عکسی از حسین امیرعبداللهیان که شاید برای دولتمردان دیگر عجیب باشد
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از فارس، لباسش رسمی نیست، چیزی شبیه یک کاپشن ساده تنش کرده و ادب و خجالت از سر و رویش میریزد. او همان کسی است که عزت ایران را در عرصه دیپلماسی به سران کشورهای قدرتمند جهان نشان داد.
تنها یک ماه از انتصاب حسین امیرعبداللهیان به سمت وزیر امور خارجه میگذشت که به عنوان رئیس هیأت ایرانی به کنفرانس بغداد دعوت شد. در این نشست بعد از آنکه همراه سران کشورهای وارد سالن کنفرانس شد، برای گرفتن عکس یادگاری در محلی که برای نماینده ایران در صف دوم تعیین کرده بودند نایستاد و به جایش به صف اول آمد و بین رئیس جمهور مصر و نخست وزیر امارات ایستاد.
وقتی از او درباره احساسش از این اقدام جسورانه پرسیدند، پاسخ داد: «جایی ایستادم که جایگاه واقعی نماینده ایران بود.»
این شاید یکی از اولین قدمهای شهید امیرعبداللهیان در مسیر دیپلماسی عزت بود، اما آخرینش نبود. اقدامات او طوری ادامه داشت که محمدرضا باقری معاون پیشین وزارت امور خارجه در مراسم بزرگداشت شهادت امیرعبداللهیان گفت: «او احیاگر دیپلماسی مقاومت بود.»
روزی که موشک هایپرسونیک «فتاح 2» رونمایی شد، امیرعبداللهیان در شبکه اجتماعی X خود، توئیت زیر را به اشتراک گذاشت و آن را تضمین کننده صلح منطقه دانست.
فتاح 2 موشک هایپرسونیکی از انواع موشکهای بالستیک ایرانی است که مجهز به سرجنگی با قابلیت گلاید و کروز است. به جز ایران تنها 3 کشور فناوری این نوع از تسلیحات هایپرسونیک را در اختیار دارند.
اما شهید امیرعبداللهیان با هموطنانش طور دیگری بود. محسن مؤمنی شریف یکی از دوستان قدیمی این وزیر شهیدمان، در گفتوگو با خبرنگار فارس از ادب و تواضع رفیقش میگوید و توضیح میدهد: «او همیشه متواضع و با ادب بود؛ اما وقتی به مناصب بالا رسید، این ادب تازه خودش را نشان داد.»
دوستان و خانواده شهید امیرعبداللهیان بر اینکه وزیر شدن او تأثیری بر تواضعش مقابل مردم معمولی نگذاشت، اتفاق نظر دارند. همسرش میگوید: «غیرممکن بود که در مجلسی نشسته باشند و کودک 4 یا 5 سالهای وارد مجلس شود و ایشان به احترام کودک از جا بلند نشود.»
تواضع او را میتوان از طرز نشستن او در جشن عروسی یکی از دوستانش مشاهده کرد. عکسی که مربوط به عروسی کاظم بهرامیزاده یکی از دوستان وزیر شهید در دهه 60 میشود. حسین امیرعبداللهیان گوشه سمت راست عکس و روی دو زانویش نشسته و با خجالت لبخند میزند.