عصبانیت محمدرضا شاه از دختر سرکِشش شهناز و حضور نیافتن در مراسم عروسیش/ وقتی دخترت ازت حساب نمیبره انتظار داری مملکت رو اداره کنی؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از سایت انتخاب، اسدالله علم (1 مرداد 1298 بیرجند – 25 فروردین 1357 نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از 1345 تا 1356 و نخستوزیر ایران از سال 1341 تا 1342 بود.
یکشنبه 13 مهر 1348: چه روز بدی سیزده نحس است، راست میگویند. صبح شرفیاب شدم کارهای جاری را عرض کردم. شاهنشاه خیلی گرفته بودند
صحبت های زیادی شد فرمودند بی میل نیستم در مراجعت از آمریکا با رئیس جمهور جدید فرانسه ملاقات کنم ترتیب این کار را بده. عرض کردم بهتر خواهد بود که پیش از ملاقات رئیس جمهور آمریکا رئیس جمهور فرانسه را ملاقات فرمایید. فرمودند نه اوّل ببینیم آنها به ما چه میدهند که کمبود آن را شاید با رئیس جمهور فرانسه صحبت کنیم به علاوه آن وقت روشن تر به اوضاع خواهم بود. عرض کردم وزیر خارجه اسرائیل هفتم اکتبر برای شرفیابی خواهد آمد راجع به والاحضرت شهناز هرچه کردم شاهنشاه موافقت فرمایند که اگر عروسی می کنند شاهنشاه سر عقد حاضر باشند موافقت نفرمودند. خیلی به دختر بد گفتند به طوری که آثار عصبانیت از چهره شاهانه پیدا بود من از غصه خیس عرق شدم ولی ناچار بودم عرایضم را بکنم و بگویم بالاخره دختر شماست و نمیتوانید او را طرد فرمایید. فرمودند: این عروسی به هم میخورد. به تو قول می دهم اگر دو سال دوام کرد آنها را بپذیرم عصری افتتاح نمایشگاه بزرگ آسیایی بود. خیلی عالی است ولی آن جا هم غصه عجیبی خوردم زیرا مسیر موکب مبارک را راهنما اشتباه کرد. مستقبلین یک طرف دیگر منتظر بودند. با آن که دستور داده بودم از طرف تشریفات و گارد مطالعه زیاد شده ،بود احمقها اشتباه کردند. اجازه خواستم همه را تنبیه .کنم نمیدانم اجازه مرحمت خواهند فرمود یا نه؟