شاید تعجب کنید، ولی تحقیقی که این اواخر در بیش از ده هزار دبیرستان انجام شد، نشان داد که در طی ده سال گذشته تعداد نوجوانانی که در طول سال یک یا دو بار به والدین شان دروغ گفته اند، تا ده درصد افزایش یافته است و جالب اینکه قریب به نود درصد این نوجوانان، هنگامی که مشت شان باز می شود و دروغ شان لو می رود، بابت آنکه صداقت نداشته متاسف نمی شوند؛ بلکه آنها از این بابت ناراحت می شوند که نتوانسته اند خوب دروغ بگویند!
دروغگویی در نوجوانان به سه شکل اتفاق می افتد
- حذف حقیقت
- تحریف حقیقت به شکل گفتن نیمی از حقیقت
- دستکاری کردن حقیقت
درمقابل دروغگویی نوجونان چه باید کرد؟
صرف نظر از اینکه نوجوان شما به چه دلیل دروغ می گوید و از کدام یک از شیوه های بالا استفاده می کند، شما در برابر دروغگویی او چاره ای ندارید جز اینکه:
۱. ابتدا خوب گوش کنید، سپس واکنش نشان دهید.
تصور کنید با صحنه ای مواجه شده اید که برایتان غیر قابل باور است؛ مثلاً نوجوان تان را در جمع دوستانش، سوار بر یک ماشین می بینید که با سرعت غیر مجاز در حال ویراژ دادن به خیابان است.
به طور حتم این بدین معناست که فرزند شما، در تمام فعالیت های غیر اخلاقی آن گروه(مثلاً سیگار کشیدن) نیز شرکت داشته یا دارد؛ البته باید پذیرفت که اگر در چنین کارهایی شرکت نداشته، حداقل در معرض خطر اقدام به آن قرار گرفته است.
قطعاً حق با شماست، اما تا زمانی که مطلب کاملاً روشن نشده باشد، شما نمی توانید به حقیقت پی ببرید و قضاوت کنید. شما تنها زمانی می توانید حقیقت را کشف کنید که با دقت به سخنان فرزند نوجوان تان گوش دهید. نگران نباشید؛ شما به عنوان یک فرد بالغ و یک والد با تجربه، می توانید حقیقت را به وضوح در بسیاری از نکته ها، حرف ها، باورها و دفاع هایی که نوجوان تان در هنگام صحبت با شما ابراز می کند، پیدا کنید (البته بدون احساساتی شدن و تحقیر آنها).
اگر احساس کردید که نوجوان شما برای سرپوش گذاشتن بر روی حقیقت، سکوت کرده است، منتظر نمانید؛ برای آنکه هر چه سریع تر میزان صدمه و آسیب وارده را بررسی کنید، خودتان پیش قدم شوید و پرسش های زیرکانه و دقیقی را در موقعیت های مناسب مطرح کنید. اگر احساس کردید که حقیقت همچنان پنهان مانده، کمی صبر کنید و زمان بدهید تا ببینید چه اتفاقی می افتد(مثلاً یک روز). جالب است بدانید که بهترین پادزهر در برابر طفره رفتن های نوجوانان، صبر است.
۲. مُتهم نکنید؛ زیرک باشید و غیر مستقیم عمل کنید.
مهمترین اصل در برخورد با یک نوجوان، حفظ ارتباط با نوجوان است و از آنجا که اتهام بستن(درست یا غلط) یا سختگیری های بی مورد، این ارتباط را قطع می کند، مطلقاً توصیه نمی شود. دقت کنید که تحت هیچ شرایطی پدر و مادر نباید آمرانه و مستبدانه با نوجوان برخورد کنند، زیرا نوجوان در پی فرآیندهای رشد مغزی، هورمونی و روانی، در برابر برخوردهای خشن، آمرانه و مستبدانه، واکنش بسیار سختی نشان می دهد.
او برای خود ارزش زیادی قائل است و خود را یک فرد برخوردار از عقل، شعور و قدرت انتخاب می بیند؛ بنابراین بهترین راه حل این است که والدین، قوانین خانواده، اجتماع و عرف را با یکدیگر به بحث بگذارند و بدون آنکه نوجوان را مجبور به پذیرش یا اطاعت کنند، دلایل خود را ارائه دهند و دلایل او را نیز در مورد موضوع مورد بحث، بشنوند.
سر تکان دادن های سرسری، نُچ نُچ کردن های عجولانه و دیکته کردن دستورات به نوجوان، بدون در نظر گرفتن حق انتخاب او و شنیدن نظراتش، شروع یک بازی خطرناک است؛ بازی ای که نوجوان علی رغم میل باطنی، صرفاً برای ابراز وجود و اثبات منیت خود به خانواده، آن را در پیش می گیرد؛ بی آنکه به عاقبت آن فکر کند. همواره به خاطر داشته باشید که رعایت احترام، پذیرش عقاید طرفین(در وضع قوانین خشک و مستبدانه و گفتگوی چهره به چهره، همراه با آرامش و به دور از هر گونه توهین، تحقیر و اتهام، تنها چیزی است که می تواند والدین یک نوجوان را در صلح کامل، به نتیجه دلخواه برساند.
