درباره کتاب شنای شبانه
کتاب «شنای شبانه» نوشتهٔ مگان گلدین با ترجمهٔ مریم فتحی در کتاب کوله پشتی چاپ شده است. مجری پادکستی با موضوع داستان های جنایی واقعی، در حین گزارش محاکمه ای جنجالی با گذشتۀ تاریک شهری کوچک و جنایت وحشیانه ای که سال ها قبل در آنجا رخ داده است، درگیر می شود.
خلاصه کتاب شنای شبانه
فصل جدید پادکستْ ریچل را به شهری کوچک کشانده، شهری که دادگاهِ رسیدگی به پروندۀ تجاوزی ویرانگر میان مردمش تفرقه ایجاد کرده است. پسر بومی پرآوازه، شناگری که قرار است در بازی های المپیک مایۀ سرافرازی باشد، متهم به تجاوز به نوۀ عزیز رئیس پلیس شهر شده است. ریچل در تلاش برای موفقیت فصل سوم پادکست، خودش را وقف تحقیقات می کند ـ اما نامه های مرموز پی درپی از راه می رسند. شخصی او را تعقیب می کند و دست بردار نخواهد بود تا ریچل کشف کند بیست وپنج سال پیش برای خواهر او چه اتفاقی افتاده است. با کشف ارتباطات حیرت انگیز بین دو پرونده، گذشته و حال با هم تلاقی می کنند و این افشاگری روند دادرسی و زندگی همۀ افراد درگیر در ماجرا را تغییر می دهد.
این کتاب تحسین های زیادی را دریافت کرده است:
بوک لیست: «نثر گلدین در مقابله با موضوعات داغِ جذاب، گاه برقی و همیشه حساس است … آفرین»
پابلیشرز ویکلی: «فوق العاده، رمان گلدین سیاست های شهرهای کوچک را روشن می کند.»
نیویورک تایمز: «صفحات به خودی خود ورق می خورند … سواری برنامه ریزی شده و خوش نقشه به یک نتیجه شگفت آور پیچیده.»
درباره نویسنده کتاب شنای شبانه
مِگان گُلدین خبرنگار شبکهٔ رویترز است. او در گذشته با دیگر رسانه های خبری از قبیل آسوشیتدپرس و اِی. بی. سی استرالیا همکاری داشته است. در گزارش هایش به موضوعاتی از قبیل جنگ، صلح، تروریسم بین المللی و بحران های مالی در خاورمیانه و آسیا می پردازد. مگان هم اکنون در ملبورن استرالیا ساکن است. پیش از رمان حاضر، دو اثر دیگر با نام های دختر در کلِرز وِی (۲۰۱۸) و اتاق فرار (۲۰۱۹) نیز به قلم گلدین به چاپ رسیده است. در حال حاضر اتاق فرار و شنای شبانه (۲۰۲۰) با تجدید چاپ های فراوان به ترتیب در زمرهٔ پرفروش ترین آثار این نویسنده قرار دارند.
قسمتی از کتاب شنای شبانه
هر هفته هزاران ایمیل و پیام از شبکه های اجتماعی دریافت می کرد. نامه هایی که از سوی هواداران به دستش می رسید عمدتاً دلربا و دوستانه بود. تنها تعداد انگشت شماری از آن ها او را تا سر حد مرگ می ترساند. نمی دانست که نامۀ مذکور به کدام از این دو دسته تعلق می گرفت، اما بدون شک همین که غریبه ای شناخته بودش و برایش یادداشت نوشته بود و روی ماشینش گذاشته بود معذبش می کرد.
ریچل به اطراف نگاهی انداخت، شاید کسی که نامه را گذاشته بود هنوز هم آنجا باشد. شاید می خواهد او را ببیند و عکس العملش را زیر نظر بگیرد. تعدادی رانندۀ کامیون در اطراف ایستاده بودند، سیگار می کشیدند و از هر دری سخنی می گفتند. بعضی از راننده ها هم وضعیت بار درون کامیونشان را بررسی می کردند. راننده ها سوار ماشین شدند، در کامیون ها را محکم بستند و آمادۀ ترک کردن رستوران شدند. موتورهای روشن شدۀ ماشینشان غرش کنان ادامه کار را از سر گرفتند. هیچ کس کمترین توجهی به ریچل نداشت؛ اما این حس موهومِ زیر نظر گرفته شدنش را فروننشاند.
ریچل اهل حساسیت به خرج دادن نبود. در سالیان متمادی، بارها در موقعیت های وخیم قرار گرفته بود. از جمله آنکه بهترین ساعات بعدازظهر یکی از روزهای ماه گذشته اش را در سلولی دربسته در زندانی فوق امنیتی به گفت وگو با یک قاتل زنجیره ایِ بدون دست بند گذرانده بود. مأموران تیراندازی، درون سقف، اسلحه کار گذاشته بودند، مبادا زندانی در طول مصاحبه به ریچل حمله ور شود. ریچل در تمام آن مدت حتی عرق زیادی هم نکرده بود. حال در نظرش مضحک می آمد که چگونه یک نامۀ رهاشده روی ماشین توانسته بود بیش از دیدار چهره به چهره با یک قاتل اعصابش را به هم بریزد.
شناسنامه کتاب شنای شبانه
- نویسنده: مگان گلدین
- انتشارات:کوله پشتی
- مترجم: مریم فتحی
- تعداد صفحات:368
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد