انتخاب نام نرگس برای کودک

  یکشنبه، 11 مهر 1400   زمان مطالعه 9 دقیقه
انتخاب نام نرگس برای کودک
یکی از نام های زیبایی که می توان برای دختران خود انتخاب کنید، نرگس می باشد. شما عزیزان همراه در ادامه می توانید با دیگر معانی، فراوانی و اسم های مشابه این نام دخترانه عربی آشنا شوید، پس تا پایان همراه ما باشید.

چشمان دختر دلبندتان چه شکلی هستند؟ آیا در چشمان معصومش کهکشان بی انتهای قدرت خدا را می بینید؟ پس اسمش را نرگس بگذارید!
اسم «نرگس» در ادبیات ما همواره اشاره به چشم معشوق دارد. مثلا در شاهنامه فردوسی در وصف دختری که زال عاشقش شده می خوانیم:

دو چشمش بسان دو نرگس بباغ
مژه تیرگی برده از پر زاغ
دو ابرو بسان کمان طراز
برو توز پوشیده ازمشک ناز

اما این همه چیز درباره اسم نرگس نیست. همانطور که می دانید نرگس، اسم یک گل است. گلی که افسانه ای یونانی برایش وجود دارد. در واقع اسم نرگس فارسی شده narcissus یا همان نارسیس است. این شما را یاد افسانه نارسیس نمی اندازد؟در افسانه های یونان نارسیس اسم جوانی است که چهره خودش را در آیینه آب دید و عاشق خودش شد. عشق او به تصویر در آب به قدری زیاد شد که عاقبت خودش را در آب غرق کرد و پس از غرق شدنش در کنار آب گلی زیبا رویید. گلی که به یاد او آن را نارسیس یا نرگس نامیدند و این روزها زیبایی اش دل همه را برده است.گل های نرگس بسیار زیبا هستند و در اقلیم ما رنگ سفید و زرد دارند. این روزها گل نرگس نشان عشقی بهاری است. چون گیاه نرگس در اواخر زمستان و با شروع فصل بهار به گل می نشیند و افراد زیادی هستند که در این ایام آن را به هم هدیه می دهند. شاید این سرنوشت نارسیس جوان و ساده دل بوده است... که زیبایی افسانه ای اش را در گلی به یادگار بنهد و عشق به خودش را به همه دوست داران گل و زیبایی هدیه دهد.

مشخصات اسم نرگس

  • جنسیت: دختر
  • افراد دارای این نام:361759
  • ابجد کبیر: 330
  • ابجد صغیر: 15
  • ریشه نام: فارسی
  • نام به انگلیسی:narges
  • تلفظ به فارسی: نرگس
  • تلفظ نام به انگلیسی:/narges/

معنی اسم نرگس در ثبت احوال

(از يوناني) ۱- (در گياهي) گل زينتي با گلبرگ هاي سفيد يا زرد معطر و كاسه اي به رنگ سفيد يا زرد در وسط؛ ۲- گياه اين گل كه علفي، پياز دار و از خانواده ي سوسن است، خودرو يا زينتي است و در زمستان گل مي دهد؛ ۳- (در قديم) (به مجاز) چشم؛ [چشمان معشوق را نيز به نرگس تشبيه كرده اند]؛ ۴- (در عرفان) طرب و فرح نتيجه ي علم كه در عمل يافت شده است.

معنی اسم نرگس در لغت نامه دهخدا، فرهنگ معین،فرهنگ فارسی و عمید

  • لغت نامه دهخدا:نرگس. [ ن َ گ ِ ] ( اِ ) پهلوی : نرکیس ، از یونانی : نرکیسس ، معرب آن نرجس ، لاتینی : نرسی سوس ، فرا ...
  • فرهنگ معین:( نَ گِ ) [ په . ] ( اِ. ) ۱ - گیاهی است از ردة تک لپه ای ها و گل هایش منفردند. تعداد گلبرگ هایش سه عد ...
  • فرهنگ فارسی:نام دریاچه ای است مجاور دریاچه بختگان که بوسیله ترعه طبیعی بدریاچه بختگان متصل میشود و هنگام تابستان ...
  • فرهنگ عمید: ۱. ( زیست شناسی ) گلی سفید، کوچک، و خوش بو با کاسه ای در وسط، برگ های سبز و دراز که پیاز آن کاشته می ...

