ضرب المثل آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد
داستان ضرب المثل
ناصرالدین شاه سالی یکبار (آن هم روز اربعین) آش نذری می پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می یافت تا ثواب ببرد.
در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع می شدند و برای تهیه آش شله قلمکار هریک کاری انجام می دادند. بعضی سبزی پاک می کردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می کردند. عده ای دیگ های بزرگ را روی اجاق می گذاشتند و خلاصه هرکس برای تملق و تقرب پیش ناصر الدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلیحضرت هم بالای ایوان می نشست و قلیان می کشید و از آن بالا نظاره گر کارها بود.
سر آشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می کرد.
به دستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده می شد و او می بایست کاسه آن را از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد.
کسانی را که خیلی می خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می ریختند.
پر واضح است آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده می شد کمتر ضرر می کرد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت می کرد حسابی بدبخت می شد.
به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش می شد٬ آشپزباشی به او می گفت: بسیار خوب! بهت حالی می کنم دنیا دست کیه! آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد!
کاربرد ضرب المثل:
آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد که کنایه است از اینکه برایت نقشه شومی کشیده ام و حالت را می گیرم.
توی کتاب «سه سال در دربار ایران» نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه مطلبی نوشته شده که پاسخ این مسئله یا این ضرب المثل رایج بین ماست.
لغات:
اصطلاح : حال کسی را گرفتن
معنی:کسی را آزرده خاطر/ ناراحت کردن/ از شورو وق انداختن
ناصر الدین شاه قاجار
ناصر الدین شاه قاجار (۱۲۴۷- ۱۳۱۳ق) چهارمین پادشاه از سلسله قاجاریه بود. او را «سلطان صاحبقران» و پس از کشته شدن «شاه شهید» نیز خوانده اند. ناصرالدین شاه حدود پنجاه سال پادشاهی کرد و در نهایت در حرم عبدالعظیم حسنی ترور شد.
شاه به شکار و هنر علاقه مند بود. شعر می سرود، نقاشی می کشید و به تعزیه علاقه داشت. او سه مرتبه به اروپا رفت که با وجود برخی آثار مثبت، انتقادات بسیاری را نیز به همراه داشت. در دوره ناصرالدین شاه علی محمد باب، موسس فرقه بابیه، اعدام شد و پیروانش سرکوب شدند.
در سلطنت ناصرالدین شاه قراردادها و امتیازات بسیاری به کشورهای غربی داده شد که برخی از آن ها از جمله قرارداد رویترز موجب مخالفت ها و اعتراضات عمومی شد. فتوای تحریم تنباکو از سوی میرزای شیرازی در این دوران ناصرالدین شاره صادر شد.
این دوران عصر تحولات جهانی و کشمکش میان سنت و مدرنیته بود. شاه خود نیز مشتاق تمدن جدید غربی بود و حتی در این محدوده اصلاحاتی را نیز به وجود آورد، با این حال موانع بسیاری برای این امر وجود داشت.
شعر
ناصرالدین شاه شعر نیز می سروده است که بخشی از آن ها، مذهبی بود. او درباره ولادت امام علی(ع) چنین سروده:
عید مولود امیر المومنین شد | عالم دنیا و عقبی عنبرین شد | |
از برای مژده میلاد حیدر |
جبرئیل در آسمان سوی زمین شد. |
همچنین در مورد امام حسین(ع) آورده:
آنروز که بود روز هل من ناصر | ای کاش که ناصر تو بودم آن روز |
شاه یک داستان به نام «حکایت پیر و جوان» را نیز نوشته است.
حدیث درباره گذشت:
«مولی امیرالمؤمنین علیه السلام»:
اذا اُسیءَ اِلَیكُم فَاعْفُوا واصفَحوا كما تُحِّبُّون أَن یُعفی عَنكُم.
اگر کسی به شما بدی کرد شما چشم پوشی کنید و گذشت داشته باشید همان طور که دوست دارید دیگران هم نسبت به شما گذشت داشته باشند. (تحف العقول، ص ١٤٧)