رابطه هیچ کس با والدین خودش یا همسرش کامل و بدون نقص نیست. اگر خوش شانس باشید، در بیشتر مواقع رابطه خوبی با والدین تان دارید. متأسفانه افرادی که والدینی سمی دارند، شانس داشتن چنین رابطه ای را ندارند. هرقدر هم که تلاش کنید، نمی توانید یک رابطه سالم و بر مبنای احترام متقابل با افرادی داشته باشید که ازنظر احساسی مشکل دارند. در این مقاله می خواهیم نشانه های والدین سمی را بشناسیم. با ما همراه باشید.
چرا برخی والدین کنترل گر هستند؟
والدین کنترل گر یا بیش از حد محافظ، با نیت خوب همیشه از فرزندان خود مراقبت می کنند و این کار را نوعی حمایت می بینند. این نوع والدین بسیار نگران امنیت و سلامتی فرزندانشان هستند و می خواهند آن ها را از هر نوع خطری در امان نگه دارند.آنچه والدین کنترل گر، کمتر به آن توجه می کنند، اهمیت آموزش مقابله با خطرات و مشکلات به فرزندان است. یکی از اصلی ترین وظایف والدین در برابر فرزندان، یاد دادن چگونگی مراقبت از خود در مواقع خطر است. این آموزش با تجربه کردن و بودن در موقعیت های مختلف زندگی به دست می آید.بیش از حد محافظه کار بودن، باعث می شود تا فرزندانی بدون اعتماد به نفس داشته باشیم که بدون حضور والدین نمی توانند هیچ کاری را انجام دهند. فرزندان در چنین خانواده هایی، قدرت تصمیم گیری ندارند چون هیچ وقت اجازه ی تصمیم گیری را در طول زندگی نداشته اند.
نشانه های والدین سمی
- والدین سمی خود مدار هستند و گنجایش کمی برای همدلی دارند: آنها همیشه نیازهای خود را در اولویت قرار می دهند و احساسات و نیازهای دیگران را در نظر نمی گیرند. آنها به این فکر نمی کنند که رفتارشان چه اثری بر دیگران دارد و به سختی می توانند احساسات دیگران را درک کنند.
- بی ادب هستند: آنها نمی توانند حتی ذره ای به شما احترام بگذارند و با ادب و مهربانی رفتار کنند.
- ازنظر احساسی واکنش پذیر هستند: والدین سمی اغلب نمی توانند احساساتشان را کنترل کنند. آنها غیرقابل پیش بینی هستند و همه چیز را بیش از اندازه بزرگ می کنند.
- کنترل گر هستند: آنها می خواهند به شما بگویند چه کاری باید انجام دهید و چه زمانی و چگونه باید آن را انجام دهید.
- خشمگین هستند: آنها خشن و پرخاشگر هستند یا پرخاشگری منفعل دارند و شما را با گوشه وکنایه های زیرلب، عمدی فراموش کردن مسائل یا با قهرکردن آزار می دهند.
- ایرادگیر هستند: هر کاری که می کنید، پدر یا مادر سمی هرگز از شما راضی نمی شوند. آنها در همه چیز عیب و ایرادی پیدا می کنند.
- حیله گر هستند: با تغییردادن واقعیت سعی می کنند خودشان را خوب جلوه بدهند. آنها از احساس گناه، انکار و ناچیزشمردن برای رسیدن به خواسته هایشان استفاده می کنند.
- سرزنش گر هستند: آنها مسئولیت رفتار و نقش خود را در ناکارآمدی خانواده نمی پذیرند و همه تقصیرها را به گردن شما می اندازند.
- پرتوقع هستند: آنها از شما انتظار دارند تا همه کارهایتان را کنار بگذارید و فقط به نیازهای آنها رسیدگی کنید. توجهی به شما، برنامه ریزی ها و نیازهایتان ندارند؛ فقط خودشان اهمیت دارند و شما باید هر کاری از دستتان برمی آید، برای نجات آنها انجام دهید.
