به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، اولین لازمه ساختن یک رابطه عاطفی ماندگار و زیبا، اعتماد متقابل بین طرفین است ولی وقتی حس بی اعتمادی بین آن دو رخنه می کند، شکاف عمیقی در رابطه شان ایجاد می شود و چشیدن طعم شیرین خوشبختی در کنار همدیگر را برایشان ناممکن می سازد.
زندگی کردن با یک فرد شکاک و بی اعتماد و برقراری رابطه عاطفی مطلوب با چنین شخصی شاید سخت باشد؛
زیرا در این شرایط معمولاً شما برای اینکه بی اعتمادی همسرتان را بیشتر از این نکنید، مجبور می شوید که به فردی محتاط و بدون حس شوخ طبعی تبدیل شوید و در واقع نتوانید خود واقعی تان باشید.
شاید با این وضعیت مواجه شده اید که هر کاری انجام داده اید تا با فرد بی اعتمادی که پارتنر شماست، رابطه صمیمانه تری برقرار کنید.
امّا از سوی او به عنوان حمله تلقی شده و درنتیجه او یا از شما بیشتر فاصله گرفته و یا با خشم و پرخاشگری شما را از خود رانده است.
افراد بی اعتماد ممکن است دائم منتظر خیانت شریک عاطفی خود باشند.
بنابراین اگر با یک فرد بی اعتماد در ارتباط هستید، این احتمال وجود دارد که از سوی او بارها و بارها به صورت مستقیم و غیرمستقیم به خیانت متهم شده باشید.
دلایل بی اعتمادی به همسر (زن) نتیجه چیست؟
گذشته عنصر مشترکی است که می تواند بر آینده و اکنون تأثیرگذار باشد. گذشته انسان ها، رفتارها و مجموعه ای از خصوصیات فردی هاصی را در آن ها به وجود می آورد. گاه رفتارهایی که در گذشته والدین به فرزند آموخته اند، پلی می شود به سمت بی اعتمادی به شریک زندگی فعلی یا آینده.
1- بازگو نکردن موضوعات و اتفاقات
مردها هر قدر هم که گرفتار و پر مشغله باشند و این مشغله ها اجازه صحبت کردن شان با شما را به آن ها ندهد، باز هم تمایل دارند اتفاقات روزمره را از زبان همسرشان بشوند. طبیعی است که او می خواهد آنچه که از زبان شما می شود، صادقانه و عین واقعیت باشد. شما به عنوان زن و مادر خانواده، مسئولیت های مختلفی دارید و با اتفاقات متعددی مواجه می شوید. وقتی اتفاقات روزمره را با همسرتان درمیان نمی گذارید یا آن ها را طور دیگر نمود می دهید، دیگر نباید توقع داشته باشید مرد زندگی تان به شما به عنوان یک انسان معتمد نگاه کند. شاید چنین مسائلی در نظر اول کوچک و پیش پا افتاده باشد، اما می تواند به راحتی باعث تخریب یک رابطه و آغاز بی اعتمادی باشد.
بدترین چیز برای مردان این است که حرفی را که باید از زبان همسرشان بشنوند، از زبان مرد دیگر بشنوند. برای مثال، در یک روز بارانی ماشین شما خراب شده است و شما بی آنکه به همسرتان اطلاع دهید از همسایه خود کمک خواسته اید. در روزهای بعد، همسرتان در یک صحبت عامیانه با همسایه متوجه این موضوع می شود!
2- غرور و حسادت
زنان مغرور تصور می کنند همه چیز را می دانند و دلایل آن ها بدون در نظر گرفتن افکار و عقاید دیگران، درست است. حسادت نیز از دیگر صفات بد و خانمان سوز است که متأسفانه در برخی زنان بسیار پر رنگ است. حسادت زن، یکی از کلافه کننده ترین صفات او برای مردان. مردانی که با چنین زنانی زندگی می کنند، شاید رفتارهای حسادت آمیز زن را همواره به رویش نیاورند، اما تأثیرات منفی عمیقی درشان ایجاد می شود. گاه در یک مهمانی همسرتان می گوید لباس فلان شخص زیباست و شما این موضوع را در ذهن خود به خاطر می سپارید و یا بعدها با همسرتان بحث می کنید.
