طلاق در سنین پایین نشان دهنده یک ازدواج اشتباه و یا شاید ارتباط زناشویی اشتباه باشد. ازدواج مرحله ای بسیار مهم در زندگی هر فرد است که می تواند زیباترین و یا حتی بدترین اتفاق زندگی نیز باشد. برای اینکه این ازدواج تبدیل به زیباترین اتفاق شود، به آمادگی جسمی و روانی کافی نیاز است. طلاق در سنین پایین آثار مخربی بر زندگی هر دو طرف می گذارد. طلاق در هر مرحله ای از زندگی و هر سنی اتفاق جالبی نیست و حتی اگر هر دو طرف با رضایت جدا شوند، باز هم آثار مخربی بر روان هر دو می گذارد. ولی این تاثیر مخرب در افرادی که سن پایینی دارند بیشتر است و برای آن ها نتایج بدتری دارد.
چرا طلاق در سن پایین بیشتر است؟
زندگی پر از اتفاقات تلخ و شیرین می باشد که در کنار زیبایی های آن تحمل تلخی ها هم لازم است. جوانان کم سن و کم تجربه به دلیل ناتوانی در کنترل هیجانات خود درک درستی از مسائل زندگی مشترک و مهارت برخورد مناسب با مشکلات را ندارند. این موضوع در مورد جوانانی که هنوز به بلوغ روانی و اصطلاحا به پختگی نرسیده اند، بیشتر صدق می کند. بنابراین تصمیماتی که می گیرند بیشتر بر اساس احساسات و هیجانات شان است. پس در برابر مشکلات به جای یافتن راهی برای حل موضوع، اولین و راحت ترین راه یعنی قهر و جدایی را انتخاب می کنند. به طوری که حتی ممکن است آن ها طلاق در سال اول زندگی مشترک خود را تجربه کنند.
گاه پیش از آن که زوجین بتوانند مسئولیت های ازدواج را بر عهده بگیرند، تصمیم به بچه دار شدن نیز می گیرند. علاوه بر خطرات بارداری در سنین پایین، کودک وارد خانواده ای می شود که هنوز از ثبات کافی برخوردار نیست. مادر یا پدری که نتوانند از پس مسئولیت های والدگری برآیند، به احتمال زیاد دچار اختلالات روانی چون افسردگی و اضطراب می شوند. جوانانی که زود ازدواج کرده اند، در برخورد با همسن های مجرد خود بیشتر احساس می کنند که فرصت های شغلی و تحصیلی شان را از دست داده اند.
دلایل طلاق در سن کم چیست؟
اگر سن انواع طلاق در جامعه ایی در یک بازه زمانی رشد داشته باشد، مسلما علاوه بر دلایل فردی، یک سری دلایل عمومی را نیز باید دخیل دانست که سبب افزایش چنین موردی شده اند. برای بررسی دلایل طلاق در سن کم را در کشورمان موارد زیر را می توان از مهم ترین علت ها شمرد.
- نامناسب بودن وضعیت اقتصادی: اگر توان خرید پایین بیاد یا امرار معاش به سختی باشد، تاثیر مستقیمی بر روی شرایط روحی افراد خواهد گذاشت. حتی می تواند موجب افسردگی شود. در این میان فقر و بیکاری نیز نقش مهمی در علت طلاق دارند.
- ازدواج در سن پایین: عدم بلوغ و رشد عقلانی و عاطفی در برخی جوانان کم سن و سال خود یک عامل مهم در طلاق سن پایین است.
- بالا رفتن سطح توقعات: تغییر الگوهای زندگی و انتظاراتی که زوجین از یکدیگر دارند، سبب وارد شدن فشار روانی خواهد شد. بویژه، توقع داشتن یک زندگی مجلل با تمام امکانات رفاهی در همان ابتدای ازدواج که در حال حاضر برای بسیاری از زوجین غیر ممکن می باشد منجر به طلاق عاطفی می گردد.
