تحلیل فنی که به تحلیل تکنیکال مشهور است این تحلیل روشی برای پیش بینی قیمت ها در بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است. در این تحلیل از طریق بررسی تغییرات و نوسان های قیمت ها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا می توان وضعیت قیمت ها در آینده را پیش بینی کرد. این روش تحلیل در بازار ارزهای خارجی، بازارهای بورس اوراق بهادار و بازار طلا و دیگر فلزات گران بها و بازار نوظهور رمزارزها کاربرد گسترده ای دارد. تحلیلگران تکنیکال ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازه گیری نمی کنند، در عوض از نمودارها و ابزارهای دیگر برای شناسایی الگوهایی که می تواند فعالیت آتی سهم را پیش بینی کند، بهره می جویند.
تحلیل تکنیکال و چارلز داو
داو در سال 1851 در شهر استرلینگ امریکا به دنیا امد او را بعنوان روزنامه نگار وکارافرین در دنیا می شناسند وی بنیان گذار نشریه وال استریت است که سایر نشریات بر اساس ان سنجیده می شود.. فعالیت وی در ابتدا بعنوان خبرنگار بخش مالی بود که با انتشار خبرهای موثق در رابطه با دنیای مالی توانست با همکاران خود اشتراک بالغ بر حدود 1000 مشترک از سرمایه داران را برای نشریه خود دریافت نمایند. علت موفقیت نشریه وی بر اساس سه نظریه وی بود که عبارتند از:
بازار همه چیز را منعکس می کند (همه چیز در قیمت لحاظ شده است)
تحلیلگران تکنیکال این اصل را مهم ترین باور خود می دانند، چرا که فاکتور های سیاسی، روانشناسی، جغرافیایی تاثیر خود را بر روی قیمت می گذارند بنابراین تحلیل قیمت بسار مهم تر است چرا که تاثیر همه عوامل را در خود جای داده است و به این دلیل که خود قیمت تابعی از عرضه و تقاضا می باشد و چنانچه تقاضا از عرضه بیشتر باشد قیمت سهام افزایش واگر تقاضا از عرضه کم تر باشد قیمت سهام کاهش می یابد.اگر قیمت یک سهام به هر دلیلی رشد داشته باشد میزان تقاضا افزایش داشته است و دانستن همین کافی است و نیازی به تحلیل علت های بنیادی این امر نمی باشد چرا که فاکتور های بنیادی تاثیر خود را اعمال کرده اند و ما آن را در تغییرات قیمت مشاهده می کنیم. تقریبا همه تحلیل گران تکنیکال اعتقاد دارند عامل تغییر دهنده جهت عرضه و تقاضا، در واقع برآیند تحولات بنیادی و اقتصادی است و همین نیروست که قیمت ها را جابه جا می کند و نمودارها به تنهایی عامل رشد یا افت قیمت ها نیستند. بنابراین براساس این اصل یافتن دلیل تغییر جهت قیمت برای تحلیلگر تکنیکال مهم نیست و البته در بسیاری از مواقع نیز در آغاز یک حرکت ناگهانی قیمت، هیچ کس به طور قطع و با اطمینان دلیل این تغییر جهت را نمی داند. تحلیلگر تکنیکال از این سوال که دلیل اصلی تغییر قیمت چیست به راحتی صرف نظر می کند چون فقط قیمت و حجم برای او مهم است و روی نمودار و الگوهای قیمت تمرکز دارد چون می داند با استفاده از الگوها می تواند روندها را شناسایی کرده و ثبات آنها را بسنجد.
قیمت ها براساس روندها حرکت می کنند ( تغییرات قیمت تصادفی نیست)
بسياري از تكنيكي ها معتقد به روند قيمت هستند. ليكن بيشتر تكنيكي ها اين مطلب را نيز تاييد مي كنند كه در برخي از دوره هاي زماني، قيمت ها از روند خاصي تبعيت نمي كنند. اگر قيمت هميشه تصادفي بود، تحصيل درآمد از طريق تحليل تكنيكي بسيار سخت مي شد. جك شوايگر (Jack Schwager) در كتابش بنام Schwager on Futures: Technical Analysis چنين مي گويد:در دوره هاي زماني طولاني ممكن است بازار داراي تغييرات قيمت تصادفي باشد، ليكن در داخل اين دوره هاي زماني، دوره هاي زماني كوتاه تري وجود دارند كه رفتار قيمت در آنها بصورت غير تصادفي است. هدف چارتيست ها شناسايي اين دوره هاي زماني (يعني پيدا كردن روند هاي كلي قيمت) است. اعتقاد تكنيكي ها بر اين است كه تشخيص روند امكان پذير بوده و مي توان بر مبناي روند قيمت اقدام به سرمايه گذاري كرد و همراه با مشخص شدن تدريجي روند قيمت و با اقدام به خريد و فروش در زمان مناسب ، سود كسب كرد. با توجه به اين امر كه روش تحليل تكنيكي را مي توان براي دوره هاي زماني مختلف بكار برد، امكان دنبال كردن روند هاي بلند مدت و كوتاه مدت قيمت بطور همزمان وجود دارد.