نام های هم آوا با نرگس

نفحه،نرگس زهرا،نرجس،نرگسه،نسرین دخت،نرگس دخت،نگاه،نرگسی

شعر با اسم نرگس

به زیر سایه ی وحشت می شود نابود
غرور های مردی که تا که بود نا بود

قسم به دلهره ی دشت ، دلگیرم
کویر ، اوج هیاهو ، هنوز من پیرم

و التماس و تمنا و هر چه بود کردم
مگر به خواب بینی دوباره برگردم
.
.
.
.
.
چرا نوازش دستهای تو نصیبم نیست
عجب ! به جز دم و بازدم کسی رفیقم نیست

خیال های زیادی ز با تو ، من دارم
اگر شود ز ریزش اشک ، دست بردارم

درون حس پر از شوق مرد کسی می گفت
کلاغ سرد تشنج ز بام غم می رُفت

مدام بوده درونم نهایتت باران
تو تک ستاره ی وصلی ، نرگس باران


شیوه نرگس ببین نزد بنفشه نشین

سوسن رعنا گزین زرد شقایق ببار

بسترم هالهً احساس ِتو را کم دارد
هوسم ساقهً ریواس ِتو را کم دارد
پنجره نرگس ِگلدان ِتو را/ زینهمه نرگس

اشک من وسعت ِتالاب ِتو را کم دارد
و سکوت ِشب ِتنهایی ِمرداب ِتو را کم دارد
قوی من از چه فریبا/ ونه نرگس

چشم ِمن نرگس ِزیبای ِتو را کم دارد
شانه ام فرصت ِچشمای تو را کم دارد
روم از خاطرهً چشمای شهلا/ ونه نرگس

دست ِمن سلسلهً موی ِتورا کم دارد
و کمانخانهً ابروی ِتو را کم دارد
می زنی ناوکم از چلهِ مژگان/ ونه نرگس؟

بعد ازاین خام ِخیالم سبد ِسیب ِتو را می بافد
قالی ِسرخترین نقش ِپرنسیب ِتورا می بافد
ترمه فامی تنت از مخمل ِپردازش ِشعرم/ ونه نرگس


نرگس او با دل بیمار من الفت گرفت

عاقبت درد محبت عین درمان شد مرا

در ضیافت تولدت

خاک در شکوه جنبشی دگر

رخت زرد خویش را درید

و تکان تازه ای به خویش داد

هم بدین سبب به رود زد

تا غبار تاخت ستمگران دهر را

/ در گذر آب شستشو دهد

انتظار سهم ماست

اعتراض نیز

ما ظهور نور را به انتظار

/ با طلوع هر سپیده آه می کشیم

ای دلیل جنبش زمین قسم به فجر

/ تا تولد بهار عدل

/ ظالمان دهر را به دار می کشیم

گوش را به نبض تند خاک می دهیم

گام عادلی بزرگ را

/ منتظر، شماره می کند

در بهار، اعتراف سبز باغ را شنیده ام که می شکفت

اذن رویش بهار را تو داده ای

*

باور گلی به ذهن ساقه های سبز

لیک خود چو غنچه ای صبور

/ بسته مانده ای

رسم غنچه نیست بسته ماندن

غنچه های نرگس این زمان –

/ به ناز باز می شوند

ما ظهور عطر را ز غنچه تا به گل شدن

/ انتظار می کشیم

خاک تشنه است و ما از این کویر

/ خندقی به سمت جویبار می کشیم

*

یک چپر میان ماست

پشت آن چپر که تا خداست

با فرشته ها به گفتگو نشسته ای

*

آفتاب

/ از جبین پاک تو طلوع می کند

در فضای پاک چشم روشنت

/ محو می شود غروب می کند

ایستاده ای بلند

/ روشنان ماهتاب را نظاره می کنی

با تو آسمان تولدی دوباره یافت

پیشوای کاروان عشق!

