آیا پارسا خائف در فینال حذف خواهد شد؟
بی شک پارسا خائف یک استعداد شگفت انگیز موسیقی می باشد، عصر جدید آن را کشف نکرد بلکه عصر جدید آن را محبوب کرد و از وی چهره ای شناخته شده ساخت و مشهور شدن در این سن برای افرادی که چنین استعداد بالای موسیقی دارد مانند زهر است. خود پارسا خائف به این نکته اشاره کرد که قبلا هم اینور و آنور میخوانده ولی اینطور نبوده که چهار میلیون نفر به او رای دهند.
مغرور شدن به چهار میلیون رای باعث خواهد شد که او در آینده برای عموم جامعه بخواند، نه برای یک قشر خاص که موسیقی سنتی را به خوبی درک میکنند.
ممکن است او مانند همایون شجریان رو به کارهای بازاری و پاپ بیاورد که مخاطب زیادی دارد و پول زیادی هم در آن است.
طبق چیزی که در جامعه امروزی میبینیم با گذر زمان گرایش مردم در هنر به ابتذال بیشتر کشش دارد تا ذات واقعی هنر و این سخن را سالها پیش فرهاد مهراد در مصاحبه با رادیو بی بی سی عنوان کرده بود، و در آن زمان هنوز کسانی مبتذل مانند امیر تتلو و … نبودند تا در کنسرت گرجستان پرده دری کنند و ذات مبتذل خود را عیان کنند. جامعه هم که گویی هر چه ابتذال در آن بیشتر باشد، بیشتر به هیجان می آید.
نمونه ابتذال اجتماعی در حوزه هنر، را آنجا میتوان یافت که مردم از طناب بازی و چاقو کشی و پرتاب چاقو بیشتر لذت میبرند تا یک موسیقی حزن آلود با یک صدای بسیار زیبا و غمگین. آنجا که داوری به رای مردم گذاشته میشود، آنها هیجان مبتذل را به هنر اصیل ترجیح میدهند و خواننده نوجوان آرمان امیدی را حذف میکنند.
پارسا خائف در سه اجرا رو به افول نهاد
برعکس چیزی که داوران میگویند که ملاک ما مقایسه افراد با قبل خودشان است. پارسا خائف در اجرای نخست خود بهترین اجرا از یکی از آواز های بیات اصفهان استاد شجریان را اجرا کرد. اما این آواز در یک کلاس خصوصی بود که استاد شجریان به یکی از شاگردان خود در سال ۱۳۶۳ آموزش می داد و ضبط شده بود و جزو آثار رسمی استاد شجریان نبود و بسیاری نمی دانستند که این اثر از شجریان است.
اولین اجرای پارسا خائف
این اولین اجرا بهترین و زیباترین اجرای پارسا در برنامه عصر جدید بود. تمامی تکنیک ها و تحریر ها به بهترین شکل ممکن اجرا شد. همین اجرا شهرت اولیه را مانند یک شک به همگان وارد کرد و باعث شد تا در اجرای دوم ۱۶ دقیقه وقت به او دهند تا آهنگ آیریلیق ترکی را نیز اجرا کند.
دومین اجرای پارا خائف
در این اجرا قسمت اول آن یک آواز مخالف در بیات اصفهان بود که با تک بیت مولانا و حافظ همراه بود. کاری از استاد شجریان که قبلا در فیلم دلشدگان با آهنگ سازی حسین علیزاده اجرا شده بود.
سومین اجرای پارسا خائف
این اجرا از دید من ضعیفترین اجرای او در عصر جدید نسبت به اجراهای قبلی او بود. تصنیف دامن کشان یا سارگلین یک تصنیف ترکی است، هیچ تحریر خاصی ندارد، فقط کشش های صدا در آن مشاهده میشود. من نمی دانم چرا آریا عظیمی نژاد وقتی پارسا خائف از زبان فارسی به ترکی میرود. بلافاصله به او رای مثبت داد و دلیلی که آورد توسط هیچ موسیقی دانی قابل پذیرش نبود. او کاری کرد که یک موسیقی دان حرفه ای تنها می تواند این کار را انجام دهد. اما چنین نبود، نه تحریری در کار بود، نه کشش صدایی بدون مکث و نه ویبراسیول صوتی ، هیچ چیز ! شاید به همین خاطر از مسائل جانبی برای جلب احساسات مردم و داوران انتخاب شده بود. مانند صدای استاد شهریار وسط آهنگ و استفاده از بخار سرد که در موسیقی های غربی استفاده میشود و در سیستم موسیقی سنتی هیچ جایگاهی ندارد.
آیا به او گفته شده بود که حق ندارد از محمد رضا شجریان بخواند؟
چیزی که در ذهن بسیاری از موسیقی دانان وارد شد این بود که از طرق صدا و سیما شاید به او گفته بودند که دیگر نباید از موسیقی های استاد محمد رضا شجریان بخواند.
حالا او فینال را در پیش دارد، گرایش مردم به ابتذال است و ممکن است به افراد دیگری مانند محمد زارع و … رای بدهند. به عبارتی شاید با تحلیل مسائل بالا به نتیجه برسیم که :
احتمال دارد اگر پارسا خائف از کارهای استاد شجریان نخواند حذف شود.
البته حذف پارسا خائف در فینال شخصا برای من خوش آیند است چون احساس میکنم که حذف او در فینال او را قوی تر میکند و غرور انباشه شده در نفس نوجوانش را میشکند. او باید بداند که نه تنها نمی تواند محمد رضا شجریان باشد، بلکه حتی با همایون شجریان شدن نیز سالیان سال فاصله دارد و باید این نکته را بداند که فواره چو برخاست سرنگون شود. راه های ترقی و پیشرفت را باید ذره ذره طی کند و نمی تواند یک شبه ره صد ساله رود و خیلی به رای های مردمی توجه نکنند.