- مایه آبروریزی هستند: رفتار ناشایستی دارند؛ برای نمونه لطیفه های نامناسب تعریف می کنند، وارد مشاجره های فیزیکی می شوند و شوخی های ناشایست می کنند و درکل طوری رفتار می کنند که خجالت می کشید آنها را به عنوان والدین تان معرفی کنید.
- بی رحم هستند: والدین سمی کارهایی می کنند و چیزهایی می گویند که به شدت بی رحمانه اند. آنها شما را مسخره می کنند، شما را با اسامی ناشایست صدا می کنند، نقطه ضعف های شما را خاطرنشان می کنند و عمدا موضوعاتی را پیش می کشند که به آنها حساس هستید.
- حریم را رعایت نمی کنند: آنها در مسائل شخصی شما دخالت می کنند و نمی پذیرند که شما فردی بالغ و کاملا مستقل هستید. آنها می خواهند مسائل شخصی زندگی شما را بدانند، به حریم خصوصی تان احترام نمی گذارند، ایمیل هایتان را باز می کنند، بدون دعوت به خانه تان می آیند، بدون اینکه از آنها بخواهید، نصیحت تان می کنند و در تربیت فرزندان تان دخالت می کنند.
- شما را درگیر می کنند: والدین سمی اعتمادی ناسالم به شما دارند. آنها اطلاعات شخصی زیادی (مثلا اسرار و مشکلات زندگی زناشویی شان) را با شما در میان می گذارند و انتظار دارند مهم ترین منبع پشتیبانی احساسی برای آنها باشید.
- همیشه با شما رقابت می کنند: نه تنها همیشه می خواهند حق داشته باشند، بلکه به گونه ای رفتار می کنند که گویی رقیب شما هستند؛ بنابراین به جای اینکه برای موفقیت شما خوش حال باشند، تلاش می کنند آن را ناچیز بشمرند یا شما را نادیده بگیرند.
- وقتی با آنها وقت می گذرانید، با آنها حرف می زنید یا به آنها فکر می کنید، احساس بدی دارید: آخرین نشانه والدین سمی به احساسی که شما به آنها دارید، مربوط می شود و نه به کارهایی که آنها انجام می دهند. وقتی والدین سمی تان را می بینید، حالتان بد می شود. از حرف زدن با آنها وحشت دارید و حتی فکرکردن به آنها باعث می شود بدنتان منقبض و دلتان آشوب شود. شاید دوباره خاطرات بدتان را به یاد بیاورید. انرژی منفی آنها به همه کارهای شما صدمه می زند. اگر با والدین سمی بزرگ شده باشید، احتمالا تشویق نشده اید که احساسات خودتان را داشته باشید و احتمالا متوجه آنها نمی شوید؛ پس حتما به احساساتتان توجه کنید و دقت کنید که آیا والدین تان خشم، ناراحتی، احساس گناه یا احساسات منفی دیگری را در شما بیدار می کنند یا خیر.
چگونه با والدین کنترل گر و سمی رفتار کنیم؟
والدین کنترل گر فکر می کنند که با محافظت بیش از حد، لطف بزرگی به فرزندان خود می کنند. اگرچه هدف والدین کنترل گر، محافظت از فرزندانشان است، اما گاهی به صورت افراطی برخورد می کنند.اگر شما هم دچار چنین مشکلی هستید به طبع راه حل های موثری نیاز دارید تا به بهترین شکل و بدون ایجاد مشکلی بزرگتر، آن را رفع کنید. در ادامه به همین مسئله خواهیم پرداخت تا رفتار صحیح در این شرایط را بدانید.
احساسات خود را مدیریت کنید
یکی از مهم ترین رمزهای موفقیت در کنارآمدن با والدین کنترل گر و سمی این است که ابتدا بتوانید احساسات خود را مدیریت کنید تا زندگیتان متشنج نشود و آرامش داشته باشید.درست است در مقابل رفتارهای این نوع والدین احساساتتان به جوش می آیند و این باعث به هم خوردن آرامش شما می شود و به تقلا می افتید که بلافاصله کاری بکنید یا چیزی بگویید اما در این هنگام به جای هر کاری ابتدا خودتان را آرام کنید مثلاً تا 10 بشمارید یا یک لیوان آب خنک بنوشید.
