شب قدر است امشب مست مستم ای خدا با تو
شدم تا مست دانستم که هستم ای خدا با تو
در این خلوت تو من یا من تو، انصاف از تو می خواهم
تو با من مست یا من مست هستم ای خدا با تو
امشب شب قدر است اگر قدر بدانی
تا آخر امسال تو شاید بتوانی
شاید بتوانی که خودت باشی و ربت
شاید بتوانی دل خود را بتکانی
شب قدر آمده تا ساکنِ میخانه شویم
به جز اربابِ خرد با همه بیگانه شویم
تا سحر ناله ی الغوث و دعا سر بدهیم
کاینچنین عاشق و دلداده یِ دیوانه شویم
هرچند که خسته از گناه آمده ام
با حال بد و روی سیاه آمده ام
امشب شب قدر است ،یقین می بخشی
با ذکر حسین و اشک و آه آمده ام
کن عنایت بار اِلها سائل این خانه را
این منم در میزنم بگشا در کاشانه را
آمدم پیش تو با فرط گناهم ربّنا
لیلة القدر است و من نامه سیاهم ربّنا
شب قدر سرنوشتم ، می بینی دلشوره دارم
نکنه امشب تموم شه، رو زمین بمونه بارم
نکنه که بین خوبا ، دست من خالی بمونه
واسه من دوباره امسال ، بی پرو بالی بمونه
قبل از آنکه بنویسند جزای همه را
می سپارند به تو قدر و قضای همه را
شب قدر است ولی قدر نمی دانیمت
که تو باید بدهی اجر و سزای همه را
شب عفو است و محتاج دعایم
ز عمق دل دعایی کن برایم
اگر امشب به معشوقت رسیدی
خدارا در میان اشک دیدی
کمی هم نزد او یادی زما کن
کمی هم جای ما اورا صدا کن
لیلةُ القدر است بس والا تبار
یک شب است و خیرش افزون از شمار
یک شب و آبی ترین شب های سال
عاشقان گیرند در آن پَرّ و بال
تا به باغ سبز عرفان پَر زنند
تا طلوع صبحِ قرآن پَر زنند
یارب بده پناهم الهی العفو
ببین غرقِ گناهم الهی العفو
اگر رفتم به راهی کردم گناهی
بنده ی رو سیاهم الهی العفو
باز هم وقت مناجات و دعا آمده است
فرصت زمزمه ی نام خدا آمده است
شب قدر است و همه جن و ملک می دانند
نوبت دلخوشی هرچه گدا آمده است
تا مگر ختم کند فاطمه راهی به علی
شب قدر است بخوانید الهی به علی
می کند درک پس از سجده خدا را بهتر