به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از رکنا، سال 97 سمانه 30 ساله با پسر جوانی که به خواستگاری اش آمده بود ازدواج کرد و یک زندگی آرام و بدون دغدغه را شروع کرد.
همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه پس از 6 ماه یک پیامک از شماره ناشناس به دست سمانه رسید، پیامکی احساسی از سوی یک ناشناس که در متن آن همه مشخصات کامل سمانه نوشته شده بود.
نوعروس جوان ابتدا به این پیامک بی اهمیت بود و چند روزی از ماجرا گذشت تا اینکه یکی از عکس های دوران مجردی اش از سوی شماره ناشناس به دستش رسید.
شوکه شده بود و ترس به جانش افتاده بود، نمی دانست چه باید بکند، سکوت کرده بود و شماره ناشناس شروع به دادن پیام کرد و تهدید کرد اگر به حسابش پول واریز نکند عکس های دیگری دارد و آنها را در فضای مجازی منتشر و زندگی اش را خراب می کند.
سمانه سکوت کرد اما چند تصویر دیگر به دستش رسید و در ادامه یک شماره حساب به دستش رسید و سپس نوشته شد که 5 میلیون تومان به این حساب واریز کنید.
زن جوان که نمی خواست زندگی اش خراب شود پول درخواستی را به حساب شخص ناشناس واریز کرد .
مدتی از پیامک های تهدید آمیز خبری نبود تا اینکه یک تصویر دیگر به دستش رسید و مرد اخاذ در یک پیام مشخصات و یک نشان که روی بدنش بود را برایش نوشت و خواست تا 5 میلیون تومان دیگر به حسابش واریز کند و اگر این کار انجام نشود این پیام ها را برای شوهرش می فرستد.
سمانه شوکه شده بود او از ترس با هیچ کسی حرف نمی زد و به ناچار 5 میلیون تومان دیگر به حساب مرد ناشناس واریز کرد و با التماس خواست تا دیگر با او کاری نداشته باشد.
نوعروس جوان شب و روز در استرس بود و هر چند وقت یکبار مجبور شده بود به حساب مرد اخاذ پول بریزد تا اینکه اوایل امسال پس از اینکه جشن عروسی دخترخاله اش برگزار شد به خانه او رفت و در مورد این اتفاق با مرجان صحبت کرد.
مرجان وقتی شنید که دخترخاله اش مورد اخاذی قرار گرفته است شوکه شد و گفت که از یک شماره ناشناس نیز برای او پیامک های تهدید آمیز آمده است و همه این اتفاقات نیز بعد از جشن عروسی اش صورت گرفته است.
2 نوعروس جوان شوکه شده بودند . هربار که تصاویر خصوصی شان از دوران مجردی به دستشان می رسید و آنها از ترس مجبور شده بودند پول های درخواستی را به حساب مرد ناشناس واریز کنند و چند بار نیز به محل قراری که برای آنها ارسال شده بود می رفتند و پول را در اختیار راننده پیک موتوری قرار می دادند.
روند اخاذی مرد ناشناس از 2 دخترخاله ادامه داشت تا اینکه خواهر سمانه نیز ازدواج کرد و 2 ماه بعد از جشن عروسی اش پیامک های تهدید آمیز و تصاویر خصوصی اش از سوی یک شماره ناشناس به دستش رسید.
سوگند شوکه شده بود و برای کمک به سراغ خواهرش رفت و درباره این موضوع از سمانه کمک خواست و نوعروس 26 ساله وقتی شنید خواهر و دخترخاله اش نیز در چنگ اخاذی های مرد ناشناس گرفتار شده تصمیم گرفت به این اخاذی ها پایان دهد و به اداره پلیس رفت.
3 دختر خانه در دام افتاده بودند
مامورن در گام نخست شماره حسابی که پول ها به حسابش واریز می شد را مورد تحقیق قرار دادند که مشخص شد این حساب برای یک مرد معتاد و مجهول الهویه است.
در گام بعدی ماموران 3 دختر خاله را مورد تحقیق قرار دادند و آنها به هیچ کسی شک نداشتند و تا اینکه سمانه سرنخ جدیدی پیش روی ماموران قرار داد و گفت: آخرین بار یک تصویر به دستم رسید که آن را پسرخاله ام به نام سامان از من گرفته بود و در آن رستوران فقط من و سامان بودیم و نمی دانم این عکس چطور به دست مرد اخاذ رسیده است.
سمانه افزود: سامان پسرخاله مان است و همه ما به او اعتماد داریم و مطمئن هستیم که این کارها نمی تواند از سوی او صورت گرفته است.
