حکایت بقال و خاتون
حکایت نوعی از داستان کوتاه است که در آن درس یا نکته اخلاقی به خواننده منتقل می گردد و معمولا این درس یا نکته در انتهای حکایت مشخص می شود.شخصیت های یک حکایت ممکن است افراد حیوانات یا اشیای بی جان باشند.زمانی که حیوانات به عنوان شخصیت مطرح هستند ممکن است مانند انسان ها صحبت کنند یا احساسات انسانی از خود نشان بدهند.یکی از بهترین نمونه های حکایت در زبان فارسی را می توان در هزار و یک شب دید.حکایت ها معمولا طوری نوشته می شوند که خواننده به سادگی آنها را درک کند.ادبیاتی که در حکایت ها به کار برده می شود را ادبیات تعلیمی می نامند.برخی از حکایت ها نسل به نسل به افراد منتقل می شوند.برخی از حکایت ها سعی می کند با استعاره از اشیا و یا حیوانات نابخردی انسان را در رفتار و منش به وی نشان بدهند.بعضی حکایات ممکن است آکنده از طنز یا هزل باشند.
بقالی زنی را دوست می داشت. با کنیزک خاتون پیغام ها کرد که: «من چنینم و چنانم و عاشقم و می سوزم و آرام ندارم و بر من ستم ها می رود و دی چنین بودم و دوش بر من چنین گذشت.» قصه های دراز فرو خواند.
کنیزک به خدمت خاتون آمد و گفت: «بقال سلام می رساند و می گوید که “بیا تا تو را چنین کنم و چنان کنم.”»
گفت: «به این سردی؟»
گفت: «او دراز گفت اما مقصود این بود!»
آدمیتی طلب کن. مقصود این است. باقی، دراز کشیدن است. سخن را چون بسیار آرایش می کنند، مقصود فراموش می شود. اصل مقصود است. باقی، دردسر است.
نگاهی به زندگی مولانا جلال الدین محمد بلخی
سرزمین ایران مهد پرورش نام آوران و شاعران بیشماری می باشد، یکی از پرآوازه ترین شاعران ایرانی حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملّای روم و مولوی رومی مشهور است.به هر حال کمتر کسی است که در ایران مولانا را نشناسد و با شعرهای عارفانه و عاشقانه او آشنا نباشد اما تا چه حد از زندگینامه این شاعر و عارف بزرگ مطلع هستید.جلال الدین محمد در ششم ربیع الاول سال 604 هجری، در شهر بلخ به دنیا آمد. نام کامل او «محمد بن محمد بن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده است. نام پدر او محمد بود و به سلطان العلماء، بهاءالدین ولدبن ولد مشهور بود. او مردی سخنور از اکابر صوفیه و عرفا بود و خرقۀ او به احمد غزالی می پیوست.وابستگی مردم به بهاء ولد سبب ایجاد ترس در محمد خوارزمشاه شد و به همین علت بهاءالدین ولد به قونیه مهاجرت نمود اما در قونیه مورد مخالفت امام فخررازی که فردی بانفوذ در دربار خوارزمشاه بود، قرار گرفت و او بیش از دیگران شاه را بر ضد او برانگیخت.فیه ما فیه مجموعۀ تقریرات مولانا است که در مجالس خود بیان کرده و با مثنوی مشابهت فراوان دارد. بیانات مولانا در مجالس را پسر او بهاءالدین یا یکی دیگر از مریدان یادداشت کرده است. فیه ما فیه نسبت به مثنوی مفهوم تر و روشن تر است و کنایات شعری ندارد و به نثر است.
همراهان عزیز ساعدنیوز،امیدواریم از مطالعه ی حکایت زیبا لذت برده باشید.لطفا نظرات خود را در اینباره با ما به اشتراک بگذارید.