آخرین نامه مردمی در جیب استاندار شهید که به خون آغشته شد ...
به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از فارس، از همان روز اولی که آمد مدام تکرار کرد برای مردم، با مردم، خدمتگزاری مردم؛ یک ساعت در روز پشت میز استانداری ننشست و همیشه در بازدیدهای سرزده از این بیمارستان و آن پروژه در حال اجرا بود. یک جوری در این 4 ماه پیگیر پروژهها بود که شاید روند پیشرفت پروژهها قبل از آن لاکپشتی پیش میرفت. اصلا وقتی آن ست نخودی رنگ را تناش میکرد دادِ ما خبرنگاران هم در میآمد! که وای باز یک بازدید از نقطعه صعبالعبور.
هر هفته هم میز خدمت و دیدار با مردم میگذاشت حتی بارها شخصا به مردم زنگ زده بود و وقتی خودش را پشت تلفن معرفی میکرد، کسی باورش نمیشد واقعا آقای استاندار پشت خط است. 4 ماه بود که در استان معرفی شد ولی همین چهار ماه کافی تک به تکمان بود تا عزادارش باشیم و یک جوری مچاله شویم در خاطراتاش که به این زودیها رخت عزای استاندار را از تنمان در نیاوریم.استاندار دهه شصتی ما قول داده بود خیلی کارها کند، قول داده بود پروژههای نیمه تمام چندین ساله را امسال تمام کند، قول داده بود همیشه پیش مردم استان باشد و قول داده بود تا همه نامههای مردمی که به دستاش میرسید را شخصا پیگیری کند. مثل همین آخرین نامهای که به خون استاندار شهید آغشته شده و از جیب کت سرمهای رنگی که روز شهادت بر تن داشت پیدا شد. اگر از اهالی استان آذربایجانشرقی نیستید و شناختی از مالک آذربایجان ندارید، همین یک نامه کافی است تا متوجه بشوید ما مردم استان چقدر عزیز استاندارمان بودیم.
6 ماه پیش