درباره کتاب کشف عشق کنج یک کتاب فروشی
«کشف عشق کنج یک کتاب فروشی» اثری جذاب و تاثیر گذار درباره ماجرای یک کتاب فروشی از ورونیکا هنری، نویسنده و روزنامه نگار بریتانیایی و خالق رمان های پر شور و حال و رمانتیک است. رمان «یک شب در قطار سریع السیر شرق» او برنده جایزه رمان عاشقانه سال از انجمن رمانتیک نویسان انگلستان شده است. ژولیوس نایتینگل جوان و پدری تنها با دختر خیلی کوچکش املیا، در آستانه خریدن یک فروشگاه است. او سه هفته پیش تصمیم گرفته تغییری در زندگی اش ایجاد کند. تغییری اساسی که برای او و دختر کوچکش یک زندگی عادی بسازد. او به توانایی هایش، محدودیت هایش، درآمد و مسائل حرفه ای و ترکیب همهٔ آن ها با مشکل تک والد بودنش فکر کرده و در نهایت به این نتیجه رسیده است که فقط یک راه برایش وجود دارد. ایجاد یک کسب و کار مستقل. ژولیوس پس از سنجیدن جوانب و نیازهای منطقه اش تصمیم می گیرد یک کتاب فروشی باز کند. ساختمانی که قصد خرید آن را دارد، دوطبقه، قدیمی و نیازمند بازسازی است که سابق بر این، داروخانه و عتیقه فروشی بوده است: «تصور می کرد که چطور مردم وارد مغازه می شدند، از او مشاوره می خواستند و بعد با آن ها آشنا می شد و خریدهایشان را در کیسه ای می گذاشت و با لبخند تحویل شان می داد. کتاب خاصی را برای مشتری مخصوصش کنار می گذاشت چون دیگر آن ها را خوب شناخته بود و می دانست که چه کسی از چه جور کتابی خوشش می آید. رو به مشاور املاک کرد و پرسید: «چی فکر می کنید؟ به نظرتون فروشنده با قیمتی کمتر از قیمت پیشنهادی اش راضی می شه؟» مشاور املاک شانه هایش را بالا انداخت و گفت: «حداقلش اینه که می تونین شانس تون رو امتحان کنین.»» این آغاز داستان کتاب فروشی نایتینگل است و خیلی زود ما به سی و دو سال بعد می رویم تا امیلیا را در حال وداع با پدر در حال احتضارش ببینیم. پدری که او را با کتاب فروشی معتبری که حالا پناهگاه دوست داران کتاب در شهر کوچک پیزبورگ شده، تنها می گذارد تا با زندگی جدید و مشکلاتی که برای اداره کتاب فروشی دارد، روبه رو شود. آیا املیا کتابفروشی پرطرفدار و محبوب نایتینگل را برای مشتریانش باز نگه می دارد؟ ورونیکا هنری شما را در این کتاب وارد یک فضای دوست داشتنی و پر از احساسات خوب می کند، جوری که شاید تک تک شما که کتاب را می خوانید، آرزو کنید، کاش صاحب کتاب فروشی نایتینگل بودید. یک کتاب فروشی محبوب، با فضایی دلنشین، پر از کتاب های خوب، با مشتریان و دوستانی که عاشق کتاب ها، بوی کاغذ، دیوارها و قفسه های چوبی قدیمی کتابخانه شما هستند.
خلاصه داستان کشف عشق کنج یک کتاب فروشی
ژولیوس نایتینگل جوان و پدری تنها با دختر خیلی کوچکش املیا، در آستانه خریدن یک فروشگاه است. او سه هفته پیش تصمیم گرفته تغییری در زندگی اش ایجاد کند. تغییری اساسی که برای او و دختر کوچکش یک زندگی عادی بسازد. او به توانایی هایش، محدودیت هایش، درآمد و مسائل حرفه ای و ترکیب همهٔ آن ها با مشکل تک والد بودنش فکر کرده و در نهایت به این نتیجه رسیده است که فقط یک راه برایش وجود دارد. ایجاد یک کسب و کار مستقل.
ژولیوس پس از سنجیدن جوانب و نیازهای منطقه اش تصمیم می گیرد یک کتاب فروشی باز کند.
ساختمانی که قصد خرید آن را دارد، دوطبقه، قدیمی و نیازمند بازسازی است که سابق بر این، داروخانه و عتیقه فروشی بوده است:
«تصور می کرد که چطور مردم وارد مغازه می شدند، از او مشاوره می خواستند و بعد با آن ها آشنا می شد و خریدهایشان را در کیسه ای می گذاشت و با لبخند تحویل شان می داد. کتاب خاصی را برای مشتری مخصوصش کنار می گذاشت چون دیگر آن ها را خوب شناخته بود و می دانست که چه کسی از چه جور کتابی خوشش می آید.
