اگر اراده، تشخیص و مصلحت دولت آمریکا بر این قرار بگیرد که به برجام بازگردد، هرگز دلنگران منافع هیچ کشور دیگری باقی نمی ماند و بلافاصله این کار را می کند.
ساعدنیوز: بعد از برگزاری ناموفق مذاکرات دوحه، رابرت مالی نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران گفت که این مذاکرات فرصتی بود که از دست رفت و انگشت اتهام را به سمت تهران گرفت. گفتگوی تلفنی شب گذشته آقای بورل با وزیر امور خارجه کشورمان و پیرو آن، توئیتی که مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مبنی بر "تنگ تر شدن زمان برای توافق" منتشر کرد نشان می دهد که طرف های غربی، معتقدند که تصمیم برای احیای برجام باید در تهران گرفته شود. نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟ آیا این تصمیم مهم درباره احیای برجام باید در واشنگتن گرفته شود یا تهران و اگر واشنگتن باید این تصمیم را بگیرد، چرا با وجود بحران انرژی در این کشور و اعتراضات گسترده به گرانی حامل های انرژی در پی کمبودهای اخیر در بازار، دولت بایدن تصمیم مهم خود را در این خصوص اتخاذ نمی کند؟
دکتر امیرعلی ابوالفتح: قطعاً این تصمیم باید در تهران و واشنگتن یعنی پایتخت دو طرف اصلی برجام گرفته شود. طبیعی است که تا رضایت تهران جلب نشود، تصمیم گرفته شده در واشنگتن مؤثر نخواهد بود و بالعکس هم اگر رضایت واشنگتن جلب نشود، تصمیم اتخاذ شده در تهران بی تأثیر است. البته طرف سومی هم وجود دارد، اعم از اسرائیل، روسیه، چین و اروپا که در جریان مذاکرات احیای برجام حضور دارند. البته ما بنا را بر این می گذاریم که در مذاکرات نظر دو طرف ایران و آمریکا فقط مهم است.
به نظر من، مشکل اصلی در واشنگتن است! البته این بدان معنا نیست که همه چیز در تهران روبراه است؛ برجام در ایران هم مخالفان جدی دارد و طبیعتاً این مخالفت ها در فرایند تصمیم گیری نهایی می تواند تأثیرگذار باشد. اما نکته این است که مشکلات در ایالات متحده آمریکا عمیقتر از ایران است. باری، کشور تحریم کننده آمریکا است، این ایران است که تحریم شده است. بنابراین، کشور تحریم کننده باید قانع شود که تحریم ها را بردارد.
واقعیت این است که همان طوری که دونالد ترامپ با امضای یک کاغذ A4 بدون توجه به اعتراضات طرفین دیگر، آمریکا را از برجام خارج کرد، امروز هم جو بایدن می تواند با امضای یک کاغذ A4 دیگر، آمریکا را به برجام بازگرداند. آمریکایی ها هرگز برای پیشبرد اهداف خودشان منتظر اعلام نظر هیچ از متحدین خود نمی مانند. زمانی که ترامپ تصمیم به خروج از برجام گرفت، مخالفت های شدیدی از سوی متحدین آمریکا و نیز در جهان وجود داشت، ولی دولت آمریکا توجهی به این مخالفت ها نکرد و به صورت یکطرفه از توافق هسته ای خارج شد! در مورد، انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس هم شاهد همین تکروی آمریکایی بودیم.
بنابراین، اگر اراده، تشخیص و مصلحت دولت آمریکا بر این قرار بگیرد که به برجام بازگردد، هرگز دلنگران منافع هیچ کشور دیگری باقی نمی ماند و بلافاصله این کار را می کند. به همین دلیل است که من معتقدم تصمیمی که در واشنگتن گرفته می شود بسیار مؤثرتر است.
نکته دوم در خصوص وضعیت حاد تورمی در بخش انرژی در آمریکا است. طبیعی است که دولت آمریکا در تلاش است تا قیمت حامل های انرژی را کاهش دهد. اما این مسأله به اندازه ای فوتی و فوری و حیاتی نیست که ایالات متحده آمریکا بخواهد بلافاصله به برجام 2015 بازگردد. همین موضع را در خصوص ونزوئلا نیز دارد. آمریکا خواهان بازگشت نفت ونزوئلا به بازار است ولی نمی خواهد به اصطلاح خودشان، باج دهد!
