به گزارش سرویس تاریخ ساعدنیوز به نقل از ویکی پدیا، در سال 1265 هجری، مطابق با مارس 1849 میلادی، در شهر تبریز قصابی گاوی را برای کشتن به سلاخ خانه میبرد. گاو از دست مرد قصاب فرار میکند و به دهلیز بقعهٔ صاحبالامر به رسم بست نشستن رفت و خوابید. قصاب ریسمانی به داخل بقعه برد، آنرا به گردن گاو انداخت و او را بیرون کشید. اما مشخص نیست به چه دلیلی مرد قصاب ناگاه از پای افتاد، دو قطره خون از دماغش رفت و جان به جان آفرین تسلیم نمود. مردم از هر سو گرد آمدند، که جای ارزن انداختن نبود. آن گاو را آقا میرفتاح مجتهد تبریزی برده بود، جلی از بافتهٔ کشمیر بر او انداخته، فوج فوج همی رفتند و بر سم آن حیوان بوسه همی زدند، و مدفوع گاو را به تبرک همی بردند، تا جائیکه سفیر انگلیس چهل چراغ بلوری بفرستاد و بیاویختند، و آنجا خدام و فراش بگماشتند.مردم نواحی فوج فوج با چاوش به زیارت همی آمدند. همه روزه معجزه ای دیگر همی گفتند، که فلان کور بینا شد، و فلان گنگ به زبان آمد، و فلان لنگ پای کوفت.
میرفتاح، مجتهد تبریز که عامل اصلی فتنهٔ تبریز ( در جریان جنگ دوم ایران و روس و عهدنامه ترکمانچای 1828میلادی) بود، مردم عوام را واداشت تا در شهرهای آذربایجان، بر سر کوچه و بازار، از معجزات گاو داستانها بسازند، و نعره زنند که شهر تبریز مقدس و از مالیات دیوان و حکم حکام معاف است. حتی چهره گاو را نقاشان زبردست ترسیم کردند، و به زائرین بقعهٔ مبارکه فروختند، و مردم در خانههای خود شمایل گاو صاحب الزمان را آویختند. متولیان گاو از سر نادانی به جای کاه و یونجه، به او نقل و نبات دادند، لذا بعد از چندی گاو مقدس بیمار شد و مرد. مردم با حزن و اندوه فراوان، در حالیکه بر سینه میکوبیدند، تشیع جنازه مفصلی از آن بزرگ مقام کردند، و در مکانی بخاک سپردند، که هنوز به آرمگاه گاو صاحب الزمان برای اهل منبر معروف است
منبع ویدیو: یوتیوب