کاروان حماسه می سراید اینچنین:

/انتظار سهم ماست

/ اعتراض نیز

منجیا، یقین تو نیز منتظر

/ چشم بر اشاره ی خدا نشسته ای!

تن همه چشم است به صحن چمن

نرگس شهلا به تماشای تو


آن نرگس مستانه اش برد از دلم صبر و قرار
وآن زلف وگیسوی کمند بست بردلم تارفرار

عارض نگو چون قرص ماه آمد میان جان ما
جانها شده رنگین کمان زین ماه جان تابان ما

هرجا رود آن گل عذارحیران شوند مستان او
مستان ز مستی سردهند آواز دل از نام او

دلها شده مجذوب او جان دل است منظور ما
منت گذار بر این دلان مست توایم منصور ما

اشکم شده خشک ازفراق خالی شده جام شراب
نقبی به این صحرا بزن جامی رسان براین خراب

چون بنگرد در حال ما شرمنده گردیم از رخش
زردی رخساری زما چون ماه خوبان عارضش

«ساقی» مرو از در برون یکدم نشین در بزم یار
زین عارض مستانه اش جامی ستان از کام یار


هر دو عالم را به یک نظاره کشی

آفرین بر نرگس سحر آفرینت

باغ نرگس پر از غفلت بود
باغبانش پر از نفرت بود
باغبانی پر از کینه و درد
باغبان نگوکه مزدورشب
توی هر کوچه ی باغ
رود خون پر شده بود
نرگسی می رویید
زیر غم له شده بود
و فضای باغ ما
عین وحشت شده بود
خار رایج شده بود
اضطراب و واهمه
سهم گل ها شده بود
بوی گند مرداب
بوی باغم شده بود
تا که روزی آمد
آسمان دریا شد
نوری از شرق زمین
باغبان ما شد
بوسه ها احیا شد
خنده ها پیدا شد
جای هر نرگس ناز
لاله ای ظاهر شد
گرچه شب سیلی خورد
او هنوز در هوس باغ من است
و نمیداند هیچ
لاله ی قرمز هم
عاشق شهادت است

ای چشم تو چون نرگسی شد خواب در چشمم خسی

بیدار می بینم بسی لیک از پی دانگانه ای


سلام بر خورشید چشمانت

صدای ترنم باران٬

ای آیه های زندگی در شام امیدواران.

در غم تنهایی٬ افسرده ام و خاموش٬

در دوری نسیم تو ٬ بی تابم

نیاید روزی که کنم تو را فراموش٬

پیوسته دلم با توست٬ تویی خواب شب و

بیداری روزم٬

در فراق دستانت٬ تنهایم و بی یاور٬

در تب می سوزم.

تویی امید پروازم٬زخمی ام

با بالهایی بشکسته٬ منتظر بهانه ای برای آغازم.

تشنه ام٬دریا کجاست؟ کو آب؟

نخورده آب دریای تو ترسم شوم در خواب.

دوری نمی دانم٬ اما تو نزدیکی٬ نزدیکتر

از سایه ای بامن٬

نمی دانم در خیالم یا که حقیقت دارد٬

تو همسایه ای با من!.

چون پروانه می گردم٬بر شمع وجود تو٬

نمی دانم کدام سویی تا کنم سجود تو.

بی تو چون سرابم٬ حباب روی آبم٬همنشین

غصه های مهتابم٬

می سوزد دل برای دل کبابم .

در این جاده طولانی٬ پر از درد بی سامانی٬

پنهان پیدایی تو٬

در میخانه مشتاقان٬

هم پیاله هر شیدایی تو.

