفاوتهای مهمی دارد، مثلا افراد تشکیلدهنده بانلیوها برخلاف گتوها افرادی از یک نژاد واحد و قومیت به خصوص نیستند و دیگر اینکه آنقدر سازماندهی ندارند تا بتوانند بهطور مستقل از شهر اصلی خودکفا باشند. همچنان وضعیت بانلیوها میتواند آبستن حوادث وناآرامیهای اجتماعی باشد که در صورت وقوع معمولا با سرعت زیادی گسترش پیدا میکند.طی روزهای گذشته کشته شدن نوجوان 17 سالهای که اهل نانتر در حومه پاریس بود موجی از ناآرامیها را رقم زد و باعث شعلهور شدن شورش های کم سابقهای شد.