به گزارش سرویس تاریخی ساعد نیوز، همانطور که در مطلب قبلی دیدید و شنیدید، «در اوائل سالهای 1970 (1350) در دربار و بازار زمزمههایی رواج یافت حاکی از اینکه شاه عاشق شده است. آن هم نه عاشق یک دختر اروپایی، بلکه یک دختر نوزده ساله ایرانی با موهایی که به رنگ طلا بود. میگفتند نامش گیلدا است.»
گیلدا پرحادثهترین داستان هزار و یک شب دربار
داستان گیلدا پرحادثهترین داستانهای هزار و یک شب دربار پهلوی بود. شاه بیمهابا او را به کاخ آورد و رسماً جزء دربار شد. فرح از گستاخی شاه سخت به تنگ آمد و دعوا و درگیری را آغاز کرد.
گیلدا دختر سرلشکر آزاد یکی از افسران نیروی هوایی اصفهان بود، در سفری که شاه به اصفهان رفت سخت شیفته او شد و او را با خود به تهران آورد. مادر محمدرضا، داستان گیلدا را چنین تعریف میکند: در سال 1351 سرلشکر آزاد برای اینکه «خودش را به محمدرضا نزدیک کند»، از دخترش استفاده کرد، او را هنگام سفر محمدرضا به اصفهان با خود آورد و در هواپیما کنار محمدرضا نشاند و محمدرضا را خام خودش کرد. محمدرضا چنان شیفته او شد که «نمیتوانست در برابر خواهشهای او نه بگوید»، شاه نام او را به خاطر موهای طلاییش، طلا گذاشت.
کم کم حس رقابت فرح برانگیخته شد و بحث طلاق پیش کشیده شد. ملکه مادر از این که فرح نسبت به این دختر حساسیت نشان میداد، تعجب میکند و میگوید: «فرح خودش را روشنفکر میدانست.
محمدرضا در مجالس با زنهای این و آن و دخترهای این و آن میرقصید و آنها را در آغوش میگرفت و میبوسید و فرح میدانست که محمدرضا ... علاوه بر او با زنان دیگری هم رفت و آمد دارد، اما او نسبت به این دختر فوقالعاده حساس شده بود.»
ملکه مادر علت حساسیت بیش از حد فرح را این میداند که «این دختر فوقالعاده قشنگ بود». خصوصاً این که محمدرضا به زیبایی ذاتی این دختر اکتفا نکرده بود و او را نزد پروفسور تسه فرانسوی، دکتر خانوادگی دربار در امور زیبایی فرستاده بود و با چند عمل جراحی «خیلی دیدنی شده بود.» سرانجام فرح بیتاب شد و وقتی «در سعدآباد چشمش به طلا افتاد. جلو رفت و کشیده محکمی به گوش طلا زد.»
مادر فرح، فریده دیبا در بزرگواری و گذشت دخترش فرح مینویسد:
بیتفاوتی فرح نسبت به کامجوییهای محمدرضا باعث شد که شاه جسارت را از حد بگذراند و دست دختر یکی از افسران نیروهای هوایی را بگیرد و به عنوان معشوقه خود به کاخ بیاورد ... محمدرضا در داخل کاخ جایگاهی را به او اختصاص داده بود. فرح با آنکه میکوشید نسبت به این مسائل بیتفاوت باشد، اما یک بار کشیدهای محکم به گوش این دختر زد.
بلندپروازیهای خانواده گیلدا حتی حساسیت شاه را هم برانگیخت. به گزارش علم، یک روز صبح «شاه خیلی بدخلق بود.» شاه علت بدخلقی خود را مصاحبه خانواده گیلدا با یک روزنامه ترک دانست که گفتهاند: «با این که شایعات ازدواج [دخترشان با شاه] بیاساس است، اما بدون شک دخترشان معشوقه شاه است.»
اختلافات شاه و شهبانو، شاه را به این نتیجه رساند که فرح را طلاق بدهد. ملکه مادر با او وارد بحث شد، ولی شاه اعلام کرد: «چه عیب دارد؟ او را طلاق میگویم. طلاق در میان مردم ایران یک امر مقبول است و خیلی مردها زنشان را طلاق میگویند»؛
اما ملکه مادر طلاق را به صلاح ندانست و با پادرمیانی وی شاه و ملکه «توافق کردند که به خاطر مصالح مملکت از هم طلاق نگیرند؛ ولی منبعد با هم کاری نداشته باشند و فقط دوست باشند و سپس، محمدرضا با این تصمیم آزادی خودش را به دست آورد و فرح هم کار خودش را میکرد.»
سرانجام گیلدا نیز دل شاه را زد و تصمیم گرفت او را به تیمسار خاتم فرمانده نیروهای هوایی واگذار نماید.
سند محرمانه ساواک درباره مرگ گیلدا
معشوقه شاه آیا مرد و یا آنکه به قتل رسید؟
متن سند:
یک فریاد تلخ...
.
و صدای بمبی که در نتیجه برخورد شیئی با سنگ ها به گوش رسید.
و صدای پنجره ها که با یکدیگر برخورد می کردند و بعد سکوت مطلق سکوت مرگباری که ابدا شایسته روزهای زیبای تابستان نیست.
عزرائیل قربانی خود را در یکی از محله های دور دست و ییلاقی تهران به نام دزآشوب پیدا کرده بود.
او از دو سال قبل در این خانه دو طبقه تنها می زیست.
ساکنین محله فرصت آشنایی با او را پیدا نکرده بودند ولی کلیه اهالی تهران از داستان عشق او اطلاع داشتند.
گیلدای1 زیبا معشوقه شاه بود.
شایع است که شاه گیلدا را که بی اندازه به ثریا شباهت دارد عقد نموده بود.