تمام زندگی ام فدای تو ای گل نرگس٬

تویی بغض نهفته و نشکسته ام٬

من برای توام ای غریب ترین حس.

تو آفتاب درخشانی در پشت ابر٬

سهم من چیست؟ روزهای بی قراری٬

امید٬ انتظار و تا آمدنت صبر.

نام تو ریشه دوانده در تار و پودم٬

بی تو چه بی بهره و سودم.

برگ پاییزم٬ زردم

سکوت زمستانم٬ سردم

مه آلوده ترین نغمه دردم

به دنبال ردپای تو٬ ای بهار میگردم.

اینجا ٬آدینه ها٬ می کنیم آذین خیالمان را٬

شاید که این جمعه بیایی تو از آنسوی فرداها.

کوچه خالی از ترانه شکفتن است٬

در دلهایمان٬ هوا ٬

هوای آمدن است

خاموش خاموش ای زبان همچو زبان سوسنان

مانند نرگس چشم شو در باغ کن نطاره ای


من خود عشقی زنده ام ،باشد زمن یادی کنید
بار دیگر باغبان عشق های زنده را یـاری کنید

من صدای بیصدای بلبلان بیدلم در این قفس
ای خدایان ناکجای باغ را بهرم گل آرایی کنید

این دو چشمم آسمان بوستان عشق هاست
مهر و مـه گل های بستان را صف آرایـی کنید

بهرهرگل چشمه ساری ارمغان زندگی است
ابرکانم پای هرگل آب نابی هم شماجاری کنید

زینت باغ و گلستان از دو چشم نرگس است
بر کناری خاطر چشمان نرگس را تماشایی کنید

هر یکی از عاشقان شد زنده شمع این زمین
آسمانیهاشما هم عرش اعلی راچراغانی کنید

رخ نموده در شب و مانند مه تابان روید
لحظه های شامگاه تار را هرلحظه مهتابی کنید

راه بستید بر غم و هم دور کردید غصه را
از تمام لحظه های شادمـانی پرده برداری کنید

دیدگان عشق را روشن کنید برآن جمال
محفل عشاق را بانور چشم خویش نورانی کنید

ساغر«مینا»ی ما لبریز سازید از شراب زندگی
گنبد دوّار را از بهـر ما همـواره «مینـا» یی کنید

گوید به هر گلشن هر نرگس و هر سوسن

کز زحمت و رنج ما ای باد صبا چونی


مژده بادا بتو ای شیـعه اثنا عـشری
زآنکه آمد بجهان، رهــــبر اثنا عشری

شده از نور رُخش نرگـس نرجـس روشن
که زوی فخر فـــــروشد بر هر راهبری

دگر ای شیعه اثنا عــشری هیـچ منال
نه دگر شکـوه بکن، از غم هر درد سری

کآمده بهر تو از دوست طبیـبـی که کند
چارهَ درد و غـم تو به شب و هر سحری

قآئم آل محمّد(ص)، خلف پاک حسن(ع)
عسکـری پور وعلـی نور وسلیمان فری

باز برخوان دعای فـرج حضرت دوست
«سائسا» زآنکه ترا است امیدی به بری

تیغ برکش ز نیـام ای تو شهنشاهِ جهان
ملت ماشـده مسکـــــین و همه دربدری

دلبرا سنبل هندوی تو

در تاب چراست

زین صفت نرگس سیراب

تو بیخواب چراست

.

تا نرگس

مست تو بدیدم

از نرگس مست تو

شدم مست

.

یوسف گل تا عزیز مصر شد

یعقوب وار

چشم روشن می شود

نرگس ببوی پیرهن

.

طاس زرین مینهد

نرگس چمن را بر طبق

خط ریحان می کشد

سنبل بر اوراق سمن

.

گوییا نرگس بشاهد

بازی آمد سوی باغ

زانکه دایم سیم دارد

بر کف و زر در دهن


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
نظر خود را به اشتراک بگذارید
آخرین ویدیو ها