غرور و حسادت های بیجا باعث ایجاد حس بی اعتنایی و بی اعتمادی در شوهرتان می شود. زمانی که او دیگر اعتنایی به شما نداشته باشد، از شما دور می شود، کم حرف می شود و صمیمیت بین تان کمرنگ می گردد. مردانی که پتانسیل پیمان شکنی در وجودشان نهفته است، چه بسا به سمت خیانت نیز پیش بروند!
3- دروغ و عدم داشتن شفافیت
محصول دروغ بی اعتمادی است. دروغ چه کوچک باشد چه بزرگ، نوعی پنهان کاری است. با آشکار شدن هر پنهان کاری شما، همسرتان یک قدم از شما دورتر می شود. دروغ گفتن، شفافیت روابط را از بین می برد. بیاموزیم که نسبت به شریک زندگی خود صادق باشیم. زیرا مردان هرچند که نسبت به دروغ شما واکنشی نشان ندهند، در ذهن خود به پردازش و تحلیل می پردازند. همچنانکه زندگی را با شریک زندگی خود ادامه می دهید، شخصیت و اطلاعات شخصی زندگی و موضوعات دیگر را با او شریک شده اید. وقتی دروغ می گویید نسبت به اصل خود شک و همسرتان را بی اعتماد کرده اید.
اگر پیش از ازدواج به همسرتان شک داشته باشید با یک ازدواج بیمار زندگی خود را شروع کرده اید. لذا هر موضوعی می تواند بر اساس رفتار شما و یا پیشینه فردی تان باعث به وجود آمدن شک شود. همین امر، زمینه اختلاف با همسر را فراهم کند. بنابراین، آنچه که مهم است شفافیت در گفته هایتان است.
دلایل بی اعتمادی به شوهر چیست؟
زنان موجودات احساسی و پیچیده ای هستند. آن ها در ذهن خود بارها موضوعات کوچک و اعمال انجام شده توسط همسرشان را پردازش می کنند. گاه که از حل کردن مشکل و یا پیدا کردن دلیلی برای چرایی یک موضوع باز می مانند، آن را با پرخاشگری و یا سردی بروز می دهند. گاه نیز بی توجهی شوهر، عدم حل مشکلات و بی پاسخ ماندن سؤالات شان، سبب کمرنگ شدن اعتماد زن به شوهرش می شود. در ادامه، دیگر عواملی که سبب عدم اعتماد زن به شوهرش می شود، ارائه شده است.
1- باز ماندن پرونده تمام شده در گذشته
روحیه حساس و احساسی بودن زن ها باعث می شود تا اگر تجربه شکستی در گذشته داشته اند، مدت ها طول بکشد تا آن را در درون خود حل کنند. گاهی زنان پیش از حل یک موضوع در ذهن خود و فقط برای فراموشی کسی که باعث ناراحتی شان شده، تصمیم به ازدواج می گیرند. اما همراه خود دنیایی از شک و بدگمانی را وارد زندگی جدیدشان می کنند. چک کردن گوشی همسر و یا بررسی کردن مداوم او، باعث آزرده کردن مرد می شود. گاهی همسرتان از قصد کاری نمی کند که آزرده شوید یا حتی ذهنش نیز به سمت خیانت نیست، اما شما با حل نکردن مشکلات گذشته به او حس بی اعتمادی دارید. این یکی از رایج ترین دلایل بی اعتمادی زنان به شوهرشان است.
