ابوالقاسم فردوسی ملقب به حکیم سخن و حکیم طوس در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری می زیست. فردوسی خالق بزرگترین اثر حماسی در تاریخ ادبیات فارسی است. شاهنامه به اعتقاد برخی صاحبنظران فضیلت نامه ایرانیان است. فردوسی در این اثر ادبی ماندگار در پی احیای هویت ایرانی و فضیلت ایرانیت است. فردوسی به تعبیر خودش سی سال رنج و دشواری را بر خود هموار کرده است تا عجم را با زبان فارسی احیاء کند. شاهنامه کتابی است در وصف بزرگمردانی از دیار ایران زمین که بر تاریکی ها حمله ور می شوند تا نام بلند ایران را جاودانه سازند. فردوسی با نگارش این اثر ادبی نام خود را در ردیف هومر یونانی قرار داده است. حتی برخی بر این عقیده هستند که حماسه فردوسی فرسنگ ها بالاتر و افضل تر از حماسه هایی است که هومر در آثارش خلق کرده است. اول بهمن زادروز فردوسی خالق شاهنامه است. برای ستایش و ارج نهادن به مقام این حکیم ایرانی، ساعد نیوز مصاحبه ای اختصاصی را با خانم دکتر افسانه حسن زاده دستجردی عضو هیئت علمی و معاونت پژوهشی و فرهنگی دانشگاه حضرت نرجس (س) رفسنجان انجام داده است. دکتر حسن زاده درجه دکترای ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران دریافت کرده است. ایشان متخصص در زمینه نقد ادبی و ادبیات داستانی هستند.
ساعد نیوز: شاهنامه فردوسی یکی از آثار ماندگار در تاریخ ادبیات فارسی است. لطفاً بفرمایید چه عناصر ادبی، هنری، تاریخی و فرهنگی در این اثر در ماندگاری این اثر مؤثر بوده است؟
دکتر افسانه حسن زاده دستجردی: شاهنامه چنان که از نامش پیداست، کتاب شاهان است، اما در کنار آن، مجموعه ای است از باورها، اعتقادات، آداب و رسوم، ارزشهای اخلاقی، سیاسی، و اجتماعی و آیین های ما در زمینه های مختلف ازجمله بزم و رزم. به عبارتی، می توان گفت شاهنامه، فرهنگنامه ایران است؛ گنجینه ای شامل اساطیر، تاریخ، و فرهنگ ما. این نامه سترگ با ستایش آفریننده جان و خرد آغاز می شود. به تعبیر دکتر جلال خالقی مطلق، جان یا روان نیروی اندیشمند و شناسنده در انسان است و خرد، تعقل و تمییز آگاهانه و درست و نیکو است. بنابراین، فردوسی از همان آغاز، خواننده را به اندیشمند بودن و به کارگیری درست نیروی شناخت نیک و بد که در درون او است، دعوت می کند منتها نه به صورت پند و اندرز که برخی از خوانندگان را از همان ابتدا خوش نیاید، بلکه در لفافه و با ظرافتی که خاص بیان شاعرانه او است.
ساعد نیوز: فضای حماسی شاهنامه فردوسی ریشه در چه وقایع تاریخی و اجتماعی زمانه فردوسی دارد؟
دکتر افسانه حسن زاده دستجردی: یکی از پرسش های متداول که برای خوانندگان شاهنامه پیش می آید، این است که آیا این شخصیت ها واقعیت دارند و حوادث روایت شده در این متن حماسی، واقعی است؟ در پاسخ باید گفت که بنابر پژوهش اسطوره پژوهان و شاهنامه شناسان بزرگ، شخصیت های داستانی و اسطوره ای شاهنامه با شخصیت های تاریخی به طور نسبی مطابقت دارند و برخی از رویدادهای تاریخی نیز با رویدادهای داستانی قابل انطباق هستند. برای نمونه، حادثه مرگ کوروش در نبرد با سکاها یادآور مرگ اسفندیار در نبرد با رستم سکایی است. هردوت هم کارهایی را که در اوستا به هوشنگ، پادشاه اساطیری، نسبت داده شده است، به دیاکو، پادشاه مادها، نسبت می دهد. شخصیت کمبوجیه نیز در برخی موارد معادل شخصیت اسفندیار است. در شاهنامه، گاه چند چهره نزدیک به هم تاریخی با هم ادغام شده و یک چهره تاریخی – اسطوره ای خلق شده است. نکته ای که بهتر است به یاد داشته باشیم این است که درآمیخته شدن تاریخ با اسطوره موجب بقای آنها است. اسطوره در دل تاریخ با دگرگونی هایی در طی زمان باقی می ماند و پیام خود را به اعصار بعدی منتقل می کند.
