به گزارش سرویس هنر و رسانه ساعدنیوز، جملهی «آدم زندگیشو از ننهباباش داره، حالا بد یا خوب. مملکت آدم هم مثل ننهبابای آدم میمونه» یک تمثیل قوی است؛ مملکت بهمثابه والدین آدمی، چیزی است که آدم بدون اختیار در آن به دنیا آمده اما پیوندش ناگسستنی است — حتی اگر شرایطش ایدهآل نباشد.
و ادامهاش «نمیشه ولش کرد» بار مسئولیت را بر دوش تکتک افراد میگذارد. انگار فیلم در تلاش است تا حس تعلق را زنده نگه دارد، خصوصاً در دورانهایی که ناامیدی و مهاجرت گزینههایی جدی برای بسیاری هستند.
جملهٔ پایانی هم «دررفتن از مملکت نمیتونه حال آدمو خوب کنه» شاید یک دعوت به ماندن نباشد به معنای سطحی، بلکه تأکید بر این است که آرامش و رضایت درونی صرفاً از طریق تغییر مکان حاصل نمیشود؛ بلکه از مواجهه، مسئولیتپذیری، و تلاش برای بهبود به دست میآید.