مرد مومن این چکاریه نمیگی مار خدای نکرده بچه را نیش میزنه مرد دیوانه حیف این دستم بهت نمیرسه ویلا ۴ تا حرف بی انصاف بهت میگفتم خدا بهش رحم کرد یا علی حالم بعد شد این صحنه را دیدم تو را خدا این کلیب ها را نگذارید ادم ناراحت میشه من تا حالا مورچه ازاری نکردم چه برسه خدایا چه آدم های پیدا میشه
یک روز که من کلاس اول دبستان بودم دختر همسایه ماری یک مترونیمی دید وجیغ می زد پدرم رفت باچوب زدش ولی او خودش را گاز زدپدرم خدا رحمتش کند فکر کرد مرده داشت می بردش که بندازش تو اب منم باش رفتم دم مار را گرفت واندازه ۲۰۰متر رفتیم که نزدیک اب رسیدیم تا پدرم گذاشتش رو زمین یک دفع مثل خط کش ساف شد ودومتر به هوا پرید وخودش را در اب انداخت وفرار کرد
من اول دبیرستان بودم که مار بزرگی امده بود کنار قفس مرغ عشق برادرم سعی داشت بخورش تا اینکه من با چوب زدم انداختمش پایین از دیوار او نگاهم نکرد وسعی داشت فرار کند منم می زدم روی کمرش تا اینکه پوست کمرش را گاز گرفت که من ولش کردم فکر کردم مرد تا زن همسایه صدام شنید پسرش را فرستاد که مار از خانه مان ببرد بیرون تا من رفتم چادر بزنم تواتاق امدم بیرون دیدم برادرم گفت بردش هنوز ۳دقیقه طول نکشیدکه جیغ زن همسایه درامد وامد گفت مار زنده شد واندازه دو متر پریت تو هواوفرار کرد
سلام اخه مارها به بچه ها کاری ندارند من که کوچک بود پسر همسایه ۳ساله بود نشسته بود سر زمین خاکی با مار کبری بازی می کرد تا پدرو مادرش امدنددیدنش ترسیدن وجرات نمی کردن جلو برن تا اینکه به بچه گفتند ولش کن تا ماربره بعد از رفتن مار بچه فهمید که اون خطر ناک
1 سال پیش
1 سال پیش
1 سال پیش
1 سال پیش
1 سال پیش
1 سال پیش
1 سال پیش