دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

جامعه / اخبار عمومی /

دلایل تغییر حال و هوای «پایتخت» چه بود؟ 

دوشنبه، 18 فروردین 1399
کد خبر: 73092
ساعد نیوز: در روزهاي پاياني نوروز، بينندگان و دنبال‌كنندگان سريال «پايتخت 6» طبق معمول منتظر قسمت‌هاي پاياني اين فصل از اين مجموعه دنباله‌دار بودند. طبعا هر فرجامي براي اين مجموعه از سوي بينندگان آن متصور بود جز آنچه آقاي كارگردان طي خبري اعلام كرد.

به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به ننقل از روزنامه اعتماد، در روزهاي پاياني نوروز، بينندگان و دنبال كنندگان سريال «پايتخت 6» طبق معمول منتظر قسمت هاي پاياني اين فصل از اين مجموعه دنباله دار بودند. طبعا هر فرجامي براي اين مجموعه از سوي بينندگان آن متصور بود جز آنچه آقاي كارگردان طي خبري اعلام كرد.

توليد سريال در آخرين فرصت باقي مانده

جدا و پيش از همه نقدها و چالش هايي كه مي توان به اين مجموعه در قامت يك كار تلويزيوني سرگرم كننده - و نه بيشتر - وارد دانست، بايد پرسش اوليه را متوجه ساز و كار تلويزيون در توليد سريال هايش دانست. به گواه مشاهدات و مستندات، در برهوت سرگرمي در تلويزيون، پايتخت از معدود سريال هاي سيما است كه بيننده دارد. پرسش اينجاست كه در فهرست بلندبالاي تلويزيون كه تا دلت بخواهد كارهاي بي ارزش و فاقد بيننده در آن ديده مي شود، سريالي كه بيننده دارد چرا در ماه هاي پاياني سال و در مدت زماني تا آن اندازه كوتاه كار مي شود تا نتيجه اين شود كه مردم به عنوان مخاطبان كار نتوانند فرجام سريال را ببينند و تنها وعده اي در روزي نامعلوم نصيب شان شود؟ آيا معناي اين كار جز آن است كه گروه سازنده كار در حالي كه يك سال براي توليد سريال وقت دارند، تنها روزهاي پاياني را مصروف آن مي كنند و الله اعلم با چه بودجه اي؟

جاي خالي نويسنده صاحب ايده و موقعيت پرداز

براي فتح باب موضوع درباره سريال پايتخت 6، پيش از هر چيز بايد به يك نكته اشاره كرد و آن، تغييري است كه در ساختار بخش ششم اين سريال نسبت به دوره هاي گذشته وجود دارد. صرف نظر از اينكه از اين سريال به ذائقه ما خوش بيايد يا نه و جداي از اينكه ما در زمره دوستداران نوع طنزپردازي آن باشيم يا نباشيم، بايد بگوييم كه همه متفق القوليم كه دوره اخير سريال با دوره هاي گذشته فرق مي كند. فرقي كه بيش از هر چيز متن آن مي آيد و نه كارگرداني. چرا كه مقدم به عنوان يك سريال ساز با همان ميزان تسلط كه قبلا بر ابزار كارش ساز و كارهاي كارگرداني كه در متني است كه دستمايه كارگردان و عواملش قرار گرفته. حالا با پيدا كردن بزنگاه قضيه كه همان متن است، سراغ گروه نويسندگان كار را مي گيريم.

آيا در مورد پديدآورندگان قصه هم مي توان مانند سيروس مقدم گفت كه تغييري نكرده اند و همان ها هستند كه پيش از آن بودند؟ رد قضيه را كه مي گيريم، مي رسيم به نام خشايار الوند فقيد. نويسنده اي كه سال ها در زمينه نوشتن مجموعه هاي طنز تلويزيون سابقه داشته و نقش و حضورش در موقعيت سازي هاي كميك سريال پايتخت به خوبي مشهود بوده. الوند نيمه اول اسفند 97 از دنيا رفت و طبعا در مجموعه اي كه نوروز 99 روي آنتن رفت، نقشي نداشته. غياب او در سريال «پايتخت 6» مشهود است؛ اما حالا كه سبب اصلي تغيير در متن سريال روشن شده، خود اين تغيير چگونه تغييري است؟ آنچه مجموعه «پايتخت» را از همان فصل آغازينش به سريالي پربيننده تبديل كرد، فضاسازي و موقعيت پردازي كميك ساده و سرگرم كننده آن بود.

سريالي كه مي خواست ظرفيت هاي فرهنگ بخشي از مردم شمال ايران و مازندران را دستمايه قرار دهد و مردم را ساعتي پاي تلويزيون بنشاند و بخنداند. تا زمان حضور الوند در سريال اين كار از طريق روتايتن قصه هاي موقعيت محور انجام مي شد و ما در تلاقي شخصيت هاي بومي كار با موقعيت هاي كميك، شاهد طنزي تلويزيوني بوديم كه قادر بود با قصه اي كه به تصوير مي كشد بخنداند، نه با شوخي هاي لودگي محور و گاه فرارونده از مرزهاي ابتذال، چنان كه در بعضي از صفحات اينستاگرام يا كانال ها و گروه هاي تلگرامي مي بينيم و مي خوانيم.

