پسری جوان که به دختری تعرض کرده و باعث بارداری او شده بود، درحالیکه منکر اتهامش بود، با آزمایش دیاناي در بنبست قرار گرفت. چندی پیش دختری 30 ساله بهنام نرگس به پلیس مراجعه و از پسری به نام کمال به اتهام تجاوز شکایت کرد. او گفت: کمال 9 ماه قبل به من تجاوز کرد و من باردار شدم؛ حالا بچهام بدنیا آمده و تمام زندگیام دگرگون شده است. او گفت:
من کمال را از قبل میشناختم. او روز حادثه به بهانه رفتن به تفریح، من را سوار خودروی خود کرد و به بیابانهاي اطراف اسلامشهر برد. وقتی به محلی خلوت رسیدیم، او با تهدید و زور به من تعرض کرد و از این صحنهها فیلم و عکس گرفت. واقعا حالم بد بودو نمیدانستم چه کار کنم. کمال بعد از اینکار مرتب من را تهدید میکرد که عکسها و فیلمها را منتشر می کند و آبرویم را میبرد.
بهمین دلیل نمیتوانستم شکایت کنم. او بعد از مدتی شروع به اخاذی از من کرد و گفت اگر پول ندهم همه ی عکسها را پخش میکند. من که آبروی خودم را در خطر می دیدم، چارهاي نداشتم جز اینکه تسلیم شوم و پولی راکه می خواهد به او بپردازم. دختر جوان در ادامه گفت: بعد از مدتی فهمیدم باردارم، ولی بازهم نمیتوانستم علیه کمال اقدامی انجام دهم و همان گونه به او باج میدادم تا فلیمها و عکسها را منتشر نکند.
اما حالا بچهام بدنیا آمده و از این مرد شکایت دارم. مأموران بعد از شنیدن حرفهاي دختر جوان سراغ کمال رفتند و وی را دستگیر کردند، اما این پسر وقتی فهمید نرگس از او شکایت کرده گفت این دختر را اصلا نمیشناسد و نمی داند چه کسی به او تجاوز کرده است. این ادعا نتوانست کمال را خلاص کند، زیرا مأموران پرینت حساب او و نرگس را بررسی کردند و فهمیدند در چندین نوبت از حساب دختر جوان به حساب متهم پول واریز شده است.
دراین مرحله کمال وادار شد آشنایی با نرگس را بپذیرد، اما اتهام تجاوز را همان گونه انکار کرد. او گفت: من راننده نرگس بودم و وی را از خانه به محل کارش میرساندم، پولهایي هم که به حسابم واریز شده بهمین دلیل است و نمیدانم او چرا چنین شکایتی را علیه من مطرح کرده است. با وجود انکارهای پسر جوان، پرونده در اختیار قضات دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. دختر جوان در دادگاه بار دیگر ادعاهای خودرا مطرح کرد و گفت:
بعد از اینکه فهمیدم باردار شدهام، برای اینکه آبروریزی پیش نیاید چند ماه به شهرستان رفتم و زندگی سختی را پشت سر گذاشتم. بعد ازآن برای زایمان به تهران آمدم و هم اکنون بچهام در بیمارستان است، اما نمیدانم با او چه کنم و از طرفی نمیدانم چطور نزد خانوادهام برگردم. این مرد تمام زندگی من را نابود کرد و از او شکایت دارم. قضات دادگاه بعد از بررسی اظهارات این دختر و باتوجه به انکارهای کمال دستور دادند از نوزاد تازه متولدشده آزمایش دیاناي گرفته شود.
بعد ازآن بود که مشخص شد این نوزاد متعلق به کمال است. اما پسر جوان همان گونه تجاوز را انکار می کند و هر دفعه با ادعایی سعی دارد از زیر بار اتهام فرار کند. بااینحال قضات وی را بازداشت کردند تا بعد از تشکیل جلسه محاکمه تکلیف این پرونده روشن شود و حکم قانونی را برای کمال صادر کنند.