امامزاده های عجیب ایران از قِل قِلی تا بیژن+عکس
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از ایسنا، «امامزاده سید بیژن» در شوخی و محاوره زیاد گفته و شنیده میشود؛ اما این، یک مزاح نیست، بلکه طبق مستندات سازمان اوقاف و امور خیریه، چنین امامزادهای با نامی ایرانی واقعا وجود دارد.
«امامزاده سید بیژن» در شوخی و محاوره زیاد گفته و شنیده میشود؛ اما این، یک مزاح نیست، بلکه طبق مستندات سازمان اوقاف و امور خیریه، چنین امامزادهای با نامی ایرانی واقعا وجود دارد.
«بیژن» همان «سیدمحمد» است که در گذشته بهدلیل وجود دو امامزاده به نام «سیدمحمد» در روستای «کُپ سفلی» از توابع استان مازندران، نام یکی از آنها، به انتخاب مردم محلی تغییر کرد. آنها برای یکی از سیدمحمدها، «بیجِن» را انتخاب کردند، به این دلیل که آن مکان را بدون جن میدانستند و بعدها، «بیجن» در محاوره به «بیژن» تغییر کرد.
حجتالاسلام عبدالله ولینژاد - سرپرست ادارهی اوقاف و امور خیریهی شهرستان نور - با تأیید صحت وجود امامزادهای به نام «سید بیژن» در استان مازندران به خبرنگار سرویس گردشگری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت: شاید تا چند سال پیش، کمتر کسی نام امامزاده «سید بیژن» را شنیده بود؛ اما از دو سال پیش که ضریحگردانی در برخی شهرستانهای استان مازندران انجام شد، این نام نیز بر سر زبانها افتاد. خیلیها به این امامزاده اعتقاد دارند و با توجه به بررسیها و تحقیقات ما، امامزاده بیژن صاحب کرامت است.
او دربارهی این امامزاده با نامی ایرانی که بسیاری را نسبت به واقعی بودن آن به شبهه انداخته است، توضیح داد: نقل قولهای بسیاری در اینباره وجود دارد؛ اما یک نقل قول معقولتر هست که نتیجهی مطالعات و بررسیهای ما هم نیز به آن نزدیک است؛ در واقع، در این منطقه دو امامزاده به نام «سید محمد» وجود دارند که مردم بومی بهخاطر شباهت اسمی آنها و برای اشتباه نگرفتن آن دو، نام یکی را به «بیجن» تغییر دادند، این نام را به این دلیل انتخاب کردند که اعتقاد داشتند، آن مکان، بدون جن است. بعدها رفتهرفته این نام در لفظ به «بیژن» تغییر کرد.
وی ادامه داد: در شجرهنامهی ضیاءالدین کجوری در سال 1373 هجری قمری، نسب این امامزاده بررسی شده است. بر این اساس، شخصی به نام سیدجلالالدین، سه پسر داشت که در زمان معتصم عباسی از ساوجبلاغ کوچ کردند و به کپ سفلی آمدند، اهالی بومی برای حفظ جان این برادران از دست تعقیبکنندگان، آنها را درویش معرفی کردند، حتی هنوز هم عدهای امامزاده بیژن را درویش میدانند.
او سپس گفت: برای «سید» دانستن این شخصیت هم دلایل فراوانی وجود دارد؛ در شهرستان نور و حتی لواسان، روستای کپ و برخی دیگر از روستاهای اطراف، سادات بیژنی داریم و خیلیها به قداست این شخص و مکان آن اعتقاد دارند.
ولینژاد با بیان اینکه مستندات مربوط به این امامزاده در ادارهی اوقاف شهرستان نور وجود دارد، اظهار کرد: طبق این مستندات، امامزاده بیژن با 14 واسطه به امام سجاد (ع) منتسب است.
وی همچنین گفت: با توجه به تعداد امامزادهها در این منطقه و مطالبی که گاه در سایتهای اینترنتی منتشر میشود، سازمان و ادارههای اوقاف همچنان در تعقیب مطالب، مستندات و اطلاعات دربارهی امامزادههایی مانند «سید بیژن» هستند و تلاش دارند، مدارک بیشتر و دقیقتری را جمعآوری کند.
