درباره کتاب
«کوچه ی ابرهای گم شده» نام رمانی از نویسنده معاصر ایرانی کورش اسدی (۱۳۹۶- ۱۳۴۳) است. اسدی نویسنده، ویراستار و مدرس داستان نویسی بود. وی نگاهی جدی به داستان کوتاه داشت و در اغلب داستان هایش فضای بکری را تجربه می کرد. او از جمله نویسندگانی است که با توجه به زبان و چگونگی قصه گویی، از نویسندگان هم نسل خود متمایز شده است. او اغلب به خلق فضاهایی نامعلوم می پردازد که مشخصه جغرافیایی شهر خاصی را در خود آشکار ندارد. علاوه بر آن آدم ها نیز اغلب بی نام اند. نامشخص بودن مکان ها و نام آدم ها با درون مایه آثار همخوان و متناسب است. گویی نویسنده تعمد دارد تا ضمن بهره بردن از فضاهای زندگی شهری انسان امروز، قصه معاصر را در حالتی ازلی و ابدی بازگو کند. کارون، شخصیت اصلی این رمان، جوان کتابفروشی است که بعد از انقلاب و با شروع جنگ، از شهر خود مهاجرت می کند و با پشتیبانی شخصی متمول به نام ممشاد روزگار می گذراند. داستان، روایت یک صبح تا شبی ست که کارون به دنبال کتابی به نام (کوچه ابرهای گمشده )، برای دختری به نام شیده می گردد. از ویژگی های اصلی این رمان می توان به زبان آن اشاره کرد؛ زبانی پر از تصویر و شاعرانگی و استفاده از امکانات دستگاه بلاغی زبان. اسدی زبان را مناسب حال راوی سرگشته و پریشان خود، سیال و در هم ریخته می کند، گاه از ظاهر واژگان و چینش به هم ریخته کلمات سود می جوید و پریشان فکری راوی حساس را با بیانی مملو از شاعرانگی به قلم می کشد. شکل گرفتنِ در لحظه زبان و توجه به ادبیات متن نیز، از نمودهای رمان نوست. بخشی از داستان: چه می شود که یکی بچه ی خودش را جن خطاب می کند؟ جانوری بوده این آدم! چه مرگش بوده؟ یعنی آدم آن طور از زنِ خودش متنفر می شود؟ یک رجِ دیگر رفت و بلند شد. کاغذها را از روی میز برداشت. برگشت نشست. من همه اش توی گذشته ام. گیر کرده ام توی گذشته گیر کرده ام. مثلِ میخ که گیر کرده توی چوب. خوابِ میخ دیده بودم. همان که توی چوب گیر کرده بود. من درد داشتم. میخ توی چوب فرو رفته بود و همه جا چراغانی بود.
خلاصه داستان
کارون، شخصیت اصلی این رمان، جوان کتابفروشی است که بعد از انقلاب و با شروع جنگ، از شهر خود مهاجرت می کند و با پشتیبانی شخصی متمول به نام ممشاد روزگار می گذراند. داستان، روایت یک صبح تا شبی ست که کارون به دنبال کتابی به نام (کوچه ابرهای گمشده )، برای دختری به نام شیده می گردد. از ویژگی های اصلی این رمان می توان به زبان آن اشاره کرد؛ زبانی پر از تصویر و شاعرانگی و استفاده از امکانات دستگاه بلاغی زبان. اسدی زبان را مناسب حال راوی سرگشته و پریشان خود، سیال و در هم ریخته می کند، گاه از ظاهر واژگان و چینش به هم ریخته کلمات سود می جوید و پریشان فکری راوی حساس را با بیانی مملو از شاعرانگی به قلم می کشد. شکل گرفتنِ در لحظه زبان و توجه به ادبیات متن نیز، از نمودهای رمان نوست.
درباره نویسنده
کورش اسدی (۱۸ مرداد ۱۳۴۳–۲ تیر ۱۳۹۶) نویسنده داستان کوتاه معاصر ایرانی ویراستار و مدرس داستان نویسی بود. وی نگاهی جدی به داستان کوتاه داشت و در اغلب داستان هایش فضاهای بکری را تجربه می کرد.مجموعه داستان «باغ ملی» این داستان نویس در روز جمعه ۶ آذر ۱۳۸۳ به عنوان برندهٔ چهارمین دورهٔ برگزاری جایزهٔ گلشیری در بخش بهترین مجموعه داستان سال ۱۳۸۲ از دید داوران معرفی شد.
قسمتی از کتاب
قارقارِ کلاغ
درِ خانه را که بست میخکوبش کرد. انگار به دنیای دیگری آمده بود و سر از یک فضای دیگر درآورده بود.
تشنه بود.
یک آبسردکن – خواب دیده بود یا پشتِ در بود که دیده بود؟ پشتِ در نبود که آن زن می خواست هلاکش کند؟ زنی با دهان باز و آرواره های مهیب. سرش تا گردن در دهان زن بود. بود یا در خیال بود که تشنه بود و زن برایش انگشت، روی فشاری آبسردکن گذاشته بود؟ آب پاشیده بود توی صورتش و چشم که باز کرده بود لکه ی ماه را دیده بود.
قار قار
شناسنامه کتاب
- نویسنده: کورش اسدی
- ناشر: نیماژ
- تعداد صفحات: 312