پرخاشگری نکنید
خشم و پرخاشگری، بسیار مسری هستند پس زمانی که با کنترل گری خانواده همسر روبه رو می شوید، حواستان باشد که یک موقع پرخاشگری های کلامی آن ها به شما هم سرایت نکند و شما عصبانی نشوید. در این هنگام عصبانیت سبب می شود خانواده همسرتان کنترل گری های بیشتری را بر زندگی شما اعمال کنند پس خونسردی تان را حفظ کنید.
با همسرتان اتحاد داشته باشید
شما و همسرتان باید حین برطرف کردن مشکلات، با یکدیگر اتحاد کافی داشته باشید. بسیار مهم است که در کنار هم باشید و به دیگران نشان دهید که رابطه شما بعد از ازدواج بسیار قوی است و هیچ کس نمی تواند با هیچ بهانه ای آن را به هم بریزد. پس هرگز به صحبت ها و غیبت های والدین در مورد همسرتان گوش ندهید و از آن ها بخواهید که این رفتارشان را جلوی شما کنار بگذارند.
رابطه با همسر را مدیریت کنید
ناراحتی هایی که شما از والدین همسرتان دارید، نباید کاری کند که شما و همسرتان را به لحاظ عاطفی از هم جدا کند. شما باید احساساتتان را کنترل کرده و در این برهه دشوار با همسرتان در یک تیم باقی بمانید و جلوی بروز هرگونه تفرقه را بگیرید. قهرکردن، غر زدن و تحقیر، هر سه باعث ایجاد تفرقه بین شما و همسرتان می شود.
نقش قربانی را بازی نکنید
شاید راحت ترین راه این باشد که جلوی آن ها یک انسان قربانی به نظر برسید اما انجام این ترفند، هرگز به برطرف کردن مشکلات تان کمک نمی کند. شما باید تمرکز خود را روی بهبود شرایط بگذارید و به سرگرمی ها و علایق مشترک تان برسید و در صورت نیاز از یک مشاور کمک بگیرید.یادتان باشد اولویت شما در زندگی مترک باید همسرتان باشد.
همسرتان را مسئول همه چیز ندانید
همسرتان را مسئول همه چیز ندانید، او مسئول رفتارهای خانواده اش نیست. درست است او می تواند با خانواده اش مذاکره نماید و از آنها بخواهد در زندگی تان دخالت نکنند اما این احتمال زیاد است که حتی مذاکرات همسرتان هم مؤثر نباشد.پس زندگی خود را خراب نکنید و به جای سرزنش کردن او به خاطر رفتارهای خانواده اش، همین قدر که دخالت های آن ها را قبول دارد و از آن ناراحت است و سعی می کند اوضاع را روبه راه تر کند، از او قدردانی کنید.در ارتباط با همسر و رفتار با او سه چیز اصولی را قبول داشته باشید، ابتدا بپذیرید که همسرتان به خانواده اش علاقه دارد و نمی تواند آن ها را حذف کند، پیش همسرتان بدگویی خانواده اش را نکنید؛گذشته ها را شخم نزنید.
بالغ رفتار کنید
باید سعی کنید نسبت به نظرات دیگران رفتار کاملاً بالغی نشان دهید. فرقی ندارد که صدمه خوردید یا نه، در هر صورت باید با اعتماد به نفس بالا با مشکلات زندگی خود مواجه شده و با آن ها مقابله کنید.هنگامی که شبیه به یک نوجوان در برابر والدین رفتار می کنید، قطعاً آن ها هم می خواهند طرز فکرتان را تغییر دهند اما زمانی که با اعتماد به نفس با آن ها مواجه شوید، متوجه می شوند که شما قرار است کار خودتان را پیش ببرید و دیگر کم تر در امور شما دخالت می کنند.