امامزاده «قلقلی»
نام اصلیاش «محمد بن حَنفیه» است؛ اما مردم محلی آن را «امامزاده قلقلی» یا «غلتان» نامیدهاند، حکایت این نام هم در روایت برخی مردم ریشه دارد که معتقدند برای حاجت گرفتن باید مسیری را غلتان طی کرد.
نام اصلیاش «محمد بن حَنفیه» است؛ اما مردم محلی آن را «امامزاده قلقلی» یا «غلتان» نامیدهاند، حکایت این نام هم در روایت برخی مردم ریشه دارد که معتقدند برای حاجت گرفتن باید مسیری را غلتان طی کرد.
به گزارش خبرنگار سرویس گردشگری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، امامزاده حنفیه یا قلقلی را در راه قزوین - گیلان میتوان یافت، در 15 کیلومتری شهر «لوشان» و در روستای مرتفع «بیورزن». آرامگاه این امامزاده را در ارتفاع 1045 متری ساختهاند. سنگ بنای آن در زمان آل بویه گذاشته شد و در هر دوره، این بنا را به نحوی بازسازی کردهاند؛ اما ساختمان تاریخی امامزاده در زلزلهی رودبار سال 1368 کاملا فرو ریخت و دوباره ساخته شد. حالا شکل آن شبیه بیشتر امامزادههایی است که در شمال کشور دیده میشود، ساختمانی آجری و مکعبیشکل با درها و پنجرههای فلزی سبز رنگ و گنبد و منارههایی طلایی.
امامزاده حنفیه را بیشتر، مردم محلی و گیلکها میشناسند؛ ولی با همان نام «قلقلی». هر سال هم جمعیت زیادی بهمناسبت رحلت رسول اکرم (ص) برای زیارت به این امامزاده میآیند، خیلیها هم این باور را دارند که برای گرفتن حاجتشان باید در این امامزاده غلت بزنند.
اندک اطلاعات مربوط به این امامزاده را میتوان در پورتال استانداری گیلان رودبار پیدا کرد، البته نه با نام امامزاده قلقلی یا غلتان، بلکه با همان نام محمد بن حنفیه؛ ولی همین نام عجیب محلیاش است که تا به حال توجه خیلیها را جلب کرده و حتا به آن مکان کشانده است، نامی که از روایتهای دهان به دهان مردم باقی مانده و ظاهرا هم هیچ سند مکتوب و مستندی که تأییدکنندهی رفتار مردم در این امامزاده برای گرفتن حاجتشان باشد، وجود ندارد.
روایت است به این دلیل، این امامزاده را قلقلی مینامند که در زمان حیات حنفیه، ایشان داخل چاه میافتد یا شاید به چاه انداخته میشود، اسب ایشان طناب را داخل چاه میاندازد و با غلتیدن، محمد بن حنفیه را بیرون میآورد. نقل دیگری هم وجود دارد؛ بین یکی از امامزادگان و کفار درگیری میشود و در محلی که به شهیدگاه معروف است، به ایشان (محمد بن حنفیه) ضربه وارد میشود و از اسب میافتد و به حالت غلتان از آن مکان به محل دفن کنونیاش میرسد و به شهادت میرسد. برای همین سالها است مردمی که به این امامزاده میآیند، طبق همین روایتها، مسیری را غلت میزنند تا حاجت بگیرند.
آنها جلوی ورودی امامزاده دراز میکشند، نیت میکنند و سپس غلت میزنند و از پلهها پایین میروند، همانطور هم غلتزنان به سر جای اولشان برمیگردند و معتقدند اگر در این غلت زدن آسیب نبینند، حاجت خود را میگیرند.
البته معلوم نیست سازمان اوقاف که متولی امامزادهها در کشور است، آیا تا به حال برای بررسی این روایتها و وجود مستنداتی که تأییدکنندهی باور مردم باشد، اقدامی انجام داده است یا خیر؟