به گزارش سرویس دانشگاه پایگاه خبری ساعدنیوز، در غزل «مرا میبینی و هر دَم زیادت میکنی دردم» حافظ به اوج بیان احساسات عاشقانه میرسد؛ جایی که عشق نه یک تجربه ساده، بلکه نیرویی آتشین و تمامسوز است. شاعر در همین بیت نخست، رابطهای دوسویه و پرتنش را تصویر میکند: معشوق با نگاهش درد عاشق را بیشتر میکند و عاشق با دیدن او، میل و اشتیاقش لحظهبهلحظه افزونتر میشود. این مقابله ظریف میان «درد» و «میل»، میان «دیدن» و «دوچندان شدن» یکی از همان بازیهای هنرمندانه حافظ با کلمات و احساسات است که غزل را از یک روایت عاشقانه معمولی به تجربهای عمیق و چندلایه تبدیل میکند.
در ادامه، حافظ عشق را همچون پیمانی آسمانی تصویر میکند؛ عشقی که نه از روی اختیار، بلکه از سر تقدیر و سرنوشت بر دل عاشق افتاده است. معشوق گاه دور میشود، گاه نزدیک، اما در هر حال، سایه حضور او تمام زندگی عاشق را زیر و رو میکند. حافظ با بهرهگیری از استعارههای خیالانگیز و واژگان لطیف، نشان میدهد که عاشق در برابر این نیروی عظیم درمانده اما راضی است؛ رنج میکشد اما به هیچ قیمتی از این رنج شیرین دل نمیکند.
در پاراگراف پایانی غزل، شاعر به نوعی تسلیم باشکوه میرسد؛ نوعی رضا به رضای معشوق. حافظ با مهارتی خیرهکننده، میان شکایت و ستایش، میان رنج و لذت، پلی لطیف میسازد. او میداند که عشق راستین بدون درد نیست و زیباییاش نیز همین است. این غزل با ترکیب شوق، ناز معشوق، بیقراری عاشق و تقدیر الهی، یکی از نمونههای ناب شعر عاشقانه در ادبیات فارسی است و به همین دلیل، هر خوانندهای—even پس از قرنها—میتواند تپش دل عاشق را در آن حس کند.
برای مشاهده اخبار مرتبط با دانشگاه اینجا کلیک کنید