به گزارش ساعد نیوز به نقل از شهر خبر، باید با مردم صادق بود و مشکلات را صادقانه با آنها در میان گذاشت. نمی توان از یک سو گفت تحریم ها اثری ندارد و حتی برکت هم هست ولی در همان حال معیشت مردم در تنگنا باشد. مردم اگر ببینند که مسؤولان با آنها رو راست هستند ، راحت تر با وضعیت آتی کنار خواهند آمد خاصه این که احساس کنند بلند مدت نیست و مثلا با پایان دوره ترامپ اوضاع عادی می شود.
سال 1398، احتمالاً یکی از سالهای سخت در حیات جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. به دلایل زیر:
1 - با خروج آمریکا از برجام، ایران به دوران قبل از برجام برگشته است اما با یک تفاوت بزرگ: این بار نه اوبامای نسبتاً متسامح که ترامپ سختگیر رییس جمهوری آمریکاست.
اگر اوباما نیز ایران را تحریم کرده بوده ولی منافذی برای تنفس باز گذارده بود ولی ترامپ عزم خود را جزم کرده است تا سخت ترین تحریم ها را علیه ایران اعمال و اقتصاد ملیمان را فلج کند.
2 - فروش نفت ایران امسال سیر نزولی خود را آغاز کرد و هنوز برخی کشورها از معافیت های موقت آمریکا برای خرید ایران استفاده می کنند. این معافیتها به زودی به پایان خواهد رسید و احتمال کاهش بیشتر فروش نفت ایران بیش از پیش است.
اگر نفت ما را نخرند، ما نمی توانیم چاه های نفت مان را ببندیم و آنها را برای دوران بعد از تحریم نگه داریم. ویژگی طبیعی چاه نفت این است که بعد از حفاری، نفت به طور مستمر از آن بیرون می آید و امکان ذخیره اش نیست. بنابر این باید نفت آن به طور مداوم استخراج شود.
وقتی نفت استخراج شده را نخرند باید آنها را انبار کرد. انبارها که پر شد باید سراغ مخازن کشتیهای نفتکش رفت و از آنها به عنوان انبار استفاده کرد. اما بعد از پر شدن نفتکشها چه؟
در چنان وضعیتی چاره ای جز فروش نفت در بازارهای غیر رسمی -که خارج از رصد آمریکایی ها باشد- نیست اما به قیمتی بسیار پایین تر از بهای روز و با درصد بالای احتمالات فساد مالی، مانند آنچه در پرونده بابک زنجانی رخ میداد!
نتیجه این پروسه، چیزی جز کاهش فاحش درآمدهای نفتی ایران و غیر شفاف شدن آن نیست.
3 - در دوران برجام زمینه های اقتصادی بسیار مناسبی برای حضور سرمایه گذاران خارجی در ایران و نیز صادرات ایران به خارج ایجاد شده بود. تتمه آن مزایا رو به پایان است و احتمالاً برای سال آینده چیز خاصی باقی نخواهد ماند.
4 - افزایش حقوق و دستمزدها در سال آینده، کارآفرینان و مدیران کارگاهها و کارخانههای فعال و نیمه فعال کنونی را تحت فشار اقتصادی قرار خواهد داد و احتمالاً آنها ناگزیر خواهند بود برای تنطیم دخل و خرج و ادامۀ حیات واحدهای اقتصادی ، بخشی از نیروهای کار را اخراج کنند. نیروهای اخراج شده عمدتاً کار جدیدی نخواهند یافت چون بقیۀ واحدهای اقتصادی نیز کما بیش وضعیت مشابهی دارند