به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از رکنا،ه گزارش رکنا، چندی قبل پسر جوانی در تماس با پلیس اعلام کرد وقتی از خرید به خانه برگشته با پیکر بی جان دختر مورد علاقه اش روبه رو شده است. در ادامه تیمی از مأموران پلیس کرج در محل حاضرشده و با پیکر دختر جوان روبه رو شدند که چندساعتی از مرگ او می گذشت.
پسر صاحبخانه در تحقیقات گفت: چندی قبل با مهناز آشنا شدم . او به مواد مخدر اعتیاد داشت و امروز برای مصرف مواد به خانه ام آمد. شیشه کشید و من برای خرید بیرون رفتم، اما وقتی برگشتم متوجه حال بدش شدم. خودش ادعا می کرد مواد خورده است . با اورژانس تماس گرفتم اما قبل از رسیدن امدادگران، مهناز فوت کرد. در ادامه تحقیقات مشخص شد، مهناز به مواد مخدر اعتیاد داشته و گفته های این پسر درباره اعتیاد او درست است، اما به خاطر مشکوک بودن مرگش با دستور قضایی ، جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و پسر جوان هم با قرار قانونی آزاد شد.
اعتراف قاتل شیشه ای به قتل مهناز
تحقیقات در این باره ادامه داشت تا این که گزارش پزشکی قانونی گره معمای این قتل را باز کرد. بر اساس گزارش پزشکی قانونی ، علت اصلی مرگ فشار بر عناصر حیاتی گردن و خفگی بوده است. با گزارش پزشکی قانونی ، دستور بازداشت پسر جوان صادر شد که در تحقیقات اولیه ادعاهای قبلی خود را تکرار کرد، اما در ادامه لب به اعتراف گشود و به جرم خود اقرار کرد.
پسر جوان درباره انگیزه اش از قتل گفت: من و مهناز قرار بود باهم ازدواج کنیم، اما در این میان از دختر دیگری خوشم آمد و با او دوست شدم. مهناز وقتی متوجه این ماجرا شد ، جنجال به راه انداخت. آن روز هم به خانه ام آمد و داد و فریاد راه انداخت که برای ساکت کردنش ، دستم را جلوی دهانش گرفتم که باعث خفگی او شد. بعد از قتل هم صحنه سازی کردم تا از مجازات فرار کنم.
سرهنگ محمد نادربیگی، رئیس پلیس آگاهی استان البرز با تشریح این خبر گفت: متهم با دستور قضایی در بازداشت به سر می برد و تحقیقات از او در پلیس آگاهی ادامه دارد.
یادم نمی آید
هنوز خماری مواد مخدر از بدنش خارج نشده است. به سختی حرف می زند و می گوید فراموشی گرفته و نمی داند چرا دختر مورد علاقه اش مرده است.
چند سال داری ؟
22 سال
مقتول چند ساله بود؟
27 سال.
کجا آشنا شدید؟
در خیابان. هر دو معتاد بودیم و همین باعث شد باهم دوست شویم.
چرا او را کشتی؟
یادم نمی آید. هر دو شیشه کشیدیم. فکر کنم مواد خورده بود و مرد.
اما به قتلش اعتراف کردی؟
نمی دانم . شاید کشته ام.
چرا خیانت کردی؟
خیانتی نبود. مهناز اشتباه فکر کرده بود.
اعتراف به قتل در شب عروسی عمه / در جنوب تهران رخ داد