2 و باز هم می گویند زن جوان پسر دو سالهای به نام دارا دارد.
مردم دزآشوب پس از آنکه جسد ساکن اسرارانگیز ویلا را بر روی سنگها یافتند گیج شدند و موضوع را به پلیس خبر دادند،3 خبر مرگ گیلدا سه روز بعد تحت عنوان خودکشی در مطبوعات ایران منتشر شد.
طبق این خبر گیلدا معتاد بوده4 و چون می دانستند نخواهد توانست خود از این درد برهاند خودکشی کرده است.
شاه از مرگ گیلدا که با او دوستی خانوادگی داشته بسیار متأثر شده است.
این خبر مرگ گیلدا را اسرارآمیزتر کرد، همه می دانستند که او تنها زندگی می کند ولی کسی باور نمی کرد که معتاد باشد و صبح یک روز خود را از پنجره پایین بیندازد.
آیا شاه پس از ترک معشوقه خود چون وجود او را خطرناک تشخیص داد اقدام به نابودی او نمود؟ آیا این یک هنر جدید ساواک بود؟ ویلای مزبور در محاصره پلیس بود ولی افراد کنجکاو علیرغم هر چیز اطراف خانه را بررسی می کردند.
کسانی که جنازه را دیده اند می گویند با لباس شب نبوده بلکه لباس تابستانی به تن داشته است، گیلدا در عین حال هیچگونه نامه ای از خود به جا نگذاشته و اسرارش را با خود به گور برده بود.
شاید اگر گیلدا نمی مرد و در ویلای مزبور به زندگی خود ادامه می داد عشق شاه را نیز فراموش می کرد.
ولی مرگ اسرارآمیز زن جوان کارها را زیر و رو کرد.
اکنون کلیه جهانیان ادعا می کنند شاه به وسیله ساواک دست خود را به خون آلوده است.
گفته می شود به دنبال اعتراض علیاحضرت شهبانو شاه معشوقه خود را رها کرده است.
ادعا می شود اقدام گیلدا در مورد خرید لباسهایی نظیر لباسهای شهبانو در پاریس فرمان مرگ او را امضا کرده است.
در عین حال بعضی ها عقیده دارند انتقال مرکز ساواک به پاریس با مرگ گیلدا بی ارتباط نیست.
در این بین ادعای یکی از همسایگان گیلدا احتمال آن را که ساواک در مرگ او دست داشته قوت می بخشد.
نامبرده ادعا نموده دو هفته قبل دو نفر سیاهپوش که کیفی در دست داشته اند به ویلا آمده و اطراف آن را بررسی کرده اند، ضمنا نامبرده می گوید دیده است که آن دو نفر از در عقب وارد ویلا شده است.
اکنون در کاخ گلستان یک سکوت عمیق حکمفرماست.
هم شاه و هم علیاحضرت شهبانو در این مورد سکوت اختیار کرده اند.
ویلا دو طبقه گیلدا با خاطرات تلخ و شیرین او انباشته بود.
گیلدای زیبا که آخرین حرفش یک فریاد تلخ بود هیچگاه مستحق این فرجام بد نبود.
توضیحات سند:
1ـ در نامه دیگری که توسط وزارت امور خارجه به نقل از نشریات خارجی از جمله France Dimanche در این رابطه تنظیم شده، می خوانیم : چرا غرور ملکه زیبای ایران را به عنوان یک همسر و یک مادر این چنین بی رحمانه جریحه دار می کنند: «گیلدا (20 ساله) فرزند نامشروعی برای شاه به دنیا آورده است.
» شایعات خصمانه ای که راجع به شاه ایران انتشار داده می شود به علت آنست که شاه اعتصابات نفت اعراب را نقض نمود و تصمیم گرفت در آینده نفت بیشتری به اروپا به خصوص آلمان صادر نماید.
در ماه ژوئیه سال گذشته انتشار شایعات با خبر طرد فرح و ازدواج مجدد شاه آغاز شد.
طبق این شایعات همسر دوم شاه دختر زیبای موسیاهی بنام هما ازخانی بود که هنگام تاجگذاری در مراسم شرکت داشت.
به طوریکه روزنامه فرانسویFranceDimanche نوشته است شایعه سازان انتشار داده اند که نامبرده در پیش از ظهر روز 19 نوامبر فرزند نامشروعی به دنیا آورده است.
این طفل در بیمارستان هشترودی تهران متولد شده.
در این بیمارستان سه اتاق رزرو شده بود یکی برای مادر و فرزندش، یکی برای اقوام و دیگری عده ای محافظ.
مادر طفل 5 روز قبل از زایمان و 8 روز پس از آن در این بیمارستان بستری بوده است و سپس با نوزاد به منزل والدینش می رود.
در مورد این مادر جوان شایعه سازان دچار اشتباهی شده اند زیرا آنان از گیلدا آزاد نام می برند و عقیده دارند این همان شخصی است که شاه در تابستان گذشته به عنوان همسر دوم انتخاب نموده است.
لیکن هما ازخانی دختر یکی از صاحب منصبان عالیرتبه ارتش است که با شاه دوستی دارد و زمانی شایع شده بود که نامبرده در انتظار فرزندی می باشد.
2ـ نصیری «رئیس ساواک» در حاشیه مطلب تایپ شده، یادداشت نموده گیلدا هیچگونه شباهتی با ثریا ندارد و این مسئله مؤید درستی و صحت اصل موضوع می باشد.
3ـ مجددا نصیری پی نوشت کرده که محل سکونت گیلدا، در خیابان جردن می باشد و زنده است.
4ـ نصیری متذکر شده گیلدا معتاد نیست.