به همین دلیل، تصمیم گرفته است تا مشکل تورم در بخش انرژی را با تغییر شیوه مدیریت منابع، کاهش تقاضا، و استفاده از ذخایر استراتژیک خود و هم پیمانانش و نیز دل بستن به بروز رکود در جهان و پائین آمدن قیمت ها حل کند. بنابراین، چون آمریکا در حل این مشکل، گزینه های دیگری جز احیای برجام و بازگشت نفت ایران به بازار را دارد، تصمیمی به تغییر سیاست کلی ایالات متحده در حوزه سیاست خارجی را ندارد.
یک نوع خودمحوری در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا وجود دارد و به هیچ وجه نمی پذیرند که هیچ بلوکی بر مشی اصلی سیاست خارجی ایالات متحده تأثیر بگذارد. آمریکا از متحدانش تمکین می خواهد نه دستور! حتی از اسرائیل!
ساعدنیوز: آقای مکرون رئیس جمهور فرانسه بعد از دیدار با لاپید نخست وزیر جدید رژیم صهیونیستی از "ضرورت تکمیل گفتگوهای احیای برجام" سخن گفته است. طبیعتاً وضعیت بحران انرژی در اروپا وخیمتر از آمریکا است و یکی از بهترین گزینه ها برای حل این موضوع در قاره سبز همین احیای برجام و بازگشت نفت ایران به بازار است. آیا تروئیکای اروپایی می توانند ایالات متحده آمریکا را متقاعد سازند که برای نجات اروپا از این بحران، به برجام بازگردد؟
دکتر امیرعلی ابوالفتح: متأسفانه خیر! کشورهای اروپایی چه به صورت تک تک و چه در قالب اتحادیه اروپا، قدرتشان با عزم و اراده ایالات متحده آمریکا قابل مقایسه نیست. طبیعتاً پیشتر هم آنگلا مرکل، یا همین آقای مکرون و دیگر رهبران پیشین و فعلی اروپایی تلاش های زیادی برای متقاعد کردن ایالات متحده آمریکا مبنی بر ماندن در برجام یا بازگشت به برجام صورت دادند. این تلاش ها قابل کتمان نیست. اما یک واقعیت وجود دارد و آن این است که اگر عزم و اراده آمریکا بر بازگشت به برجام نباشد، هیچ بازیگری نمی تواند تأثیری بر روی این تصمیم و اراده بگذارد. بالعکس اگر آمریکا تصمیم جدی برای بازگشت به برجام 2015 داشته باشد، حتی اسرائیل هم نمی تواند این تصمیم را عوض کند!
یک نوع خودمحوری در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا وجود دارد و به هیچ وجه نمی پذیرند که هیچ بلوکی بر مشی اصلی سیاست خارجی ایالات متحده تأثیر بگذارد. آمریکا از متحدانش تمکین می خواهد نه دستور! حتی از اسرائیل! آقای مکرون می داند که حرف او در واشنگتن تأثیرگذار نیست. وقتی زورش به طرف آمریکایی نمی رسد، تصمیمی می گیرد که طرف ضعیف را خطاب قرار دهد مگر از این طریق و با فشار، تهران را متقاعد به قبول شرایط واشنگتن کند. سفر بورل به تهران هم دقیقاً با علم به این موضوع انجام گرفت. بورل هم می داند که نمی تواند تأثیری در تصمیم واشنگتن داشته باشد.
چهار سال است که حرف های آقای مکرون توسط رهبران دیگر اروپایی هم تکرار می شود؛ تهدید می کنند؛ بر تنگ بودن زمان اشاره می کنند و گاه تطمیع هم می کنند؛ البته نه تهدیدشان کارساز است و نه تطمیع شان مؤثر؛ اروپا در این چهارسال عملاً نتوانست ساز و کاری را برای معامله با تهران تعریف کند و عملاً در اینجا هم شکست خورد.