زودرنجی شدید و حساسیت های رفتاری سبب پایین آمدن اعتماد به نفس می شود به طوری که کسانی که از این مشکل رنج می برند ،از حرف ها و نحوه گفتار شما سریعا ناراحت می شوند و نمی توان با آنها صحبت کرد و فقط می توان چند دقیقه مکالمه کوتاهی با آنها داشت .افراد زود رنج معمولا درباره تمامی حرف ها و رفتارهای دیگران نگرشی منفی دارند و آنها را به خود می گیرند به همین دلیل ترجیح می دهند در جمع نباشند و تنهایی را به جمع ترجیح می دهند غافل از این که تنها یی و گوشه گیری، سبب تشدید حساسیت و احساسات منفی شان می شود .توصیه روان شناسان و متخصصان برای این افراد اینگونه است که با نگاهی مثبت خود را در موقعیت های جدید قرار دهند و از واقعیت فرار نکنند.
شاید شما مسائل اطراف تان را حتی اگر به شما ربطی نداشته باشند، با تمام وجود حس می کنید. اگر دیگران جلوی رو یا پشت سرتان از شما بدگویی یا انتقاد کنند، همین امر کافی ست تا حس کنید برای تان ارزشی قائل نشده اند. گاهی بقیه حتی صحبتی هم با شما نمی کنند، ولی ممکن است اشاره ی صورت شان را منفی ببینید یا حرکات بدن شان را بد برداشت کنید. حتی شاید شروع به خیال بافی کنید و متصور شوید کوچک ترین حرف یا رفتار شما آنها را ناراحت می کند. یکی از دوستان من هم رفتار دیگران را به خود می گرفت و به اصطلاح خودمانی خیلی حساس بود. این ویژگی او، بقیه و حتی خودش را بسیار آزار می داد و برای همه ی اطرافیانش سوءتفاهم های زیادی به وجود می آورد.
می دانم که بقیه خیلی راحت می گویند به خود نگیرید، با شما نبودم. با اینکه در بیشتر مواقع حرف شان درست است، ولی اگر فرد ترش رویی را ببینید و این حرف را از دهن او بشنوید، باور کردنش چندان راحت نیست. به نظرِ فرد حساس باید آدم آهنی باشی تا تحت تأثیر دیگران قرار نگیری. حالا که این طور است، پس بیایید با این مشکل روبه رو شوید. واقعیت این است که احساسات ما، راه برقراری ارتباط ما آدم ها با یکدیگر است. این ارتباط به ویژه خود را در روابط خانوادگی، فامیلی و دوستی نشان می دهد، پس نمی توانید به احساسات تان بی توجه بمانید.
چرا حرف های دیگران را به خودتان می گیرید؟
اگر شما هم جزء آن دسته از افرادی هستید که همه چیز را به خودتان می گیرید، احتمالاً درگیری های زیادی دارید. نباید اجازه دهید که این اتفاق در درون تان ریشه دار شود و شما را آزار دهد. این که شما چنین اخلاقی دارید و هر چیزی را برای خودتان شخصی می کنید، علت های مختلفی دارد که در این قسمت آن ها را بررسی می کنیم.
از لحاظ اجتماعی ایده آل گرا هستید
اکثر افراد به خاطر ایده آل گرایی ضربه می خورند، زیرا همیشه دوست دارند که همه چیز در بهترین حالت خودش باشد، در غیر این صورت آن را شکست می دانند. زمانی که شما از لحاظ اجتماعی خیلی ایده آل گرا باشید، یعنی نمی توانید در برابر افکار دیگران مقاومت کنید و این مسئله برای شما خیلی مهم می شود و در نتیجه اگر دیگران حرف های منفی بزنند، شما به خودتان می گیرید زیرا این ذهنیت را دارید که ایده آل نیستید.همچنین اشتباه کردن را هم در خودتان نمی پذیرید و این موضوع به شدت شما را آزار می دهد.
برای انگیزه از جملات منفی استفاده می کنید
ما باید در زندگی چیز های مختلف را یاد بگیریم تا بتوانیم موفق شویم. باید یاد بگیریم که با خودمان صحبت کنیم تا بتوانیم دوباره به خود انگیزه بدهیم اما بعضی از شما با خودتان جملات منفی را تکرار می کنید تا خودتان حیرت زده و انگیزه بگیرید اما انجام این کار به شما حس منفی می دهد. ذهن شما عادت می کند که این جملات منفی را بشنود و در نتیجه زمانی که دیگران هم چیز منفی می گویند ذهن شما ناخودآگاه آن را به خودش می گیرد.
نگران غرور خودتان هستید
بسیاری از افراد بر این باور هستند که غرور لزوما چیز منفی است و مغرور گناه کار است. به همین دلیل است که آن ها سعی می کنند هر کاری را انجام دهند تا مغرور به نظر نرسند اما غرور نداشتن را با فروتنی و تواضع بیش از حد اشتباه می گیرند و سعی می کنند نکات منفی را در خودشان پررنگ تر جلوه دهند تا دیگران فکر نکنند که انسان مغروری هستند و همین باعث می شود که جملات منفی دیگران را نیز به خودشان بگیرند.