2- کم توجهی و بی توجهی
شاید این جمله را از زبان برخی زنان شنیده باشید: من زنی هستم که واسه خودم مردی شدم! کم توجهی و بی توجهی مرد به زن و فعالیت های روزانه و نیازهای روحی و عاطفی او می تواند باعث ایجاد بذر بی مهری و بی توجهی شود. این مورد به ویژه در زنانی که روحیه لطیف تری دارند و خواهان روابط رمانتیک هستند، تأثیرگذارتر است. زنان انتظار دارند که همسرشان مانع از انجام دادن کارهای سخت و سنگین شود. اما گاه مردان نسبت به این موضوعات بی توجه هستند و ترجیح می دهند به فعالیت های بیرون از خانه بپردازند. کم توجهی مرد به زن باعث می شود زن نیز نسبت به مرد بی اعتنا شود و آن ها رفته رفته از هم دور شوند. این دوری ها می تواند موجبات کمرنگ شدن اعتمادها را فراهم سازد.
3- روابط نامتعارف با دوستان قدیمی
بسیاری از مردان حفظ رابطه خود با دوستان دختر دانشگاهی در ایام گذشته و یا محل کارشان را نوعی روشنفکری می دانند. آن ها برای روابط خود حد و مرزی مشخص نمی کنند. اینکه شما رابطه تان را حتی بعد از ازدواج حفظ کنید، هر از گاهی پیامی به یکدیگر بدهید، رفتارهای نامتعارف داشته باشید و یا بدتر از آن، قرار ملاقاتی بگذرانید، قابل پذیرش نیست. زنان روی چنین موضوعاتی بسیار حساس هستند و هر بیشتر چه متوجه روابط نامتعارف شما شوند، بیشتر بی اعتماد می شوند. بعد از ازدواج، لازم است برای داشتن یک زندگی مشترک موفق، برخی رفتارها را ترک کنید و اصلاحاتی نسبت به زمان مجردی ایجاد کنید.
چگونه بی اعتمادی به همسر را درمان کنیم؟
برای درمان بی اعتمادی نسبت به شریک زندگی تان ابتدا باید ریشه این عدم اعتماد را که ذهن تان را درگیر کرده است پیدا کنید. بعد از آن نسبت به حل مشکل اقدام کنید.
قدم اول
با افرادی که احساس خوشایندی به شما می دهند ارتباط برقرار کنید. معمولاً افراد با تجربه و منطقی که شخصیت آرام و آرام بخش دارند، کمی از آرامش وجودشان را به شما نیز منتقل کنند. انسان ها از یکدیگر انرژی دریافت می کنند. حضور در کنار اشخاص آرام، باعث آرامش سیستم عصبی شما می شود. احساس و انرژی بدن ما روی یکدیگر تأثیر می گذارد. زمانی که ذهن و روان تان آرام شد، گام بعدی را موفقیت آمیزتر طی خواهید کرد.
در کنار دریافت انرژی مثبت از افراد خوش قلب و مثبت اندیش، روش های دیگری هم برای آرام کردن و تسکین تنش وجود دارد. درختان، آب، کوه ها و به طور کلی حضور در طبیعت، انرژی مثبت منحصر به فردی به شما منتقل می کنند. مدیتیشن، یوگا و ورزش های هوازی راه دیگر برای کمک به سیستم عصبی شما برای بیرون آمدن از تنش و بی اعتمادی این است. در کنار همه این ها، اگر فکر می کنید که هنوز نتوانسته اید تمام انرژی های آسیب زای موجود در سیستم بدن تان را آزاد کنید، می توانید از یک درمانگر کمک بگیرید.
قدم دوم
بعد از کسب آرامش روحی و روانی، مهمترین راهکار برای از بین بردن بی اعتمادی به همسر، صحبت کردن با خود اوست. شاید برخی اوقات، ترس از صحبت کردن و اتفاقاتی که ممکن است در این حین رخ دهد، شما را از این کار بازدارد. اما باید پذیرفت که صحبت به دور از تعصب و خودخواهی، بسیار چاره ساز خواهد بود. صبور باشید و پرخاشگری نکنید. احساساتی رفتار نکنید و منطقی باشید! در غیر اینصورت نمی توانید به نتیجه دلخواه برسید. قبل از بیان هر جمله ای، ابتدا فکر کنید و مطمئن شوید. از حدس و گمان ها و افکاری که خودتان در ذهن تان پرورانده اید دوری کنید. شاید رادار بی اعتمادی خودِ شما گاهاً بی دلیل و اشتباه فعال بوده است!