وارد حریم خصوصی زندگی خانواده همسر نشوید
ضمن حفظ حریم زندگی خصوصی خودتان به حریم زندگی خانواده همسرتان هم احترام بگذارید و وارد حریم خصوصی زندگی خانواده همسر نشوید. هر چقدر کمتر بدانید خودتان راحت تر هستید.برخی مواقع رفتارهای خود ما و کنجکاوی هایمان باعث می شوند که دیگران به زندگی ما وارد بشوند. زمان وارد شدن به خانواده همسر بهتر است اتفاقات ریز و درشت شخصی و خانوادگی خود را مطرح نکنید و کنجکاوی درباره خانواده همسرتان نداشته باشید.
یک حامی بی طرف بیابید
اگر خانواده همسرتان کنترل گر هستند، شما با احساسات مختلفی مانند خشم، ترس، نگرانی، تنفر، غم و تنهایی روبرو می شوید بنابراین در این زمان دلتان می خواهد با فردی صحبت کنید. پیشنهاد می کنیم در این باره با همسرتان حرف نزنید زیرا او شما را به مدارا دعوت می کند و نمی تواند شنونده خوبی برای ابراز احساسات شما باشد.والدین خودتان و اقوام شوهرتان نیز برای درد و دل کردن مناسب نیستند. شما باید به دنبال شخص سومی باشید که قابل اعتماد، بی طرف و دلسوز باشد و اگر هم کسی نبود، احساساتتان را بنویسید و برای خودتان چند بار با صدای بلند بخوانید.
حد و مرز تعیین کنید
برای این که ازدواج خود را به شکل سالمی پیش ببرید، باید حد و مرز و محدودیت تعیین کنید که اهمیت بسیار زیادی دارد. به جای این که در برابر رفتار بد آن ها سکوت کنید، یاد بگیرید که چگونه رابطه خود را قوی تر از قبل کنید.والدین سمی می خواهند مدام شما را نصیحت کنند و راهکار های خودشان را روی شما اجرا کنند اما بهتر است که برایشان حد و مرز تعیین کنید تا بیشتر از چیزی که تعیین کرده اید، پایشان را فراتر نگذارند.
تعادل را رعایت کنید
اگر خانواده سمی و کنترل گری دارید با همسرتان صحبت کنید و در همه چیز مانند رفت و آمد، تلفن زدن، پیام دادن، شوخی کردن و... تعادل را نگه دارید. با همسرتان صحبت کنید و توافق کنید که مثلاً هفته ای چند بار به صورت مشترک به خانواده های هم سر بزنید یا آن ها را در جریان چه مسائلی قرار بدهید و یا قرار ندهید.
مسیر رابطه را شما تعیین کنید
اگر خانواده همسرتان کنترل گر هستند، سررشته رابطه را دست بگیرید و کنترل گری های آن ها را مدیریت کنید. خودتان را جای آن ها بگذارید و هر رفتار آن ها را به خودتان نسبت ندهید و ساده از آن بگذرید. حاضرجوابی نکنید، به آن ها احترام بگذارید، سوءتفاهمات را کوچک کنید نه بزرگ، به خصوصیات مثبتشان توجه نشان بدهید.
درگیر بازی های روانی آن ها نشوید
والدین سمی بعد از تعیین حد و مرز از سمت شما، می خواهند کاری کنند که شما گناهکار به نظر برسید اما نباید قدرت و اجازه انجام این کار را به آن ها بدهید.آن ها دوست دارند شما را به سمتی هول بدهند که مدام بخواهید فداکاری کنید و از آن ها کمک بگیرید و از حق خودتان بگذرید اما بهتر است که مانند پنج سالگی و دوران کودکی خود رفتار نکنید زیرا اکنون بزرگ شده اید، اعتماد به نفس دارید و می توانید زندگی را آنطور که دوست دارید، پیش ببرید.