- تغییر فرهنگ: با وجود نقش پر رنگ فضای مجازی، سبک زندگی در ایران نیز دچار تغییرانی شده و گاها الگوهای اشتباه و نامتناسب با زندگی ما باعث دلسردی و میل به طلاق در سن کم در بین جوان ها می شود. از سوی دیگر، نقش خانم ها نسبت به قبل تغییر کرده و به فعالیت های اجتماعی تمایل بیشتری نسبت به خانه داری نشان می دهند که البته این امر هنوز در فرهنگ ما چندان پذیرفته نشده است.
- بی توجهی به مرزهای اخلاقی: تعبیر اشتباه روشنفکری در برخی جوانان و آزادی های بیش از حد با جنس مخالف، میزان خیانت را افزایش داده و همین امر به نسبت آمار طلاق را بیشتر خواهد کرد.
آسیب های ناشی از طلاق در سن پایین
شاید تحمل پیامدهای بعد از طلاق برای هیچ فردی آسان نباشد، اما برای یک جوانان کم سن و سال به مراتب دشوارتر خواهد بود. چرا که آن ها دارای روحیه حساس تر و شکننده تری هستند و بعلاوه هنوز استقلال کامل را به دست نیاورده اند. به همین دلیل، بهتر دیدیم تا عواقب طلاق در سن کم را با توضیحاتی بیان نماییم.
از دست دادن اعتماد به نفس
متاسفانه اولین تیری که طلاق در سن کم نشانه می رود اعتماد به نفس و عزت نفس فرد است! همانطور که در بالا توضیح دادیم هنوز برخی افراد طلاق و جدایی را یک شکست می دانند و افراد در سنین پایین این شکست را عمیق تر تصور می کنند! آن ها با نگاهی به آینده، ترس از برقراری رابطه مجدد، روبرو شدن با انگ طلاق، فشار جامعه و … گاهی توان مقابله در خود نمی بینند و اعتماد به نفسشان را از ورود به اجتماع از دست می دهند! تصور می کنند چیزی کمتر از باقی همسن و سالهایشان دارند و گاهی نیز انزوا را انتخاب می کنند! این جدا دانستن خودشان از بقیه و تصور اینکه با بقیه همسالانشان فرق دارد روز به روز بیشتر اعتماد به نفسشان را تحت تاثیر قرار می دهد.
بدبینی نسبت به ازدواج و جنس مخالف
هر فردی بعد از هر جدایی و طلاق حق دارد برای زندگی آینده اش تصمیم بگیرد، ازدواج کند، رابطه جدید تشکیل دهد و تصمیم بگیرد برای زندگی عاطفی اش چطور برنامه ریزی کند. متاسفانه برخی افراد بعد از طلاق، نسبت به ازدواج و جنس مخالف بدبین می شوند، همه زن ها و مردها را سر و ته یک کرباس می بینند و خوشبختی دیگران در ازدواج را باور نمی کنند. شاید این یکی از بدترین اتفاقاتی است که بعد از طلاق میفتد، چون فرد تا زمانی که این تفکر را در سر دارد خودش را از یک رابطه سالم و ازدواج شاد محروم می کند.
احساس شکست
برخی ازدواج را یک موفقیت و طلاق را یک شکست می پندارند! در صورتی که نه یک ازدواج لزوما موفقیت است و نه یک طلاق لزوما شکست! ازدواج هم یکی از مراحل مهم زندگی است، مانند دانشگاه رفتن، سر کار رفتن، نمی خواهیم ارزشش را پایین بیاوریم یا کم اهمیت جلوه اش دهیم، برعکس روی مهم بودن آن تاکید داریم اما کل زندگی در ان خلاصه نمی شود، حتی اگر ازدواجتان یک شکست باشد نباید آن را به بقیه زندگی تان تعمیم دهید! شاید یک بخش از زندگی شما با چالش روبرو شده باش اما شما دستاوردهای دیگری هم دارید یا خواهید داشت! احساس شکست و سرخوردگی را در تمام زندگی خود جاری نکنید و اجازه ندهید همه چیزتان خلاصه در رابطه عاطفی شود.
