به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از همشهری آنلاین، غرق شدن یک مادر و 5 کودک در آبگیر باتلاقی در روستای کلستان شیراز چیزی شبیه یک داستان ترسناک است؛ مادر 45 ساله به همراه دو دختر 12 و 9 ساله و پسر 7 سالهاش و دو نوه 9 ساله و 10 سالهاش برای هواخوری در یک روز بهاری به بیرون روستا و کنار آبگیر رفته بودند که ناگهان یکی از بچهها به داخل آبگیر افتاد و تلاش برای نجات او، جان هر 6 عضو خانواده را گرفت.
صبح روز سهشنبه 7 فروردین امسال بود که زن 45سالهای به نام فاطمه دست بچهها و نوههای خردسالش را گرفت تا آنها را برای تفریح به اطراف روستا ببرد.
اعضای این خانواده در روستای کلستان در اطراف شیراز زندگی میکردند و هوای بهاری و تعطیلات نوروز، شور و حال خاصی به روستایشان داده بود.
آن روز زن میانسال به همراه اسما 12 ساله، حسنا 9 ساله، حمزه 7 ساله، هیبت الله 9 ساله و عزتالله 10 ساله راهی آبگیری شدند که در حاشیه روستا بود. به غیر از آنها کودک 8 ساله دیگری که از بستگان این خانواده بود، آنها را همراهی میکرد. هوا دلپذیر و آفتابی بود و همگی به سمت آبگیر که در 500 متری خانهشان بودند حرکت کردند. کمی بعد و وقتی به محل آبگیر رسیدند، زن میانسال بساط پیک نیک را پهن کرد و در کنار شور و نشاط بچهها و نوههایش از آفتاب بهاری لذت میبرد. اما هنوز مدت زیادی نگذشته بود که صدای جیغ یکی از بچهها او را به هراس انداخت. صدا از کنار آبگیر میآمد و زن دوان دوان به سمت صدا رفت و متوجه شد که پسر خردسالش به داخل آب افتاده و دست و پا میزند. او وحشتزده یکی از نوههایش را به دنبال کمک فرستاد و خود را به آب انداخت تا پسرش را نجات دهد.
آبی که در سطح آبگیر جمع شده بود، گل و لای و به گونهای بود که نشان نمیداد در دل خود چه هیولایی نهفته دارد. استفاده غیر اصولی از این آبگیر و ریزش خاک به داخل آن، از آن یک باتلاق مخوف به عمق 8 متر ساخته بود که کمی از سطح آن را آب پوشانده و این هیولای مخوف را پنهان کرده بود.
دقایقی از این حادثه گذشته بود و یکی از نوههای فاطمه خودش را به خانه رساند و پدر و پدربزرگش را در جریان حادثه قرار داد. آنها به سرعت از خانه خارج شدند و دوان دوان خود را به کنار آبگیر رساندند اما آنچه میدیدند باورشان نمیشد. هیچ اثری از فاطمه و بچهها نبود و تنها دمپاییهایی که در کنار آبگیر به طور نامنظم پرت شده بودند به چشم میخورد. دمپاییهایی که نشان میداد زن میانسال و بچهها توسط باتلاق بلعیده شدهاند.
در این هنگام پدر خانواده برای نجات بقیه میخواست به داخل آب برود که او نیز در باتلاق کشیده شد اما با کمک یکی از اهالی روستا نجات یافت.
محمود گلوی، پسر جوان خانواده که ساعتی پس از حادثه و از طریق تماس تلفنی در جریان ماجرا قرار گرفت بود، به همشهری میگوید: من در محل کارم بودم که پدرم زنگ زد و ماجرا را تعریف کرد. آنقدر شوکه بودم که نمیدانم چطوری خودم را به محل حادثه رساندم. وقتی فهمیدم مادرم و بچهها توسط باتلاق بلعیده شدهاند، میخواستم برای نجات آنها خودم را به آب بیاندازد که مردم مانعم شدند. آنها از قبل به آتش نشانی و اورژانس و هلال احمر خبر داده و منتظر رسیدن آنها بودند.
غرق شدن 6 نفر از اعضای خانواده، احساسات اهالی روستا را به شدت جریحهدار کرده بود. آنها هر لحظه منتظر بیرون آمدن اجساد بودند. با حضور تیمهای امدادی در محل حادثه، عملیات نجات آغاز شد و 6 نفر از ماموارن آتشنشانی خود را به آب زدند و با کمک تجهیزاتی که داشتند در باتلاق به دنبال اجساد میگشتند. این عملیات 8 ساعت طول کشید تا اینکه اجسادی که در باتلاق غرق شده بودند پیدا شوند.
محمود که به شدت از غرق شدن اعضای خانوادهاش ناراحت است، میگوید: مرگ غمانگیز خانوادهام ما را به شدت غصهدار کرده است. پدرم تحمل چنین مصیبتی را ندارد. ما از افرادی که باعث ایجاد چنین آبگیر باتلاقیای شدهاند گلایه داریم. آنها که این آبگیر را برای بهرهبرداری از آب و خاکش با لودر حفر کردهاند باید یک تابلویی برای اهالی نصب میکردند تا مردم از خطراتی که این باتلاق برای خانوادهها دارد، با خبر میشدند.
او ادامه میدهد: اکنون اهالی نگران کودکان خود هستند که این اتفاق برای آنها پیش نیاید.