به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران، رأی اعدام صادره در پرونده قتل ملیکای 5ساله اهل و ساکن فلاورجان که در شعبه اول دادگاه کیفری یک استان رسیدگی شده بود، به تازگی مورد تأیید قضات دیوانعالی کشور قرار گرفت.
یادآور می شود: ملیکای 5ساله مهر امسال قربانی یک معامله شوم موادمخدر شده بود که با اقدامات سریع قضایی قاتل وی دستگیر و پس از انجام تحقیقات در شعبه اول دادگاه کیفری یک استان اصفهان محاکمه شد.
اعترافات هولناک قاتل ملیکا
ماجرا از این قرار بود که ملیکا برای بازی از خانهشان بیرون رفته بود، اما ناگهان ناپدید شد و ۴ ساعت بعد در جریان عملیات جستوجو، مأموران پلیس جسدش را که در خانهای متروکه در نزدیکی خانهشان دفن شده بود، کشف کردند. شواهد نشان میداد دختربچه خفه و گوشوارههایش سرقت شده است.
انتشار خبر قتل ملیکا، تداعیکننده حوادث تلخی، چون قتل آتنا، بنیتا و فاطمه بود؛ دختربچههایی که در حوادث مشابهی قربانی شده بودند. این خبر بار دیگر افکار عمومی را جریحهدار کرد و همه کنجکاو بودند بدانند پشت پرده این جنایت هولناک چهکسی قرار دارد و چه انگیزهای او را به سوی قتل دختری ۸ ساله سوق داده است. انتظارها برای کشف حقیقت ۳ روز طول کشید.
در این مدت به دستور مرعشی، دادستان هفتکل از چندین مظنون بازجویی شد، اما شواهد نشان میداد که هیچکدام از آنها در این جنایت نقش ندارند تا اینکه در کمال ناباوری مأموران پسری ۱۴ ساله به نام رضا را به عنوان مظنون به قتل دستگیر کردند.
بررسیها نشان میداد او یک روز پس از قتل ۲ گوشواره دخترانه را برای فروش به یک طلافروشی برده، اما مرد زرگر حاضر نشده بود گوشوارهها را از او بخرد.
این مهمترین مدرک برای دستگیری پسر ۱۴ ساله بود. به این ترتیب او بازداشت شد و وقتی تحت بازجویی قرار گرفت در اعترافاتی هولناک به قتل ملیکا اقرارکرد و گفت: با انگیزه سرقت گوشوارههایش او را به قتل رسانده است.
قتل ملیکا ناگوار، اما ناگوارتر این بود که پسری ۱۴ ساله او را به قتل رسانده است. حتی کارآگاهان جنایی نیز باور نداشتند رضا بهتنهایی دست به این جنایت زده باشد. به همین دلیل بازجوییهای فنی از وی ادامه یافت تا اینکه اسرار پشت پرده این جنایت و انگیزه رضا از قتل ملیکا فاش شد. او روز دوشنبه در جریان بازسازی صحنه جنایت در حضور دادستان و افسر پرونده جزئیات جنایت را گفت و نشان داد که چطور دختربچه را خفه کرده است.
او درباره انگیزهاش گفت: «ملیکا در محلهمان زندگی میکرد و او را میشناختم. مدتی بود دوچرخهام خراب شده بود، اما پدرم برای تعمیر آن به من پولی نمیداد. میدانستم ملیکا گوشواره دارد و نقشه کشیدم تا گوشوارههایش را بدزدم. میخواستم آنها را بفروشم و با پولش دوچرخهام را تعمیر کنم.»
او ادامه داد: «روز حادثه ملیکا را در کوچه دیده بودم. گوشهای کمین کردم و منتظر شدم تا او تنها شود. چند ساعت بعد وقتی هوا تاریک شده بود او را دیدم که با دوستانش به سوی خانهشان میرود. دوستانش در نزدیکی خانه، از او جدا شدند و رفتند. من هم فرصت را مناسب دیدم و جلو رفتم.
به ملیکا گفتم یکی از دوستانش منتظر است تا با او بازی کند. با هم به خانه متروکهای که در آن نزدیکی بود رفتیم. در خانه قفل نبود. آن را باز کردم و دو نفری وارد شدیم. گفتم مدل بازی اینطور است که باید دستهایت را ببندم. او هم قبول کرد و من با بند کفش دستهایش را بستم. او دیگر نمیتوانست کاری کند. آن موقع بود که گوشوارههایش را از گوشش در آوردم. سپس دستانم را دور گلویش فشار دادم و او را خفه کردم.»
متهم به قتل فکر میکرد دختربچه در همان دقایق اولیه جان باخته است. به همین دلیل خیلی زود برای دفن کردنش دست بهکار شد. او در اینباره گفت: «او دیگر نفس نمیکشید و من هم چالهای کندم، خاکها را رویش ریختم و از آنجا فرار کردم.» اظهارات متهم درباره دفن کردن جسد در حالی است که نتایج اولیه گزارش پزشکی قانونی نشان میدهد در ریه ملیکا خاک و گل وجود داشته است.
این موضوع نشان میدهد که در لحظات اولیه دختربچه هنوز زنده بوده و در ادامه بهدلیل دفن شدن جان باخته است.
متهم به قتل ۱۴ ساله در ادامه بازسازی صحنه جنایت گفت که قصد داشته گوشوارهها را بفروشد. او گفت: «یک روز بعد گوشوارهها را به یک طلافروشی بردم، اما صاحب طلافروشی حاضر نشد آنها را از من بخرد. من هم در راه برگشت گوشوارهها را شکستم و در کوچه انداختم.»