مشکلات مالی
چه مرد چه زن ممکن است بعد از طلاق دچار مشکلات مالی شوند، مردان معمولا درگیر مهریه می شوند و زنان نیز اغلب به خانه پدری باز می گردند و شاید مدتی طول بکشد تا بتوانند مجدد به عنوان دختر خانه پذیرفته شوند و شرایط مالی شان با ثبات شود. از طرفی گاهی ازدواج در سنین پایین در خانواده هایی اتفاق میفتد که توان مالی مناسبی ندارند و به همین دلیل فرد مجبور به ازدواج شده و برگشت به خانه همچنان مشکلات مالی به همراه دارد، اگر هم فرد بخواهد بعد از طلاق به منزل پدری برنگردد برای تهیه خانه و خرج خورد و خوراک ممکن است با چالش های مالی روبرو شود.
مشکلات خانواده و جامعه
همینطور که پیشتر هم توضیح دادیم هنوز طلاق برای برخیخانواده ها و افراد جا افتاده یک شکست و گاهی موجب شرمساری به حساب می آید! قطها چنین طرز تفکری برای فرد طلاق گرفته موجب تنش و فشار است و باعث می شود این تلقینات را درونی کند و خودش هم باور کند موجب کار اشتباهی شده است. برخی خانواده ها متاسفانه فرزند جدا شده را به سختی می پذیرند یا دائم با سرکوفت و سرزنش خواسته و ناخواسته ناراحتش می کنند. چون طلاق در سنین کم اتفاق افتاده و احتمالا اکثر دوستانش مجرد هستند ممکن است خانواده آنها از معاشرت با رفد طلاق گرفته چندان موافق نباشد و مشکلاتی از این قبیل که متاسفانه نیازمند آگاهی و درک است تا از بین برود.
افسردگی و اضطراب
تحقیقات نشان داده افرادی که طلاق می گیرند بیشتر از بقیه به خصوص در سالهای اولیه جدایی اضطراب و افسردگی را تجربه می کنند، در این بین افراد با سن پایین به دلیل استقلال کمتر، تجربه کمتر، توان مقابله کمتر با مشکلات مالی و خانواده و … بیشتر از بزرگسالان چنین مواردی را تجربه می کنند. به خصوص اگر این افراد حمایت خانواده را نداشته باشند در معرض انواع و اقسام آسیب های روانشناختی قرار می گیرند.
مهر مطلقه بودن!
تا اینجای مقاله بارها تاکید کردیم طلاق شکست نیست و به همان اندازه نیز تاکید داشتیم که متاسفانه برخی افراد جامعه طلاق را شکست و امری بد می دانند و درنتیجه فرد طلاق گرفته هم از نظر آن ها چندان مقبول نیست! کلمه مطلقه برای افراد طلاق گرفته به کار برده می شود در صورتی که افراد بعد از طلاق و جدایی مجرد هستند و لزومی ندارد از کلمه مطلقه برای آن ها استفاده کرد! عنوان کردن این کلمه از زبان خود افرادی که جدا شدند هم معمولا حس خوبی به انها نمی دهد و در این بین افرادی که سن کمتری دارند شاید از اینکه در این سن کم چنین مهر ناخوشایندی در شناسنامه و کنار اسمشان باشد آزار بیشتری ببینند
راهکارهای کاهش پیامدهای طلاق در سن کم
از نظر متخصصان این حوزه، تمامی افکار و اندیشه های غلط در رابطه با طلاق در نتیجه عدم وجود قوانین کارآمد در این حوزه حاصل شده است. در جوامعی که از زنان طلاق گرفته به شیوه هدفمند حمایت شده و امکانات لازم جهت در پیش گرفتن حرفه ای به خصوص ادامه دادن به تحصیل، حمایت اقتصادی و فرهنگی و همچنین مهیا کردن لوازم مورد نیاز جهت شروع به کار در شغلی معین در اختیارشان قرار داده می شود، کمتر در معرض ضعف و ناکارآمدی در این مرحله قرار گرفته و می توانند به طرز موثری به شکوفایی استعدادها و توانایی های خود بپردازند.