کریستین اولیور و صائم سعید، خبرنگاران سرویس اروپایی پالیتیکو در گزارشی با عنوان «دردسرهای طالبان برای همسایگان افغانستان» نوشته اند: در کوتاه مدت اسلام آباد و تهران هر دو خوشحال از مزیت سیاسی مبتنی بر تحقیر و تضعیف واشنگتن، و در بلندمدت هر دو نگران چشم انداز تهدیدهای بالقوه ناشی از قدرت گرفتن این گروه بنیادگرا هستند.
عمران خان، نخست وزیر پاکستان ، تسخیر مجدد طالبان بر افغانستان را "شکستن قید و بند بردگی [آمریکایی]" توصیف کرد و ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران گفت که شکست آمریکا یک «فرصت اولیه برای احیای زندگی در امنیت و صلح پایدار» بود.
اما آنها می دانند که این یک موضع خوش بینانه است. در حقیقت ، هر دو به سختی تحت فشار قرار خواهند گرفت تا خود را در بحران انسانی و امنیتی نبینند، به ویژه به دلیل موج بالقوه پناهندگان که هیچ کدام برای مقابله با آنها مجهز نیستند. در مجموع این دو کشور در حال حاضر محل زندگی حدود 5 میلیون افغان هستند.
خوش بینی محتاطانه پاکستان
در حالی که سرویس امنیتی پاکستان در موفقیت طالبان در دهه 1990 بسیار مهم بود ، اما اکنون این پویایی مبهم تر شده است. طالبان اکنون به لطف همکاری با آمریکا در جنگ افغانستان به پاکستان با شک و تردید نگاه می کنند و اسلام آباد اکنون می ترسد که روابط بین طالبان پاکستانی و افغانستانی خطر شورش های شدید اسلامگرایان را در مرزهای خود افزایش دهد.
نها انصاری ، تحلیلگر مقابله با تروریسم مستقر در واشنگتن گفت: "پاکستان" تصور می کند [تصرف] یک پیروزی برای اسلام و یک شکست برای آمریکا خواهد بود. این نشان دهنده یک احساس داخلی است که بسیار طرفدار اسلام و بسیار ضد غرب است."
پاکستان همچنین از دیدن ذلت رئیس جمهور اشرف غنی، که هنگام ورود طالبان به کابل، فرار کرد، خوشحال است. غنی به هند، نزدیکتر بود و روابطش با دولت پاکستان در سطح پایینی قرار داشت.
مادیها افضل ، متخصص پاکستان در موسسه بروکینگز می گوید: همه به خوبی از روابط مشکل دار پاکستان با دولت افغانستان و رابطه پیشین آن با طالبان آگاه هستند. اسلام آباد معتقد است که با وجود طالباندر قدرت نسبت به قبل از نفوذ بیشتری در افغانستان خواهد داشت.
انصاری گفت: با توجه به حمایت های انجام شده در گذشته ، اعتقادی وجود دارد که این یک دولت دوستدار پاکستان است ، که پاکستان در صلح خواهد بود. آنها می توانند صلح را تضمین کنند زیرا افغانستان اکنون دولتی دارد که به آنها گوش می دهد یا با آنها دوست است.
نگرانی امنیتی پاکستان
اما این با تصویر کامل فاصله دارد. پاکستان همچنین عمیقا نگران این است که بازگشت طالبان افغانستان از نظر اسلام گرایان خود به چه معناست. پس از یک عملیات بزرگ نظامی که در سال 2014 آغاز شد ، بسیاری از رهبران طالبان پاکستانی از طریق مرز به افغانستان فرار کردند و در آنجا پناهگاهی امن پیدا کردند و معلوم نیست که آیا طالبان افغان اکنون در پیگیری آنها به پاکستان کمک خواهد کرد یا خیر.
انصاری گفت: "شما نمی توانید به جبهه سیاسی طالبان اعتماد کنید. شما نمی توانید به تعهدات آنها اعتماد کنید زیرا یا آنها بر سربازان خود واقعاً کنترل ندارند ، یا وانمود می کنند که ندارند."
وی افزود: طالبان همیشه این امتیاز را بر پاکستان خواهند داشت: «ما همیشه می توانیم این افراد را آزاد کرده و به آنها پناهگاه امن بدهیم».
افضل با توجه به این پویایی قدرت گفت که پاکستانی ها احتمالاً از تک قطبی شدن قدرت در دست طالبان پشیمان هستند. افضل گفت: چیزی که احتمالاً ترجیح می دادند، مذاکره سیاسی با طالبان در موضع قدرت بود، اما شاید نه به عنوان تنها بازیگر صحنه در افغانستان.
در مورد پناهندگان ، پاکستان هشدار می دهد که نمی تواند با آن کنار بیاید. ظهیر اسلم جانجوآ سفیر پاکستان در اتحادیه اروپا گفت: پاکستان ظرفیت یا منابع لازم برای پذیرش پناهجویان دیگر را ندارد."
جانجوآ با هشدار آشکار به اتحادیه اروپا افزود: اگر پناهندگان به پاکستان سرازیر شوند، بر وضعیت ما تأثیر خواهند گذاشت. و سپس آنها ممکن است در آنجا متوقف نشوند، و احتمالاً به کشورهای دیگر نیز نقل مکان کنند. وظیفه دیگر کشورهاست که وظیفه خود را انجام دهند.
سوءظن متقابل تهران و طالبان
برای ایران محاسبات متفاوت است. ایران عمدتا شیعه دارای سابقه دشمنی شدید با طالبان سنی است ، به ویژه از زمانی که طالبان دیپلمات های ایرانی را در شهر مزارشریف در سال 1998 به قتل رساندند. در سال های اخیر ، تهران تلاش های را برای تعامل با طالبان انجام داده است. اما این بعید است که اگر تهران با حملاتی علیه جامعه شیعه در افغانستان روبرو شود، همین تعامل را ادامه دهد.
