داستان عجیب دختری 17 ساله ای که 4 روز گمشده بود / فاطمه خرمشهر را آشفته کرد
به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از گروه حوادث رکنا، چند روز قبل خبری مبنی بر ربوده شدن دختر 17 ساله ای به نام فاطمه مطوری اهل شهرستان خرمشهر در فضای مجازی پخش شد که پدر این دختر در تماس با خبرنگار رکنا توضیحاتی در این خصوص ارائه کرده بود
پدر فاطمه به این خبرنگار ی عنوان کرده بود یک سال ونیم قبل همسر و فرزندانم به مشهد رفته و در آنجا زندگی می کنند و هر چند وقت یکبار برای دیدن من خرمشهر می آیند تا اینکه ساعت 12 ظهر پنج شنبه 22 اسفند ماه دخترم فاطمه برای خرید کارت شارژ در خیابان نعمت زاده نزدیک به فلکه ناصرخسرو شهر خرمشهر از خانه خارج شد و دقایقی بعد فاطمه با زبان عربی متنی برای خواهر دوقلویش ارسال کرد که نوشته بود که مرا ربودند و داخل یک گونی هستم که پس از دقایقی گوشی موبایل خاموش شد.
پدر فاطمه که مصطفی نام دارد ادامه داد: پس از شنیدن این خبر به سرعت به پلیس مراجعه کردم و در خواست کمک کردم و خودم همراه بستگانم به خانه همه دوستان و آشنایان سرکشی کردیم اما هیچ ردی از دخترم به دست نیامد و این در حالی بود که دخترم مسلط به زبان عربی نیست و نمی دانم چطور این متن را نوشته و ارسال کرده است.
تحقیقات پلیسی دراین خصوص ادامه داشت تا اینکه ظهر روز دوشنبه 26 اسفند ماه فاطمه که بسیار ترسیده بود ضمن مراجعه به کلانتری درمنطقه زیتون کارمندی اهواز مدعی شد چند روز پیش ربوده شده است که مأمورین ضمن تماس باخانواده فاطمه از پیدا شدن دخترشان خبر دادند.
فاطمه 17 ساله پس از رهایی به خبرنگار رکنا گفت: ساعت 12 ظهر روز پنجشنبه برای خرید کارت شارژ به مغازه ای نزدیک خانه امان رفتم که مردی قد بلند وبا ظاهری آراسته سوار بر خودروی پراید با شیشه های دودی جلوی پایم توقف کرد وآدرسی را در آورد ومن نیز اورا راهنمایی کردم که ناگهان آن مرد مرا به زور سوار خودرویش کرد من نیز بلافاصله پیامکی برای خواهرم ارسال کردم و زمانیکه من قصد داشتم باخواهرم تماس بگیرم آن مرد گوشی تلفن همراهم را از شیشه خودرو به بیرون پرت کرد و با دستمالی که بوی الکل میداد مرا بیهوش کرد.
فاطمه افزود: چند روزی که ربوده شده بودم کاملا بیهوش بودم وهیچی یادم نیست که چه اتفاقی رخ داده است و زمانیکه به هوش آمدم دیدم که درون یک خرابه تک و تنها رها شده ام وتمامی طلا وجواهراتم به سرقت رفته است.
وی ادامه داد: پس از نیم ساعت پیاده روی از راننده تاکسی که در حال عبور بود خواهش کردم مرا نزد پلیس بیاورد فاطمه درجواب اینکه آیا تاکنون آن مرد رادیده بودی گفت خیر. اولین بارم بود که او را می دیدم واصلا به ظاهرش نمی خورد که بخواهد مرا اذیت کند.
دختر جوان گفت: آن مرد در زمانیکه من داشتم بیهوش میشدم می گفت بخاطر انتقام با پدرو مادرت اینکار را انجام می دهم.
وی درپاسخ به اینکه خانواده ات گفته بودند توزبان عربی بلد نیستی عنوان کرد من عرب هستم و به زبان عربی مسلط و می توانم به زبان عربی بنویسم و خانواده ام از آن اطلاع ندارند.
بنا به این گزارش، فاطمه برای تحقیقات بیشتر و بررسی صحت حرف هایش در اختیار ماموران دایره جنایی پلیس آگاهی استان خوزستان قرار گرفته است.ب
3 سال پیش
3 سال پیش
4 سال پیش
4 سال پیش
4 سال پیش
4 سال پیش
4 سال پیش
5 سال پیش