به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از راشا تودی، جمهوری آذربایجان از آغاز تهاجم روسیه به اوکراین، در ظاهر سیاستی مبتنی بر بیطرفی اتخاذ کرده است. مقامات باکو بارها بر لزوم «حل و فصل مسالمتآمیز» و احترام به تمامیت ارضی کشورها تأکید کردهاند—موضعی که بهنوعی همسو با گفتمان دولت کییف و غرب تعبیر شده است.
اگرچه آذربایجان رسماً تحریمهایی علیه روسیه وضع نکرده و روابط تجاری میان دو کشور ادامه دارد، اما حضور دیپلماتیک فعال در نشستهای حمایت از اوکراین، ارسال کمکهای بشردوستانه به کییف، و اظهارات غیرمستقیم در حمایت از تمامیت ارضی اوکراین، از نگاه کرملین دور نمانده است.
واکنش رسمی کرملین به موضع آذربایجان، در عین حال که لحنی دیپلماتیک داشت، حاوی پیامهایی آشکار بود. دیمیتری پسکوف، سخنگوی پوتین، در اظهاراتی اعلام کرد:
«ما انتظار داریم که کشورهای دوست و همسایه، واقعیتهای ژئوپلیتیکی جدید را درک کنند و از مواضعی که تنشها را افزایش میدهد، پرهیز نمایند.»
این اظهارات، هرچند بدون نام بردن مستقیم از باکو، تفسیر نشدنی نیست. مسکو بهروشنی نگران گسترش نفوذ غرب و ناتو در حیاط خلوت سنتیاش در قفقاز جنوبی است؛ منطقهای که تا پیش از جنگ قرهباغ دوم، در مدار روسیه تعریف میشد.
روابط نزدیک جمهوری آذربایجان با ترکیه، عنصر کلیدی در معادله قفقاز است. ترکیه از حامیان اصلی باکو در جنگ دوم قرهباغ بود و پس از پیروزی آذربایجان، جایگاه استراتژیک آنکارا در منطقه تقویت شد. اکنون، نزدیکی همزمان باکو به ترکیه و غرب، از نگاه کرملین نوعی «نفوذ خزنده ناتو» تلقی میشود.
برخی تحلیلگران معتقدند کرملین با واکنش به موضع باکو، در واقع پیامی برای آنکارا نیز ارسال کرده است: اینکه روسیه توسعه محورهای غربگرایانه در قفقاز را تحمل نخواهد کرد، بهویژه در شرایطی که همزمان با فشارهای ناتو در اروپای شرقی، مرزهای جنوبیاش نیز در حال تغییر است.
جمهوری آذربایجان، در کنار برخورداری از منابع عظیم انرژی و جایگاه راهبردی در کریدورهای حملونقل، اکنون در نقطهای حساس از رقابت قدرتهای بزرگ قرار گرفته است. از یکسو، روابط سنتی با روسیه—بهویژه در زمینه نظامی و سیاسی—و از سوی دیگر، همگرایی روزافزون با ترکیه، اتحادیه اروپا و حتی اسرائیل، باکو را ناگزیر به موازنهگری کرده است.
این سیاست «نه شرقی، نه غربی» به سبک آذربایجانی، تا زمانی کارآمد بود که روسیه در موضع ثبات قرار داشت. اما اکنون که کرملین درگیر جنگ و انزوای جهانی است، میزان تحملش نسبت به رویکردهای موازنهگرانه کشورهای همسایه کاهش یافته است.
یکی از محورهای اصلی تنش پنهان میان مسکو و باکو، رقابت بر سر بازار انرژی اروپاست. پس از حمله روسیه به اوکراین و تحریمهای غرب علیه گازپروم، اروپا بهشدت بهدنبال جایگزینهایی برای گاز روسیه بود. آذربایجان یکی از این گزینهها بود و با افزایش صادرات گاز طبیعی به اروپا، نقش خود را بهعنوان یک تأمینکننده قابلاعتماد تقویت کرد.
این تغییر توازن انرژی، خشم پنهان کرملین را در پی داشته است. اگرچه روسیه مستقیماً به باکو حمله نمیکند، اما افزایش فشارهای دیپلماتیک، ابزارهای اقتصادی و حتی تحریکات قومی در مناطق حساس مانند نخجوان یا تالشها، میتواند در دستور کار قرار گیرد.
سؤال کلیدی این است که آیا آذربایجان مسیر واگرایی با روسیه را انتخاب خواهد کرد یا همچنان به بازی پیچیده موازنه ادامه خواهد داد؟
برخی نشانهها از نزدیکی بیشتر باکو به بلوک غرب حکایت دارند—از جمله شرکت در نشستهای گروه تماس برای اوکراین، گسترش روابط با اتحادیه اروپا و سفرهای پرتعداد دیپلماتیک به کشورهای ناتو.
اما در مقابل، موقعیت جغرافیایی، وابستگیهای نظامی و امنیتی با روسیه، و حضور نیروهای روسی در قرهباغ بهعنوان «حافظان صلح»، همگی یادآور این واقعیتاند که آذربایجان نمیتواند بهسادگی از مدار روسیه خارج شود.
واکنش کرملین به موضعگیری آذربایجان درباره جنگ اوکراین را باید بخشی از تنشهای آرام اما مهم در منطقه قفقاز دانست. روسیه که درگیر جنگ در غرب خود است، نگران از دست دادن عمق استراتژیک خود در جنوب نیز هست. آذربایجان در این میان، با بازی هوشمندانه میان قدرتها، میکوشد جایگاه خود را تقویت کند—اما این بازی، بدون ریسک نیست.
آینده روابط باکو و مسکو، تا حد زیادی به تحولات میدانی در اوکراین، موضع ترکیه، و ارزیابی کرملین از تهدیدهای محیطیاش بستگی دارد. در شرایطی که خطوط جبهه در اوکراین تغییر میکند، ممکن است خطوط دیپلماتیک در قفقاز هم جابهجا شوند.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.