متن آهنگ غمخونه از مجتبی نجفی
تو رو با همه احساسم یه روزی از خدا خواستم روی چشمای من جات و تو بودی قسم راستم واسه نار نگاه تو همه دنیامو میدادم نفهمیدم چه جوری شد تو رو بردم من از یادم کدوم چشم بدی ما رو نمیدونم نظر کرده که یاد و خاطراتم از توی قلبت سفر کرده چه بیزارم از این روزا ، از این تشویش و دلشوره برای هق هق و گریم ، چقدر آغوش تو دوره هنوزم با همیم اما ، فقط وقتی که تو قابیم شبا تو فکر همدیگه ، یه چند وقته نمیخوابیم به آتیش گناه من ، جلو چشمام تو میسوزی پر از بغض و پر از دردی ، چرا لبهات و میدوزی با این غصه توی چشمات ، من از این زندگی سیرم یه روزی خیره به عکسات ، تو این غمخونه میمیرم