همچنین تهران اگر تحت فشار برای مداخله قرار گیرد ، از اعزام نیروها به خارج از کشور دریغ نمی کند. ایران مدت هاست که نفوذ قوی خود را در شهرهای غربی و شمالی مانند هرات و مزارشریف تقویت و در صورت لزوم اعمال کرده است.
اما اینگونه که ایران پیش می رود، سوءظن متقابل به سختی می تواند تشدید شود.
بی اعتمادی دیرینه ایران و طالبان
پیش تر، طالبان ایران را حامی اصلی ائتلاف شمال می دانستند، ترکیبی از اقلیت های قومی و مذهبی که در دهه 1990 با طالبان پشتون و سنی عمدتا در جنگ بودند.
به ادعای پالیتیکو، در واقع، ترور دیپلمات های ایرانی توسط طالبان در سال 1998 نوعی انتقامجویی بود که پس از یک دور درگیری های سنگین رخ داد که در آن نیروهای ائتلاف شمال، تحت فرماندهی احمدشاه مسعود، ضربات سختی به طالبان وارد کردند و به گفته برخی منابع تا چندین هزار طالب را کشتند. اما پس از بیش از ۲ دهه درحالی که پسر احمد شاه مسعود در همان دره تاریخی پنجشیر اعلام کرده مقابل طالبان مقاومت خواهد کرد، نشانه ای ازحمایت تهران از این جبهه دیده نمی شود.
در حال حاضر ، ایران در تلاش است تا لحنی مشارکتی داشته باشد و امنیت دیپلمات های خود را بررسی کرده و بر امنیت مرزهای خود تأکید کند. در حالی که اظهارات علنی ایران بر امید صلح مذاکره شده توسط گروه های مختلف قومی و مذهبی در افغانستان متمرکز است ، بی اعتمادی اغلب محسوس است.
معضل بالقوه تهران
معضل بزرگ برای ایران این خواهد بود که اگر جامعه شیعه هزاره به حفاظت در مقابل طالبان نیاز داشته باشد ، چگونه باید رفتار کند. ایران دارای یک واحد از مبارزان شیعه افغان است، لشکر فاطمیون که در جنگ سوریه مستقر بود و در صورت نیاز می تواند از آن ها نیز استفاده کند.
در مجموع اگر تهران احساس کند منافع حیاتی اش در افغانستان با خطراتی از سوی طالبان مواجه است، از اقدام علیه آن ها خجالت نخواهد کشید. به خصوص اینکه فرمانده سپاه قدس، اسماعیل قاآنی، مبارزی مجرب در حوزه افغانستان است.
رسانه های ایرانی به نقل از حسین سلامی فرمانده سپاه پاسداران نوشتند: سپاه پاسداران ایران به سنت اقدامات بین المللی خود افتخار می کند. وی همچنین اشاره کرده است که ما منافع خود را محدود به مرزهای ایران نمی دانیم. سلامی گفت: "دامنه چشم انداز ما از مرزها فراتر رفته است و ما تمام تحولات کشورهای همسایه را زیر نظر داریم و کنترل می کنیم."
چند تن از روحانیون سنتی و محافظه کار این کشور نیز دشمنی سنتی خود را با طالبان ابراز می کنند. آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی روحانی برجسته شیعه هشدار داد که "اعتماد به گروهی که سابقه اش در شرارت ، قتل و کشتار مردم برای همه جهان روشن است" یک اشتباه بزرگ و جبران ناپذیر خواهد بود. محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق نیز ادعا کرد که مقامات ارشد دولتی، او را به دلیل هشدار درباره خطرات طالبان تهدید کرده اند.
مسئله به رسمیت شناختن
افضل ، عضو بروکینگز، گفت پاکستان به احتمال زیاد منتظر می ماند و ببیند که چه کسی ابتدا دولت جدید را به رسمیت می شناسد تا تصمیم بگیرد که چه اقدامی باید انجام دهد. در سال 1996 ، هنگامی که طالبان این کشور را تصاحب کردند، پاکستان اولین کشوری بود که دولت را به رسمیت شناخت، اما این بار، ظاهراً بیشتر نگران این است که چنین اقدامی در سطح بین المللی چگونه تلقی می شود ، به ویژه اگر کشورهای غربی دولت را به رسمیت نشناسند.
وی افزود: من فکر می کنم حرکت بعدی پاکستان واقعاً مشخص خواهد کرد که در چه اردوگاهی قرار دارد. اگر نمی خواهد در اردوگاه "طرف مقابل" نسبت به ایالات متحده تصور شود ، باید این مسئله را با دقت تنظیم کند.
بر اساس بیانیه دفتر بوریس جانسون ، نخست وزیر بریتانیا روز سه شنبه با خان صحبت کرد و شرایطی را برای به رسمیت شناختن تعیین کرد که به گفته وی باید "به صورت بین المللی و نه یکجانبه" اتفاق بیفتد. جانسون گفت: "مشروعیت هر دولت آینده طالبان منوط به رعایت استانداردهای مورد توافق بین المللی در زمینه حقوق بشر و فراگیری آنها خواهد بود."
جانجوآ در پاسخ به این سؤال که آیا پاکستان طالبان را به رسمیت می شناسد یا خیر ، گفت: برای گفتن این هنوز زود است. اسلام آباد عجله ای ندارد. خواهیم دید که اوضاع چگونه پیش خواهد رفت.