به گزارش ساعد نیوز، مشکلی که همهی ما با یادگیری زبان انگلیسی و در کل دیگر اهدافمان در زندگی داریم، این است که زمان بسیار زیادی را صرف فکر کردن و حرف زدن در رابطه با آرزوهایمان میکنیم. ولی زمان بسیار کمتری را صرف کارهایی میکنیم که میتواند در حقیقت ما را به اهدافمان برساند.
احتمالاً خیلی از شماها تصوری که از آیندهی خود دارید این است که زبان انگلیسی را یاد میگیرید و برای ادامهی تحصیل به یک کشور انگلیسیزبان میروید و آنجا بهراحتی میتوانید با افراد ارتباط برقرار کنید. و یا اینکه علاقهمند به مسافرتهای تفریحی هستید و دوست دارید در مسافرتهایتان ارتباط خیلی خوبی را با افراد مختلف داشته باشید. و یا دوست دارید که بتوانید بهراحتی با توریستهایی که به ایران میآیند به زبان انگلیسی صحبت کنید. همهی اینها تصورات هیجانانگیزی هستند. این تصورات باعث میشود که فکر کنید که انگار به سمت هدفتان قدمی برداشتهاید. و یا به قول روانشناسها در حال کسب انرژی مثبت هستید. اما در عمل هیچ تلاشی برای رسیدن به این هدفتان انجام نداده اید.
نگران این نباشید که از کجا شروع کنید. اصلاً نگران این نباشید که زمان کافی برای اختصاص دادن به یادگیری زبان انگلیسی ندارید.. اصلاً نگران روش آموزشی هم نباشید. فقط شروع کنید. شروع کنید به یادگرفتن، خواندن، شنیدن، و برقراری ارتباط با اطرافیان. وقتی اولین قدم را بردارید همهچیز رفتهرفته درست میشود.
به شما پیشنهاد نمیکنیم که به کتابفروشی بروید و تعداد زیادی کتاب های آموزشی تخصصی زبان انگلیسی یا هر زبان دیگری که دوست دارید یاد بگیرید را بخرید و ذهنتان را با آنها درگیر کنید و بعد از چند ماه خسته شوید و از ادامه راه منصرف شوید.
نظریات پروفسور کرشن در خصوص یادگیری زبان
آقای پروفسور “استفان کرشن”، که یکی از بزرگترین زبانشناسان حال حاضر دنیا است، یک سخنرانی در رابطه با یادگیری زبان با استفاده از کتب غیر درسی داشته است؛ مطالعهی آزاد و داوطلبانه، منبع اصلی تقویت مهارت خواندن و افزایش دایرهی لغات است. منبع اصلی، توانایی ما در بهکارگیری ساختارهای پیچیدهی گرامری، توانایی ما در نوشتن یک نوشته به شیوهی صحیح است. و در واقع منبع اصلی، اکثر اطلاعات ما از دنیای پیرامون است. وقتیکه شما بهصورت داوطلبانه کتابهای جذاب میخوانید، دانش شما (مهارتهای خواندن، گرامر و …) بهصورت ناخودآگاه فراگرفته و جذب میشود. این دانش بهطور عمیقی در ذهن شما ثبت میشود و در نهایت، جزئی از وجود شما میگردد.
مطالعهی آزاد چه کتابهایی برای یادگیری زبان انگلیسی پیشنهاد میشود؟
1. کتاب های جذاب
مثلا کتاب های داستان کوتاه بخرید که موضوع ان برایتان جذاب است. اگر داستانهای عاشقانه دوست دارید کتابهای عاشقانه بخرید. اگر به آشپزی علاقه دارید کتابهای آشپزی به زبان انگلیسی بخوانید. مهم این است که به آن موضوع علاقه داشته باشید تا خواندن آن برایتان جذاب باشد. کنجکاوی شما برای فهمیدن موضوع داستان، تلاش شما را برای فهمیدن و درک کردن معانی و مفاهیم کلمات بیشتر کرده و شما برای یاد گرفتن بیشتر ترغیب می شوید.
2. کتابهای گویای زبان انگلیسی
همانطور که گفتیم، خواندن کتاب بهصورت مطالعهی آزاد بهترین راه برای یادگیری زبان انگلیسی است. ولی بهتر از آن کتابهای گویای زبان انگلیسی است. بهویژه اگر هر دو را باهم داشته باشید. یعنی اگر هم کتاب را داشته باشید و هم کتاب گویا، میتوانید همزمان هم بخوانید و هم بشنوید. تقویت دو مهارت بنیادین زبان انگلیسی بهطور همزمان. این قدرتمندترین راه ممکن برای آموزش زبان انگلیسی است.
3. نخست کتابهای ساده سپس کتابهای سخت
برای آموزش زبان انگلیسی بایستی نخست کتابهای سادهتر را انتخاب کنید. کتابی برای شما مناسب است که خیلی خیلی کم نیاز باشد به دیکشنری مراجعه بکنید. یعنی چیزی نزدیک به نودوپنج درصد لغات آن کتاب را بلد باشید. زیرا در این صورت میتوانید که معنی لغات جدید را حدس بزنید و بر پایهٔ فرایند یادگیری لایهای ، رفتهرفته معنای لغت جدید را فرا بگیرید. اگر کتاب سختی انتخاب کنید نیاز است که تند تند به دیکشنری مراجعه کنید. این فرایند تا حد زیادی خستهکننده است و کارآمدی شما را پایین میآورد. بنابراین با کتابهای ساده آغاز کنید. کتابهایی که برای کودکان نوشتهشده است میتواند آغاز خوبی باشد.
چرا بهکارگیری روشهای قدیمی برای آموزش زبان انگلیسی ناکارآمد هستند.
کتابهای آموزش زبان انگلیسی بیشتر بر روی گرامر تمرکز دارند. یعنی در هر درس، گرامر جدیدی آموزش داده میشود. درحالیکه خیلی از قواعد گرامری قبلی هنوز در ذهن تثبیت نشده است. در حقیقت خیلیها پس از چندین و چند سال از روزی که برای اولین بار حال سادهی انگلیسی را یاد گرفتهاند، هنوز در بهکارگیری صحیح آن مشکلدارند.
نادرست بودن پافشاری بر گرامر زبان انگلیسی بهطورکلی به این برمیگردد که گرامر زبان انگلیسی بایستی در ناخودآگاهمان نقش ببندد تا بتوانیم از آن بهدرستی در مکالمه استفاده کنیم. نخست اینکه این فرایند به زمان فراوانی نیاز دارد زیرا عادتهای فکری مان بایستی تغییر کند. دوم آنکه این فرایند مانند یادگرفتن فیزیک و ریاضی نیست که تحلیلی باشد بهجای آن بیشتر مانند یک ورزش است که نیازمند فعالیتهای عملی است.
فرض بکنید میخواهید فوتبال یاد بگیرید. بهراستی چه اندازه یک کتاب درسی فوتبال میتواند برای شما کارساز باشد. هرچقدر هم آن را بخوانید هرچقدر هم نمرهی بالایی در آن بیاورید هیچ دلیلی بر مهارت شما در فوتبال نیست. زبان انگلیسی نیز دقیقاً چنین است. بنابراین افزون بر اینکه کتابهای درسی زبان انگلیسی ملالآور هستند، روش مناسبی نیز برای آموزش زبان انگلیسی ارائه نمیدهند. در حقیقت این کتابها تنها میتوانند شما را برای آزمون انگلیسی آنهم نه گفتاری بلکه آزمون نوشتاری چهارگزینهای آماده کنند.