نمی دانید چگونه قاطع باشید
افرادی که قاطع هستند دقیقاً می دانند که از زندگی چه می خواهند. از طرفی آنقدر به خودشان اطمینان دارند که حرف های منفی دیگران را به خودشان نگیرند اما افرادی که قاطع نیستند و نمی توانند هدف خود را مشخص کنند، همیشه سردرگم بوده و از طرفی فکر می کنند که اطرافیان قصد دارند که این رفتار آن ها را نکوهش کنند و در نتیجه هر چیزی را به خودشان ربط می دهند.
در داستان زندگی خود غرق شده اید
گاهی اوقات ما آنقدر مشکل داریم که نمی توانیم لحظه ای فکرمان را از مشکلات دور کنیم و در نتیجه هنگامی که در جمع دیگران هستیم فکر می کنیم که آن ها هم در مورد مشکل ما حرف می زنند یا اینکه به نحوی می خواهند چیزی را به ما یادآور شوند. این غرق شدنِ بیش از حد در داستان زندگی و مشکلات باعث می شود که حرف دیگران را به خودمان بگیریم.
با افراد غلط زمان سپری می کنید
کاملاً طبیعی است که ما از انسان های اطراف خود تاثیر می گیریم. وقتی که افراد اطراف شما، منفی نگر باشند یا مدام پشت سر دیگران صحبت کنند و نکات منفی را یادآور شوند؛ باعث می شود که شما هم نتوانید به اندازه کافی اعتماد بنفس داشته باشید. همین باعث می شود در هر جمعی قرار بگیرید، فکر کنید که همه پشت سر شما حرف می زنند و می خواهند با حرف های شان آزارتان دهند.
ارزش های خود را نمی شناسید
ما در زندگی باید به ارزش های خودمان پایبند باشیم ، باید مراقب باشیم که کسی ارزش های ما را زیر پا نگذارد. زمانی که خودمان ارزش های خود را ندانیم، در نتیجه طرز فکر منفی داریم و همین باعث می شود که خودسرزنشی در ما ایجاد شود. از طرفی به این حرف ها عادت کرده و فکر می کنیم هر کس هر نظر منفی که داشته باشد در مورد ماست.
چگونه حرف دیگران را به خود نگیریم؟
برای کنترل حساسیت مان و به خود نگرفتن مسائل و رفتار اطرافیان مان، می توانیم راه های مختلفی را به کار ببریم. اگر این عادت مخرب را داشته باشیم، با پیش آمدن هر مسئله ای تا چند روز عذاب خواهیم کشید یا درباره ی خودمان نظر بدی پیدا می کنیم. برای ترک عادت حساسیت نسبت به رفتار و حرف دیگران بقیه ی نکات زیر را رعایت کنید:
ارزش خودتان را بشناسید
اگر خودتان را می شناسید و به ارزش وجودی تان واقف شوید، دیگر می توانید زود قضاوت کردن در مورد دیگران را متوقف کنید. برای شناخت خودتان (خودشناسی) وقت بگذارید و با اهمیت ندادن به حرف مردم و بدون در نظرگرفتن اینکه درباره تان چه می گویند و چه فکری می کنند به شناخت خود برسید. ۵ مورد از ویژگی های شخصیتی خود را که به داشتنش مفتخرید فهرست کنید و هر وقت نسبت به رفتار دیگران حساس می شوید، آنها را به خود یادآوری کنید.
محرک های احساسی تان را بشناسید
در گذشته برای همه ی ما مواردی پیش آمده که اکنون احساسات مان را تحریک می کنند؛ مثلا دچار عصبانیت یا هیجان می شویم. برخی رفتارهای به خصوص رفتارهایی که دیگران در گذشته و یا حال دارند، ما را به گونه ای برمی انگیزد که نسبت به مورد خاصی حساس می شویم. مثلا اگر پدرتان در گذشته خیلی سخت گیر بوده، شما همیشه تلاش می کردید که بی عیب و نقص باشید تا او را راضی نگه دارید. به همین خاطر، به محض اینکه هر فردی کوچک ترین ایرادی از شما بگیرد، باعث می شود نسبت به بقیه که در شرایط مشابه شما قرار دارند، واکنش بیشتری نشان دهید. اگر موقعیتی شما را ناراحت می کند، از خودتان بپرسید که آیا واقعا ناراحت شدم، یا این هم یکی از مواردی است که حساسیتم را تحریک کرده است؟
سعی کنید خودتان باشید
سعی کنید فکر اینکه باید به فرد دیگری تبدیل شوید را از سرتان بیرون کنید و خود واقعی تان را در آغوش بگیرید. باید آنچه که الان هستید را از ته دل بپذیرید تا به خود واقعی تان برسید. برای اینکه بتوانید خودتان باشید، باید همواره کاری را انجام دهید که دوست دارید. در هرکاری اول به خودتان توجه کنید و واقعا بفهمید انجام چه کاری برای تان بهتر است.