۳. به عنوان الگو، خودتان همه یک انسان راستگو باشید.
بسیاری از والدین، پیش چشم تیزبین و هوشیار فرزندان شان دروغ می گویند؛ در حالی که مکرراً به آنها هشدار می دهند که دروغ نگویند! خودتان را جای نوجوان تان بگذارید؛ اگر ببینید والدین تان در مورد چیزی به شما اخطار می دهند که خودشان آن را رعایت نمی کنند، چه حالی خواهید داشت؟ شاید برایتان جالب باشد، اما حقیقت این است که نوجوانان، هر سه سبک دروغگویی را از والدین شان می آموزند و در اغلب موارد، از همان شیوه ای برای پنهان کردن حقیقت استفاده می کنند که از بزرگترهایشان آموخته اند.
بنابراین می شود گفت بهترین راه تشویق نوجوانان به راستگویی آن است که خود شما به عنوان والدین، چنان زندگی کنید که هر روز، دروغ گفتن را برای نوجوان تان سخت تر و دشوارتر کنید. برای نیل به این مقصود لازم است خودتان تحت هر شرایطی راستگو باشید؛ بی آنکه برای رسیدن به اهداف تان حقیقت های سرهم بندی شده را به جای واقعیت، بر سر منطق و شعور خانواده تان آوار کنید.
وقتی نوجوانان دروغ می گویند
بسیاری از والدین حس می کنند فرزندانشان در دوران نوجوانی به دروغ گویان قهاری تبدیل شده اند. اما حقیقت این است که نوجوانان دروغ گو تر نشده اند بلکه هوشمندانه تر دروغ می گویند. نوجوانان هم درست مثل بزرگسالان گاهی حقیقت را کتمان می کنند و یا به داستان سرایی های غیر واقعی روی می آورند. دلایل آنها هم درست مثل سایر مردم، می تواند اجتناب از تنبیه، حفظ حریم شخصی، خوب جلوه دادن خود، وفاداری به دوستان یا حتی خیال بافی باشد.
معمولا بیشتر نوجوانان به جای دروغ های صریح، به سانسور قسمت هایی از حقیقت می پردازند و یا بخشی از اطلاعات لازم را تحریف می کنند یا تغییر می دهند. از آنجایی که به مقتضای سن، نوجوانان حریم شخصی خود را درک می کنند و سعی در حفظ حریم خلوت خود دارند، بیشتر از گذشته به کنجکاوی های والدین یا بزرگسالان، حساس می شوند و برای رد گم کردن و فریب دادن دیگران به دروغگویی یا تحریف واقعیات روی می آورند. تا زمانی که این دروغگویی ها جزئی و منحصر به حفظ حریم شخصی باشد، چندان جای نگرانی نیست و والدین می توانند با اتخاذ تدابیر آگاهانه و رویکرد محبت آمیز به مرور این وضعیت را برطرف کنند.
اما گاه ممکن است دروغگویی نوجوانان از حد مقتضی فراتر رود و تبدیل به رویه ای ثابت در شخصیت و رفتار آنها شود، اینجاست که اکثر والدین و مربیان نگرانی موجهی پیدا می کنند. ممکن است در این صورت، دروغگویی نشانه ای از بروز مشکلات جدی دیگری باشد. برای مثال گاه درگیر شدن در روابط دوستی ناسالم، آزار دیدن مداوم، خشم و ناکامی و یا حسادت شدید نسبت به سایر همسالان، خود را به صورت دروغ گویی های افراطی نشان می دهد که زنگ خطری است از بروز سایر مشکلات در زندگی و روابط نوجوانان.
نوجوانی، مرحله ای از رشد است که میل به خودکفایی، استقلال شخصیت و جدایی از والدین را تقویت می کند. نوجوانان به طور معمول علاقمند هستند بیشتر وقت خود را با همسالان خود بگذرانند و کمتر در روابط خانوادگی به مانند گذشته درگیر می شوند. آنها دوست دارند با تاکید بر زندگی خصوصی خود، حریم شخصی خود را برای دیگران به خصوص والدین بازتعریف کنند و با حفظ رازهای خود و دوستانشان، حلقه دوستی و تعلق جمعی را مستحکم تر کنند. اگر والدین متوجه این تغییرات در منش و سلوک فرزندانشان باشند و کمتر در جزئیات امور مربوط به آنها دخالت کنند، امید است که این مرحله با سربلندی و آرامش طی شود اما اگر چنانچه والدین قصد پذیرش اقتضائات سنی نوجوانان را نداشته و به مقابله با رفتارهای خاص آنها مبادرت ورزند، احتمال تقابل و کشمکش با فرزندان را افزایش می دهند.
هر چه نوجونان، والدینی صبورتر و آگاه تر داشته باشند که پذیرای شکست ها و ناکامی های فرزندانشان هستند و به جای سرزنش، موعظه و تنبیه، مشورت و همدلی را به آنان هدیه می دهند، بیشتر و بیشتر پایه های اعتماد متقابل را در وجود خود بنا می نهند و با والدین ارتباط موثرتری برقرار می کنند.