وی ادامه داد: چند سال قبل سامان به خواستگاری ام آمد و ما به هم علاقه مند بودیم اما به خاطر اینکه پدرانمان با هم رابطه خوبی نداشتند اجازه ازدواج به ما ندادند و سامان بعد از مدتی برای کار به ترکیه رفت و چند سالی در آنجا بود مدتی است که به ایران بازگشته است و رابطه من و خواهرم و دخترخاله ام با سامان تغییر نکرده است و همیشه او در جمع ما حضور دارد و شوهرانمان نیز به او اعتماد دارند و دوستش دارند.
دستگیری سامان
ماموران حساب بانکی سامان را مورد بررسی قرار دادند و هیچ موضوع مشکوکی در حسابش دیده نمی شد و در حالیکه این 3 دخترخاله اصرار داشتند که سامان بی گناه است اما ماموران به او شک داشتند و منتظر یک فرصت برای غافلگیر کردن مرد اخاذ بودند.
تحقیقات ادامه داشت تا اینکه سوگند در تماس با ماموران اظهار داشت که مرد اخاذ بار دیگر از او عکس فرستاده و خواسته است تا به محل قرار بروم و 3 میلیون تومان را به راننده پیک موتوری تحویل دهم.
همین کافی بود تا ماموران همراه سوگند در محل قرار حضور پیدا کنند و وقتی راننده پیک موتوری در صحنه حضور یافت ماموران اقدام به دستگیری او کردند.
پسر جوان شوکه شده بود و اصرار بر بی گناهی داشت و گفت: من راننده پیک هستم و یک نفر به پیک موتوری مان آمد خواست به این آدرس بیام و از یک خانم پول بگیرم و آن را به دستش برسانم.
ماموران در این مرحله عکس سامان را به راننده پیک نشان دادند و پسر جوان نیز تاکید کرد که همان پسر از او خواسته است تا در محل قرار حضور پیدا کند.
همین سرنخ کافی بود تا ماموران به سراغ سامان بروند و او را که در مغازه پیک موتوری منتظر پول بود دستگیر کنند و پسر جوان که دیگر راهی جز اعتراف نداشت به اخاذی از دخترخاله هایش اعتراف کرد.
اعترافات سامان
سامان 37 ساله به ماموران گفت: من از بچگی با دخترخاله هایم همبازی بودم و همیشه با آنها بودم و در این سال ها من به سمانه علاقه مند بودم و او نیز مرا دوست داشت تا جاییکه تصمیم به ازدواج گرفتیم.
بیشتر روزهای زندگی ام را با سمانه و دخترخاله هایم بودم، به خواستگاری سمانه رفتم ولی پدر من و سمانه به خاطر اینکه با هم اختلاف داشتند مانع ازدواج ما شدند. شکست بدی بود، مدتی افسرده بودم و برای اینکه از سمانه دور باشم همه سرمایه ام را جمع کردم و به ترکیه رفتم و مدتی در آنجا زندگی کردم و منتظر بودم اتفاقات خوبی بیفتد اما نتوانستم در آنجا کارم را خوب پیشی ببرم، همه سرمایه ام را از دست دادم به همین خاطر به ایران بازگشتم، افسرده بودم و نمی دانم چه شد به این فکر افتادم.
وی افزود: برای اجرای نقشه ام ابتدا به سراغ یک مرد معتاد کارتن خواب رفتم و با او طرح رفاقت ریختم و او که به شام شب محتاج بود با مدارکش یک حساب بانکی باز کرد و کارتش را در اختیارم قرار داد و من نیز هوای او را دارم.
سامان گفت: فکر دستگیر شدن و بی آبرو شدنم نبودم، به هیچی فکر نمی کردم چون زندگی ام را باخته بودم خودم هم هر وقت در جمع دخترخاله هایم و شوهرانشان حضور می یافتم و محبت آنها به خودم را می دیدم تصمیم می گرفتم دیگر این کارها را نکنم اما بیکار بودم من عادت داشتم راحت زندگی کنم برایم کار کردن در شغل هایی که درآمد کمی داشت سخت بود از سوی دیگر هروقت سمانه و شوهرش را می دیدم به یاد خاطرات عاشقانه مان می افتادم او سروسامان گرفته بود و من باید تنها می بودم همه این ها باعث می شد عذاب وجدانم را بی خیال شوم و به اخاذی از آنها ادامه بدهم و اگر بازداشت نمی شدم باز این کار را ادامه می دادم.
بنا به این گزارش، پسر جوان برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران قرار دارد.