از اشتباه کردن نترسید
همان طور که سقراط می گوید «سعادتمند كسی است كه از هر اشتباه و خطايی كه از او سر می زند، تجربه ای جديد به دست آورد»، به خود اجازه ی اشتباه کردن بدهید و بدانید که اشتباهات تنها بخشی از روندی هستند که در راه تغییر شخصیت و رسیدن به شخصیت ایده آل تان باید طی کنید. زمانی که قدم اشتباهی برمی دارید، خود را ببخشید. خیلی خوب است که در قبال کارهایتان مسئولیت پذیری داشته باشید، ولی اگر کسی با شما مخالف کرد، خودتان را بیش ازحد مجازات نکنید. قبول کنید که بی عیب و نقص نیستید و به یاد داشته باشید، اگر از اشتباهات تان درس بگیرید دیگر مثل قبل بزرگ جلوه نمی کنند.
برای روابط مرز تعیین کنید
تعیین مرز و خط قرمزی مناسب در رابطه هایتان کمک می کند تا کمتر رفتار دیگران را به خود بگیرید. این خط قرمزها با “نه گفتن” به همکار و شریک زندگی شکل می گیرد و یا با “نه گفتن” به فعالیت هایی که علاقه ای به آنها ندارید یا از نظر احساسی به شما لطمه می زنند. وقتی تمام کارهایتان را به نیت راضی کردن دیگران انجام می دهید، اگر آنها کاری انجام دهند که ناراحت تان کند، واکنش غیرعادی ای نشان می دهید.
فراموش کنید
از تجربه ی دردناکی که در گذشته پشت سر گذاشته اید استفاده کنید و شخصیت کنونی تان را شکل دهید. همه ی ما در گذشته مسئله ی آزاردهنده ای را پشت سر گذاشته ایم. آن را برای قدرت گرفتن و دوباره بلند شدن، زنده کردن حس همدردی و شکل دادن به شخصیت تان به کار بگیرید. نگذارید این تجربه خودِ کنونی تان را بسازد. در مقابل از آن برای تقویت و افتخار کردن به خودتان استفاده کنید.
بدانید که مهربان بودن مجوز پذیرش از جانب دیگران نیست
بعضی وقت ها فکر می کنیم اگر با همه مهربان باشیم و حسابی برای شان مایه بگذاریم، آنها هم موظف اند همان گونه با ما رفتار کنند. واقعیت این است که مهربان بودن باعث محبوبیت نزد دیگران نمی شود و موجب نمی شود پذیرش دیگران را بخریم. بهتر است اگر کاری برای خود و دیگران می کنیم به این خاطر باشد که خودمان این گونه می خواهیم؛ نه به خاطر توقعی که برای جبران و رفتار متقابل از آنها داریم.
منطقی باشید
وقتی موضوعی شما را ناراحت می کند یا باعث می شود احساس خوبی نداشته باشید، اگر با طرز فکر منطقی به آن بنگرید، به درک بهتری از آن می رسید. ببینید آیا واکنشی که نشان داده اید، مناسب بوده یا اینکه اقدام نابه جایی انجام داده اید؟ آیا واقعا اشتباهی از دیگران سرزده است یا شما خیلی قضیه را بزرگ کرده و به خود گرفته اید؟ اگر شخصی حقیقتا به شما زیان زده است می توانید ناراحتی تان را با او در میان بگذارید یا اصلا کل قضیه را فراموش کنید؟
اگر کاملا خودخواسته از اعتراف به این قضیه طفره می روید که نیازهای برآورده نشده تان عامل بروز واکنش عاطفی بد هستند، پس حس می کنید احساسات تان شما را حبس کرده اند و توانایی درست نفس کشیدن را ندارید. از طرف دیگر با خود روراست باشید، نگاهی به خودتان بیندازید و ببینید که به چه توقع های نابه جایی چسبیده اید. با این کار به آنچه در اطراف تان می گذرد، دید واقع بینانه تری پیدا می کنید. با رعایت نکات بالا به قدری خودتان را از بند فکروخیال آزاد می کنید که در آینده، واکنشی را که به افراد نشان می دهید خودتان انتخاب می کنید، در قبال رفتارتان مسئولانه تر عمل می کنید و احساسات تان بی طرفانه تر می شوند.
گاهی اوقات شرایط این گونه ایجاب می کند که به احساسات مان کمی چاشنی منطق بدهیم. این امر اهمیت به سزایی دارد. ما باید درک کنیم احساسات درونی مان از کجا سرچشمه گرفته اند، چگونه به آنها واکنش نشان دهیم و چگونه با موقعیتی که در آن قرار گرفته ایم، روبه رو شویم و حتی از آن درس بگیریم. وقتی به خودمان یاد می دهیم که در هر شرایطی چه واکنشی نشان بدهیم، در آینده می توانیم واکنش را به پاسخی معقول تبدیل کنیم.