تاریخ تکرار می شود (واکنشی تکراری به محرک های مشابه در بازار نشان داده می شوند)
یک ایدۀ مهم دیگر در تحلیل تکنیکال، آن است که تاریخ عمدتا از لحاظ حرکت قیمت، تمایل به تکرارشدن دارد. ذات تکراری حرکت قیمت، به روانشناسی بازار نسبت داده می شود، به بیان دیگر، شرکت کنندگان در بازار تمایل دارند که در طول زمان واکنش مشابهی نسبت به نوسانات بازار ارائه دهند. تحلیل تکنیکال، از الگوهای نموداری برای تحلیل حرکت های بازار و درک الگوها استفاده می کند. هرچند که بسیاری از این نمودارها، بیش از ۱۰۰ سال است که مورد استفاده قرار می گیرند، اما تصور می شود که هنوز با اطلاعات امروزی مرتبط هستند چون آنها الگوهای حرکت قیمت را به گونه ای نشان می دهند که اغلب خودشان را تکرار می کنند.
اصول تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال عینی یا تفسیری
بر اساس نمودار ها می باشد این تحلیل به دو صورت تحلیل براساس اندیکاتورها( اندیکاتور حرکت، تعقیب روند، تغییر پذیری، اندیکاتور مطالعات نمودار) و تحلیل براساس قیمت ها.
نکته: پر کاربردترین اندیکاتورها: استوکاستیک، RSI,ADX,MACD
تحلیل تکنیکال ذهنی
این نوع تحلیل بر اساس قیمت، حجم و مدل های محاسباتی (مانند میانگین متحرک) تخصصان این علم و معامله گران روی فرمول ها و محاسبات تحلیل تکنیکال ذهنی به توافق رسیده اند. برخی از افراد عقیده دارند چون با روش های تحلیل تکنیکال ذهنی نمی توان تفاسیر مختلف ارائه داد، این روش بسیار کاربردی تر از روش تحلیل تکنیکال عینی است.
روند (ترند)
روند، یکی از مفاهیم مهم و اساسی در تحلیل تکنیکال است. مفهوم روند در تحلیل تکنیکال چندان تفاوتی با معنی آن در سایر زمینه ها ندارد. در هر نموداری احتمالا متوجه شده اید که قیمت تمایل ندارد که در یک خط مستقیم حرکت کند بلکه با بالا و پایین ها همراه و در حرکت است. در تحلیل تکنیکال، حرکت قیمت به سمت بالا و پایین ها تشکیل یک روند را می دهد.برای مثال، یک روند صعودی شامل دنباله ای از قله هایی بالاتر از قله های قبلی و دره های بالاتر از دره های قبل می شود و یک روند نزولی شامل دره هایی پایین تر از دره های قبلی و قله هایی پایین تر از قله های قبلی است. براساس علم تحلیل تکنیکال، روندها به سرمایه گذاران کمک می کنند تا مسیر احتمالی آینده قیمت و بازار را پیش بینی نمایند
حجم معاملات
حجم یکی از جنبه های مهم در تحلیل تکنیکال است زیرا از آن می توان برای تایید روندها و الگوهای قیمتی یاری جست. هر تغییر قیمتی چه به سمت پایین باشد یا بالا اگر با حجم بالاتری نسبت به سابق همراه باشد به عنوان یک حرکت قوی تر و قابل اتکاتر در نظر گرفته می شود. بنابراین اگر شما در حال جستجوی تحرکات قیمتی بزرگ هستید، باید حجم را نیز بررسی کنید تا ببینید این حرکت تا چه اندازه قدرتمند است.
فرض کنید یک سهم پس از یک روند نزولی طولانی، در یک روز ۵ درصد افزایش قیمت داشته است. آیا این یک نشان از بازگشت روند دارد؟ اینجاست که حجم معاملات به کمک معامله گران می آید. اگر حجم معامله آن روز نسبت به متوسط حجم روزانه بالاتر باشد، احتمال اینکه بازگشت روند واقعی باشد قوت می گیرد. از طرف دیگر بودن حجم معامله حتی زیر متوسط حجم، نشان می دهد که هنوز باور کافی برای پشتیبانی از بازگشت روند و قیمت در بازار وجود ندارد.
از این رو، حجم باید همراه با روند حرکت کند. اگر روند صعودی در حال تشکیل باشد، قیمت نیز باید افزایش یابد ( و برعکس ). اگر رابطه قبلی بین حجم و قیمت (افزایش حجم) شروع به بهم خوردن کند، نشانه به وجود آمدن ضعف در روند است. برای مثال اگر سهم در یک روند صعودی باشد و در روزهای مثبت، حجم معاملات کمتری را شاهد باشیم، نشانه این است که روند شروع به از دست دادن قدرت خود کرده و به احتمال قوی به زودی به پایان می رسد.
4 سال پیش