به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی جامعه ساعد نیوز به نقل از فارس، برای بم زلزله ای به بزرگی 6/6 ریشتر کافی بود تا دومین زلزله پرتلفات تاریخ معاصر ایران و شاید یک هزار سال اخیر ایران رخ دهد. تعداد کشته های این زلزله در هفته های ابتدایی حدود 20 تا 50 هزار نفر اعلام شد و البته در نهایت 34 هزار کشته تأیید شد و بیش از 50 هزار نفر هم مجروح شده بودند.
حدود 80 درصد سازها و و بناها و خانه های بم تخریب شد و چقدر انسان بی خانمان شدند. و چقدر دل ها داغ دید و سوخت و خاکستر شد؛ «در روزهای اول هر کسی به فکر تدفین عزیزان خود بود و به وسیله لودر گودال هایی ایجاد می شد و اجساد به طور دسته جمعی به خاک سپرده می شدند».
و چقدر روان ها درهم شکست و چقدر آدم ها کم آوردند در فراق عزیزانشان که گاهی همه اعضای خانواده شان بودند؛ «زمین لرزه هنگامی رخ داده بود که همه در خانه هایشان خواب بودند... و هزاران کشته و مجروح و کودک و زن بی سرپرست و بی خانمان و خسارات مالی زیادی بر جای گذاشته است. تخریب خانه ها، ایجاد ضایعه نخاعی، قطع عضو، افسردگی، معلولیت و بیماری های روانی نیز سوغات شوم زلزله بم برای مردم این دیار بوده است». زخم عمیق بم برای خیلی ها درمان نشد.
پس از زلزله بم پیکرهای درگذشتگان در بسیاری از مناطق بم به صورت دسته جمعی به خاک سپرده شد
هولناکی خبر زلزله بم را خیلی ها یادشان هست هنوز؛ انگار که همین دیروز بود. و یادمان هست آن زمستان را که همه آستین بالا زدند برای کمک. بیش از 3 هزار ایستگاه کمک های مردمی در شهرهای بزرگ و کوچک ایران برپا شد و هنوز 20 روز بیشتر نگذشته بود که 3 میلیارد تومان پول جمع شد؛ 3 میلیاردِ آن روزها که هنوز میلیارد رقم غریبی بود در زندگی ایرانی ها. و دیگر چه؟ بیش از یک میلیون و 300 هزار پتو و 251 هزار وسیله گرمازا و پخت وپز و 5 میلیون قوطی کنسرو و کمپوت و 2 میلیون و 600 هزار کیلو مواد خوراکی و 4 میلیون و 800 هزار قطعه انواع لباس و پوشاک و 97 هزار تخته فرش و موکت و زیرانداز و 28 هزار دستگاه چادر.
ارگ بم پس از تخریب در زلزله
کمک های مردمی به بم سراسر آن زمستان و حتی بعدتر ادامه داشت و خیلی ها خانه را تکاندند تا ببینند چه اضافه دارند و خیلی ها وسایل نو خریدند برای اهداء به بم و خیلی ها آنچه دوست داشتند را بخشیدند؛ لباسی یا وسیله ای. و زنان و دخترانی بودند که زیورآلات و طلایشان را بخشیدند؛ همان 20 روز اول بیش از 7 کیلو طلا و جواهر جمع شد و تعدادی سکه و نیم سکه و ربع سکه؛ این طوری بود و هست وضعیت ما ایرانی ها.
رهبر انقلاب پس از زلزله بم به صورت ناشناس از مناطق زلزله زده بازدید و بر روند عملیات امداد و کمک رسانی نظارت کردند
زمستان 1382 فقط کمک های مردمی نبود؛ نهادها و سازمان ها هم کمک می کردند و نیروهای امدادی و اعضای هلال احمر ایران از جان مایه گذاشتند و هزار هزار داوطلب پیر و جوان برای کمک شتافتند و کمک های خارجی هم بود. زمستان آن سال بم شهری بود به وسعت جهان.
ارگ بم پس از بازسازی
در بم فقط خانه ها نریختند؛ ارگ بم هم ریخت که بزرگ ترین سازه خشتی جهان بود با قدمت 2500 سال و دوباره ساختیمش در این سال ها و هنوز بزرگ ترین سازه خشتی جهان است و در میراث فرهنگی یونسکو ثبت است به نام ایرانی ها و اهالی استان کرمان و ساکنان شهری که بم است و زنده است امروز. و فقط جان ها نبود که رفتند، صدایی هم رفت؛ ایرج بسطامی و آن حنجره ای که خدا زیبا آفریده بود، رفت و یاد و یادگارش ماند. و چه یادها و یادگاران که ماند از بم. 5 دی 1382 بم فروریخت ولی نمرد؛ مردم نمی میرند.