علیرغم اینکه والدین اگاه می دانند که دروغگویی یکی از مقتضیات سنی نوجوانان است اما باید در مقابل آن، قاطع و هوشیار باشند. نوجونان باید بیاموزند که پیامدهای دروغ گفتن بسیار بیشتر از اصل عمل بدی است که قصد پنهان کردنش را دارند. برای مثال اگر نوجوانی، نمره بد خود را پنهان می کند و در مورد کارنامه اش دروغ می گوید باید این پیام قاطع را از والدین دریافت کند که ناراحتی و پیامد دروغ گفتن در این مورد بسیار منفی تر از نمره کم در یک درس است.
– چند دقیقه به خود فرصت دهید تا دوباره آرامش خود را بازیابید و همزمان به این فکر کنید که دوست دارید فرزندتان در این موقعیت چه بیاموزد. برای مثال اگر نوجوانتان برای جلب توجه دروغ گفته است، به او توضیح دهید که با دروغ گویی، توجه را از دست خواهد داد. یا اگر فرزندتان مشغول دروغ گفتن به دوستانش است، به او بگویید که نگران زمانی هستید که دروغ های او برملاشود و دوستانش در مورد او قضاوت بد و منفی پیدا کنند. او را کمک کنید پیامدهای منفی دروغ گویی را درک کند.
– به نوجونان کمک کنید غلط بودن دروغ گویی را درک کند. اینکه بفهمد چرا نباید دروغ بگوید به او کمک می کند که در مواقع دشوار، تصمیم درست را بگیرد. حس همدلی او را برانگیزید با پرسیدن اینکه” فکر می کنی از اینکه فهمیدم دروغ گفته ای، چه احساسی پیدا کردم؟ ” یا ” اگر کسی به تو دروغ بگوید چه حالی پیدا می کنی؟” یا “این دروغ تو چطور به دیگران آسیب می زند؟”
– بحث و گفتگو در مورد مفهوم صداقت و درستکاری باید همواره در تمام مراحل رشد نوجونان حضور داشته باشد. نوجونان باید همواره درگیر بحث و فکر کردن به مفاهیم اخلاقی باشند و آن را درونی کنند. به او بگوئید ” وقتی تو دروغ می گویی، من دیگر نمی توانم به تو اعتماد کنم و من وظیفه دارم از امنیت تو محافظت کنم و تا زمانی که تو با من صادق نباشی و من اطلاعات درستی از وضعیت تو نداشته باشم، نمی توانم مراقب تو باشم. پس اگر صادق باشی، به تو اعتماد می کنم و اگر دروغ بگویی، من ناچار می شوم از موقعیتی که فکر می کنم برای تو مضر است، تو را منع کنم در نتیجه ممکن است آزادی عملت محدودتر شود.”
– حدود و قوانین رفتاری واضح و روشنی برای نوجوان خود وضع کنید اما مراقب باشید که این قوانین، منطقی و منصفانه باشد. به او این حس را بدهید که با پیروی از قوانین صداقت و درستکاری، اعتماد بیشتری به او می کنید و آزادی عمل بیشتری برای او قائل می شوید و با تخطی از این قوانین، با محدودیت و مجازات های از پیش تعیین شده ای رو به رو خواهد شد.
– مراقب باشید اصل برائت را در مورد فرزندتان نیز به رسمیت بشناسید. نباید برای هر موضوع کوچکی او را بازخواست کنید حرف های او را بپذیرید مگر اینکه دلایل محکمی برای شک کردن به صحبت های او داشته باشید تا زمانی که تغییر عمده ای در رفتار، عملکرد تحصیلی یا روابط او با دیگران رخ نداده باشد که ایجاد نگرانی از خطرات احتمالی را به وجود آورده باشد، به او اطمینان کنید.
– موضوعاتی را که اغلب نوجونان در موردشان دروغ می گویند بشناسید و از قبل برای رو به رو شدن با چنین شرایطی آماده شوید. معمولا نوجوانان بیشتر در مورد نمره ها و عملکرد تحصصیلی خود، روابط با دوستان، روابط با جنس مخالف و یا درگیر شدن در برخی رفتارهای نامناسب و ناسالم مثل سیگار کشیدن و غیره دروغ می گویند. نه تنها شما به عنوان والدین باید این مسائل را بشناسید بلکه در مورد رو به رو شدن با موقعیت های دشوار به نوجوانان تان آموزش دهید تا در شرایط حساس بهترین تصمیم را بگیرند.
– هزینه راست گویی را به حداقل برسانید به این معنا که اجازه بدهید نوجوان در مورد هر موضوعی هر قدر سخت و هر قدر شرم آور یا ناراحت کننده صحبت کند بدون اینکه از عکس العمل شما بترسد. اگر فضای توام با همدلی و درک متقابل را برای نوجوان فراهم کنید او را تشویق می کنید به جای کتمان حقیقت و دروغ گویی، با شما در مورد حل مسائلش به مشورت بنشیند و یا دست کم شما را از وضعیت خود مطلع کند.
4 سال پیش
4 سال پیش
4 سال پیش