تمركز بر شوخي هاي نازل

«پايتخت 6» از آن جهت دچار ضعف هاي مفرط شده كه شوخي هاي سطحي و گاه خارج از عرف آن، جايگزين فيلمنامه درست و درمان نداشته اش شده است. شوخي هايي كه گاهي در بعضي از پروژه هاي تجاري سينمايي در سال هاي اخير شاهد بوديم. كارهايي كه «خندان به هر قيمتي» را دستمايه قرار داده بودند و اگر چه از اين طريق توانسته بودند بفروشند و موفقيت هايي در گيشه به دست بياورند اما در زمان اكران شان همواره محل انتقاد بودند. چه از منظري «ارزشي» و چه از سوي منتقدان هنري. رويكردي كه بيراه نيست اگر آن را غلتيدن در ورطه ابتذال براي جذب بيننده توصيف كنيم.

چرا كه به جاي استانداردهاي فني و هنري، لودگي را متر و معيار برقراري ارتباط با بيننده قرار دادند. تعداد اين شوخي ها در طول سريال آنقدر هست كه بتوانيم از آن به عنوان ترفند پايتختي ها براي جذب مخاطب ياد كنيم و بگوييم تمركز سريال در نبود متن منسجم و پرداخت شده روي اين تلخك بازي ها بوده است. نتيجه اين رويكرد جداي از اينكه تناسبي با مديوم تلويزيون و اصرار سياستگذاران آن براي هنجارسازي رفتارهاي اجتماعي در توليدات آن ندارد، به لحاظ فني و معيارهاي فيلمنامه نويسي هم اثري ضعيف و محروم از ايده هاي قابل اعتنايي است كه از يك كمدي درامِ معمولي تلويزيوني انتظار داريم.

تلويزيون و ناديده گرفتن انتقادها

اگر چه نبايد ناگفته بماند كه «پايتخت ۶» پربيننده ترين سريال تلويزيون در روزهاي نوروز بوده اما اين نافي آن نيست كه آن را ضعيف ترين و فقيرترين فصل اين مجموعه در بين فصول شش گانه آن بدانيم. ضعف «پايتخت 6» چنان از همان قسمت هاي آغازين آن مشهود بود كه منتقدانش را از دنبال كردن كار براي طرح انتقادهاي شان بي نياز مي كرد و از بعد از همان قسمت نخست شاهد انبوه انتقادها به اين سريال بوديم. از تلويزيون و سياست هاي آن هم همان طور كه انتظار مي رفت، واكنشي جز توجيه قضيه ديده نشد و «روابط عمومي سيما» همچون هميشه به جاي شنيدن و پذيرفتن انتقادها يا دست كم پاسخ دادن به آنها بر پايه تحليل و استدلال، همان راه معمول و متداول خود را پي گرفت: ناديده گرفتن انتقادها و پنهان كردن آنها پشت مصاحبه هاي ميداني تلويزيون – چنان كه افتد و داني- و پيام هاي صوتي و پخش آنها از شبكه هاي تلويزيون.

عنصر تعليق يا هياهو براي هيچ؟

آنچه بين اين فصل و فصول گذشته سريال مشترك است، استفاده از عنصر تعليق است. با اين تفاوت كه اگر در فصول پيشين اين تعليق در كنار ساير عناصر فيلمنامه به پيشبرد قصه كمك مي كرد حالا و در فصل ششم كاربري نويسندگان فيلمنامه از عنصر تعليق مصداق «هياهوي بسيار براي هيچ» است. از قسمت اول تا پايان آخرين قسمتي كه از سريال «پايتخت ۶» پخش شد، اگر چه بارها از عنصر تعليق در كار استفاده شد اما اين تعليق وجهي دراماتيك نداشت.

ما هر بار و در مواجهه با هر كدام از اين تعليق ها با طرح اين پرسش مواجه مي شديم كه بالاخره پايان و فرجام اين تعليق چه خواهد بود؟ و تماما در پايان به يك پاسخ مشترك مي رسيديم: هيچ. حتي بازگشت بهبود (داماد نقي) كه في نفسه از ظرفيت هاي قصه ‍ پردازي آشكاري برخوردار بود، به هيچ رو جذابيت پيش ‍ بيني شده را نداشت و عملا فرصت خوبي مانند آن به هدر رفت. تو گويي اصلا ايده اي براي حضور دوباره بهبود در فيلمنامه نبود كه به واسطه آن شاهد پيوستن ماجراهاي او به روند كار باشيم. فلاش بك هاي بي دليل و فاقد توجيه ساختاري براي پر كردن صحنه ها از حضور مهران احمدي، به خوبي ضعف مفرط فيلمنامه را نشان مي دهد.


16 پسندیدم دیدگاه ها

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز شنبه 15 اردیبهشت
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
تبدیل پایان نامه به مقاله علمی پژوهشی
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات خارجی ISI، SCOPUS، PUBMED، ISC
سابمیت مقاله چیست؟
تبدیل پایان نامه به مقاله آی اس آی
چگونه پایان نامه را به کتاب تبدیل کنیم؟
ترجمه رسمی انگلیسی اسناد و مدارک
مراحل چاپ کتاب با بهترین کیفیت
پایان نامه خود را چگونه به مقاله تبدیل کنیم؟
هندی حرف زدن محمدرضا گلزار در آنتن تلویزیون/ آیسان خانوم باید به این همه استعداد افتخار کنه +فیلم
تبدیل پایان نامه به مقاله !