ساعد نیوز: فردوسی از رنج سی ساله ای سخن می گوید که منجر به احیای عجم شده است. چه اندازه این سخن فردوسی با واقعیت های تاریخی منطبق است؟ واقعاً عجم در آن زمان حیات فرهنگی مستقل نداشته است؟
دکتر افسانه حسن زاده دستجردی: از جمله دیگر موضوعاتی که فردوسی در کتاب سترگ خود بر آنها تأکید می کند، نژاد و گهر و ایران یعنی وطن است. نژاد نزد ایرانیان اهمیت بسزایی دارد. تا جایی که شاهی که بر تخت می نشیند، باید از نژاد ایرانیان و آزادگان باشد تا مشروعیت یابد. شاید یکی از علل روی آوردن فردوسی به سرودن شاهنامه این باشد که می بیند با غلبه اعراب، ایرانی آزاده در جایگاه بحق و شایسته خود نیست و وطن او به دست بیگانگان افتاده است. به احتمال زیاد، تاثر زیاد او با روی کارآمدن ترکان غزنوی که برای کسب مشروعیت، با خلفای اعراب هم پیمان شده و مروجان فرهنگ و زبان عربی در سرزمین ایران بودند، موجب شده است که رنج سی ساله را برخود هموار کند و ثروت خود را در راه احیای تاریخ و فرهنگ ایران فدا کند.
ساعد نیوز: شعر فردوسی به یک معنا شعری صمیمی است و ایرانیان از هر طیف و طایفه ای و رده اجتماعی و فرهنگی با آن ارتباط برقرار می کنند. چه عاملی باعث شده است که پای این شعر حتی به پرده خوانی قهوه خانه ای هم کشیده شود؟
دکتر افسانه حسن زاده دستجردی: اساس اساطیر ایرانی بر مبنای نبرد خیر و شر است که در شاهنامه به صورت جنگ های ایران و توران متجلی شده است. امور خوب با نور و روشنی پیوند دارند و امور بد با ظلمت و تاریکی. در اینجا اسطوره و تاریخ در قالب داستان های حماسی به هم درآمیخته شده است. فردوسی داستان های تاریخی و پهلوانی را به صورت جزء به جزء و توجه دقیق به جزئیات با بیانی که برای همگان قابل هضم و درک باشد، روایت کرده است. به طوری که هر داستان به صورت یک فیلم سینمایی در مقابل دیدگان خواننده تصویر می شود؛ فیلمی با صحنه هایی که روان خواننده و عواطف و احساسات او را نشانه می گیرد. فردوسی گاه مخاطب را به شدت منقلب و محزون می کند؛ چنان که در صحنه کشته شدن سهراب به دست پدر می بینیم، سخنانی که فردوسی بر لبان سهراب می نشاند، اشکها را جاری می سازد و گاه به ویژه در نمایش صحنه های پیروزی، مخاطب را به گونه ای به شعف می آورد که روح او به پرواز درمی آید.
ساعد نیوز: به نظر شما میراث اصلی فردوسی در ادبیات فارسی و فرهنگ ایران چه بوده است؟ آیا بعد از فردوسی کسانی مسیر او را دنبال کرده اند. اگر چهره برجسته ای در این حوزه وجود دارد اشاره ای به کارهایشان بفرمایید؟
دکتر افسانه حسن زاده دستجردی: این مهمترین کتاب ما درباره پیشینه و تاریخ باستانی مان، با موضوعاتی چون ستایش خرد، گهر، هنر، عدل و داد، نام نیک، و اخلاق و اطلاعات ارزشمندی که در باب فرهنگ، فلسفه، و حتی سیاست دارد، پس از فردوسی در تمامی قرن ها حتی در روزگار ما، مورد توجه شاعران و نویسندگان بوده است و حماسه های مختلف ملی، تاریخی، و دینی به تقلید از آن و تحت تأثیر آن خلق شده اند. برخی از شاعران در ادوار مختلف پس از فردوسی(ازجمله خاقانی، سعدی، و حافظ)، نیز به ویژه به زندگی پهلوانان حاضر در شاهنامه نظر داشته و در غزل ها و قصاید خود از آنها بهره گرفته اند. رد پای فردوسی و شاهنامه او در متون ادبی معاصر نیز برجسته و انکارناشدنی است و می توان تجلی داستان های حماسی مثل رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، رستم و شغاد، فریدون، سیاوش و... و مضمون هایی چون پسرکشی، برادرکشی، و اعتقاد به قضا و قدر و سرنوشت را در اشعار (برای نمونه مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، و سیاوش کسرایی) و داستان های معاصر (نویسندگانی مانند محمد محمدعلی، عباس معروفی، و اسماعیل فصیح) به وضوح مشاهده کرد. سرانجام می توان گفت شاهنامه در حکم زیرمتنی است که اغلب آثار ادبی پس از آن، با آن رابطه بینامتنی دارند و تحلیل و کالبدشکافی آنها بدون آگاهی از داستان های شاهنامه کاری بس دشوار است.
3 سال پیش