رو به مشاور املاک کرد و پرسید: «چی فکر می کنید؟ به نظرتون فروشنده با قیمتی کمتر از قیمت پیشنهادی اش راضی می شه؟»
مشاور املاک شانه هایش را بالا انداخت و گفت: «حداقلش اینه که می تونین شانس تون رو امتحان کنین.»»
این آغاز داستان کتاب فروشی نایتینگل است و خیلی زود ما به سی و دو سال بعد می رویم تا امیلیا را در حال وداع با پدر در حال احتضارش ببینیم. پدری که او را با کتاب فروشی معتبری که حالا پناهگاه دوست داران کتاب در شهر کوچک پیزبورگ شده، تنها می گذارد تا با زندگی جدید و مشکلاتی که برای اداره کتاب فروشی دارد، روبه رو شود. آیا املیا کتابفروشی پرطرفدار و محبوب نایتینگل را برای مشتریانش باز نگه می دارد؟
ورونیکا هنری شما را در این کتاب وارد یک فضای دوست داشتنی و پر از احساسات خوب می کند، جوری که شاید تک تک شما که کتاب را می خوانید، آرزو کنید، کاش صاحب کتاب فروشی نایتینگل بودید. یک کتاب فروشی محبوب، با فضایی دلنشین، پر از کتاب های خوب، با مشتریان و دوستانی که عاشق کتاب ها، بوی کاغذ، دیوارها و قفسه های چوبی قدیمی کتابخانه شما هستند.
درباره نویسنده کتاب کشف عشق کنج یک کتاب فروشی
ورونیکا هنری (انگلیسی: Veronica Henry ; 1963 (۵۷–۵۸ ساله) – ) نویسنده رمان های عاشقانه اهل بریتانیا است. از آثار این نویسنده که به فارسی ترجمه شده اند می توان به کتاب کشف عشق کنج یک کتابفروشی اشاره داشت. هِنری به خاطر نگارش کتاب یک شب در قطار سریع السیر شرق برنده جایزه انجمن رمان نویسان رمانتیک شد
قسمتی از کتاب کشف عشق کنج یک کتاب فروشی
هر چقدر هم که پیشنهادش فریبنده و وسوسه انگیز باشه، هیچ جواهری تو دنیا وجود نداره که بتونه با کتاب های اون مغازه ی کوچولو برابری کنه. کتاب ها باارزش تر از جواهراتن. (کتاب کشف عشق کنج یک کتاب فروشی – صفحه ۲۰)
بعضی آدم ها جای خالى شون خیلی بزرگ تر از بقیه ست. پدر تو یکی از همون آدم هاست. (کتاب کشف عشق کنج یک کتاب فروشی – صفحه ۳۲)
از خوش شانسى سارا، وقتی امیلیا شروع کرد به ساز زدن، هیچکس قادر نبود جلوی پایین آمدن اشک هایش را بگیرد. امیلیا کمی قبل تر جلوی جمعیت ایستاد و گفت: «پدرم ابتدا عشق به کتاب رو در من به وجود آورد و بعد من رو عاشق موسیقی کرد. اولین بار پنج ساله بودم که اجازه پیدا کردم ویولن سل بزنم. یه روز یکشنبه، مثل همچین روزی بود. من بلافاصله دلم برای ساز زدن ضعف رفت. (کتاب کشف عشق کنج یک کتاب فروشی – صفحه ۱۹۱)
حالا بِیا احساس می کرد در آستانه ى دیوانگى قرار گرفته است. دلش برای کار کردن تنگ شده بود. موقع ترک محیط کارش باورش نمی شد می تواند این قدر خوشبخت باشد که دیگر آنجا کار نکند. او مدیر هنری یک مجله ی مخصوص زنان بود و زندگی اش با قهوه ی تلخ و ضرب الاجلهایی که برای مقالات و عکس ها تعیین می شد، می گذشت… حالا اینجا توی این شهر آرام و بی حادثه داشت از بی حوصلگی سرسام می گرفت. او عاشق ماود بود؛ اما مگر پوره کردن هویج های ارگانیک و تقسیم آن ها در ظرف های کوچک تر ، لباس های ماود را با شوینده ی خاص شستن تا بوی خوش اسطوخودوسش باقی بماند و راه پیمایی های روزانه کنار رودخانه چقدر می توانست سرگرم کننده و مهیج باشد (کتاب کشف عشق کنج یک کتاب فروشی – صفحه ۲۴۳)
شناسنامه کتاب کشف عشق کنج یک کتاب فروشی
نویسنده: ورونیکا هنری
ترجمه: مهرنوش گلشاهی فر
انتشارات: مرو
تعداد صفحات: ۴۷۷