به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از راشا تودی، رویدادهای اخیر در اروپا نشان میدهد که شکاف سیاسی در غرب بر سر مسئله فلسطین عمیقتر از هر زمان دیگری شده است. در حالیکه کشورهایی مانند ایرلند، اسپانیا، نروژ و اسلوونی گامهای رسمی برای بهرسمیتشناختن کشور فلسطین برداشتهاند، ایالات متحده و متحدان سرسخت آن همچنان به حمایت بیقید و شرط از اسرائیل ادامه میدهند.
این تفاوت مواضع، نشانهای روشن از فروپاشی اجماع غربی بر سر یکی از مهمترین مسائل سیاست بینالملل است.
در ماههای گذشته، دستکم پنج کشور اروپایی اعلام کردهاند که فلسطین را بهعنوان کشور مستقل به رسمیت میشناسند یا در آستانه انجام این اقدام هستند. این موج جدید، با بیانیههای رسمی در حمایت از «حق تعیین سرنوشت فلسطینیان» و «پایان اشغالگری» همراه شده است.
این تصمیمات در حالی اتخاذ میشود که:
جنگ غزه با تلفات گسترده غیرنظامیان، تصویر اسرائیل را در افکار عمومی اروپا تخریب کرده؛
فشار داخلی از سوی شهروندان اروپایی و سازمانهای حقوقبشری شدت گرفته؛
دولتهای چپمیانه و ترقیخواه در اروپا قدرت گرفتهاند که نگاه انتقادیتری به سیاستهای اسرائیل دارند.
در ظاهر، برخی تحلیلگران معتقدند که اختلافات درون غرب تاکتیکی و موقتی است؛ اما دادههای رفتاری اخیر دولتها و نهادهای سیاسی نشان میدهد که این شکاف میتواند ساختاری و پایدار شود.
کشورهایی مانند فرانسه و آلمان که معمولاً نقش «میانجی معتدل» را بازی میکردند، اکنون تحت فشار فزایندهای برای تغییر سیاست خود قرار دارند. بهویژه در فرانسه، حزبهای چپگرا و بخشی از جامعه مسلمانتبار خواستار موضعگیری صریحتر علیه اسرائیل شدهاند.
تلآویو بهشدت نسبت به روند بهرسمیتشناختن فلسطین در اروپا واکنش نشان داده است. دولت اسرائیل سفرای خود را از برخی کشورهای اروپایی فراخوانده و این اقدامات را «پاداشدادن به تروریسم» خوانده است.
اسرائیل همچنین تهدید کرده است که روابط خود با کشورهای مداخلهگر را بازنگری خواهد کرد، هرچند کارشناسان معتقدند این واکنشها بیشتر جنبه نمادین دارند تا تأثیر عملی.
در حالیکه در اروپا روند تجدیدنظر در حال شکلگیری است، ایالات متحده همچنان بر سیاست دیرینه خود پافشاری میکند. دولت بایدن اعلام کرده که "زمان مناسب" برای بهرسمیتشناختن فلسطین هنوز فرا نرسیده و چنین اقدامی باید در چارچوب «مذاکرات دوجانبه» میان فلسطینیها و اسرائیل صورت گیرد.
اما منتقدان این رویکرد را نوعی تعلل سیاسی و توجیه وضعیت موجود میدانند. آنان معتقدند که حمایت بیقید و شرط واشنگتن از اسرائیل، عملاً امکان هرگونه مذاکره عادلانه را از بین برده است.
یکی از موتورهای محرک این تغییر موضع در اروپا، تغییر افکار عمومی است. در کشورهای اروپایی، بهویژه در میان نسل جوان، حمایت از فلسطین به نماد مبارزه با استعمار، نژادپرستی و بیعدالتی بدل شده است.
راهپیماییهای گسترده در لندن، مادرید، پاریس و اسلو، که میلیونها نفر را به خیابان کشاندهاند، قدرت این موج اجتماعی را بهخوبی نشان میدهند.
برای بسیاری از شهروندان غربی، حمایت از فلسطین دیگر نه یک مسئله سیاسی خارجی، بلکه آزمونی برای صداقت در دفاع از حقوق بشر است.
روند بهرسمیتشناختن فلسطین همزمان شده با پیگیری قضایی علیه رهبران اسرائیل در دیوان کیفری بینالمللی (ICC). شکایات مربوط به جنایات جنگی در غزه، اکنون رنگوبوی رسمی به خود گرفتهاند و این فشارهای حقوقی، بستر مشروعیت اقدامات دیپلماتیک کشورهای اروپایی را تقویت کردهاند.
در عین حال، فلسطین از سال 2012 بهعنوان "کشور ناظر غیرعضو" در سازمان ملل شناخته شده است؛ امری که زمینه حقوقی برای بهرسمیتشناختهشدن کامل را فراهم کرده.
روند بهرسمیتشناختن فلسطین میتواند تأثیرات بلندمدتی داشته باشد:
تقویت جایگاه فلسطین در مذاکرات بینالمللی
افزایش انزوای دیپلماتیک اسرائیل در اروپا
فشار بر آمریکا برای بازنگری در سیاستهای سنتی خود
تغییر توازن قدرت در نهادهای بینالمللی مثل شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل
همچنین، ممکن است این تغییر فضا، باعث شکاف بیشتر در ائتلافهای سنتی غربی مانند ناتو یا شورای اروپا شود، بهویژه اگر مسئله فلسطین با بحرانهای جهانی دیگر مانند مهاجرت و افراطگرایی گره بخورد.
جهان غرب، که زمانی در قبال اسرائیل سیاستی یکپارچه داشت، امروز با تضاد درونی بر سر ارزشها، منافع و فشار افکار عمومی مواجه شده است.
بهرسمیتشناختن فلسطین توسط بخشی از اروپا نه فقط یک حرکت نمادین، بلکه زنگ خطری برای ساختار سنتی دیپلماسی غرب است.
اگر این روند ادامه یابد، نظم ژئوپولیتیکی که پس از جنگ جهانی دوم بر پایه ائتلافهای غربی بنا شد، ممکن است دچار ترکهای بنیادین شود — ترکهایی که از قلب خاورمیانه آغاز شدهاند، اما تا پایتختهای اروپا و واشنگتن ادامه دارند.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید .