متن آهنگ عشق از حسن صحرایی
از عشق سخن گفتی من چشم گشودم باز یکباره تو را دیدم ترسیدم من از آغاز از عشق سخن گفتی تندیس تنم لرزید مهرت به دلم افتاد دیووانه دلم ترسید دستان تو مروارید چشمان تو دریای است آغوش تو همچون موج لبخندت تماشایی است در شرح نمیگنجد وصف قامت یارم خوشحالم از این دنیا تنها من تو را دارم تکست آهنگ عشق از حسن صحرایی در خاطره انسان جز عشق نمیماند هر کس غیر از این گوید از عشق نمیداند مجنون به شب هجران یارت را مرنجانی یک چشم بدون عشق یک عمر پریشانی دستان تو مروارید چشمان تو دریای است آغوش تو همچون موج لبخندت تماشایی است در شرح نمیگنجد وصف قامت یارم خوشحالم از این دنیا تنها من تو را دارم