در خانه این سیاستمدار دهه شصت خبری از فرش و مبلمان نیست/ در زمان نمایندگی با موتور به مجلس میرفتم+عکس
به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی ساعدنیوز، این حرف و حدیثها کنجکاومان کرد تا عصر یک روز بهاری، برای آشنایی با سبک زندگی مرتضی نبوی به خانهاش در محله منیریه برویم. در بدو ورود سادگی فضا و چیدمان خانه توجهمان را جلب میکند. اتاق پذیرایی با موکتی سبزرنگ پوشیده شده و از فرش، مبلمان، لوستر و سایر وسایل تزئینی و پذیرایی خبری نیست. از شما چه پنهان در نگاه اول وضعیت خانه این شبهه را به ذهنمان آورد که اینجا حسینیه و محل برگزاری جلسات مذهبی است، از اینرو بیمقدمه میپرسیم «اینجا زندگی میکنید؟» که میشنویم: «بله، این خانه ارث پدری و تنها داراییام است!»
اینجا خانه پدریتان است؟
بله، پدرم کارمند اداره دارایی قزوین بود. قبل از انقلاب این خانه را با همان حقوق کارمندی و وامی که از بانک گرفتند خرید. بعدها با خواهرها و برادرم اینجا را بازسازی کردیم و الان 55 سال است که اینجا زندگی میکنیم.
یعنی برادر و خواهرها هم در همین ساختمان سکونت دارند؟
بله، اخوی طبقه بالا زندگی میکنند، همشیره طبقه چهارم هستند. طبقه دوم متعلق به پسر بزرگم است و دختر کوچکم هم طبقه اول زندگی میکند.
آقای نبوی درباره سادهزیستی شما حرف و حدیث زیاد است، مثلا میگویند زمانی که وزیر و نماینده مجلس بودید از امتیازات دولتی استفاده نمیکردید، درست است؟
بله در سالهای 60 تا 64 وزیر بودم؛ آن زمان یکسری امکانات دولتی مثل سهمیه خودروی پیکان یا زمینی در بالا شهر با قیمت خیلی کم به وزرا و مسئولان میدادند، اما من هیچ وقت از این امکانات استفاده نکردم؛ یعنی نه سهمیه پیکان را گرفتم و نه زمین بالاشهر را.
چرا استفاده نکردید؟
چون احساس میکردم رانتی در آن است.
زمان وزارت با موتور تردد میکردید؟
بله! یک موتور داشتم که تا قبل از دوره وزارت با آن رفتوآمد میکردم، اما چون آن زمان اوج ترور منافقین بود و ما هم در معرض ترور بودیم، بهخاطر مسائل امنیتی دستور داشتیم که از ماشینهای ضدگلوله استفاده کنیم، چون صبح که از خانه بیرون میرفتیم معلوم نبود شب برگردیم، اما بعد از دوره وزارت و سالهایی که نماینده مجلس بودم، با موتور به مجلس میرفتم.
در دوره وزارت به شما سوءقصد هم شد؟
چند بار قصد ترور من را داشتند ولی موفق نشدند. این موضوع را بعدها وزارت اطلاعات که از خانههای تیمی منافقین کشف کرده بود خبر داد.
* ظاهرا این موضوع موتورسواری شما به خطبههای نمازجمعه تهران هم رسیده بود؟
بله! یک روز به اتفاق حاجخانم با موتور به نمازجمعه رفتیم. آنجا محافظان حضرتآقا ما را دیده بودند و به ایشان اطلاع داده بودند. ایشان هم در خطبههای نمازجمعه به این موضوع اشاره کردند و فرمودند برخی از مسئولان وقتی از مسئولیت کنار میروند از موتور استفاده میکنند.
موتورسواری شما تا چه زمانی ادامه داشت؟
تا وقتی که با موتور زمین خوردم و دندههایم شکست!
ماجرا چه بود؟
یک صبح زمستانی که با موتور راهی مجلس بودم زمین یخ زده و لغزنده شده بود، من با موتور زمین خوردم و روی آسفالت کشیده شدم و دو تا از دندههایم شکست. از آن موقع ترسیدم که سوار موتور شوم. آن موقع همزمان در روزنامه رسالت مدیرمسئول بودم و ناچار شدم مدتی از پیکان روزنامه استفاده کنم و بعد از آن یک پراید خریدم.
الان چه خودرویی دارید؟
یک خودرو 206 دست دوم دارم.
بهعنوان شخصی که سالها وزیر و نماینده مجلس بوده و در حال حاضر هم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است، چه املاک و داراییهایی دارید؟
جز این خانه که ارث پدری است، ملک دیگری ندارم و همین جا اعلام میکنم و وکالت میدهم هرکسی املاک و مستغلاتی از من کشف کرد، بهخودش واگذار میکنم. (میخندد)
تنها منبع درآمدتان حقوق مجمع است؟
بله، البته گاهی هم تدریس میکنم.
مرسوم است برای کارگزاران نظام حتی بعد از دوره مسئولیت پروتکلهای امنیتی لحاظ شود. شما برای رفتوآمدتان محافظ و راننده ندارید؟
خیر. دوره وزارتم که تمام شد بهخاطر بحث امنیتی خیلی اصرار داشتند برایم محافظ بگذارند، اما هیچ وقت زیر بار نرفتم. راننده هم ندارم و هر جا بخواهم برویم خانوادگی میرویم.
فرزندانتان هیچ وقت به سبک زندگی که شما انتخاب کرده بودید، اعتراض نداشتند؟
نه، همیشه طوری رفتار کردیم که توقع زیاد نداشته باشند. از بچگی که به مدرسه میرفتند طوری به آنها یاد داده بودم که تافته جدابافته نیستند و مثل بقیه مردم هستند.
همسرتان به سادهزیستی شما ایرادی نمیگرفت؟
اتفاقا ایشان خودشان مشوق من در این مورد هستند.
ولی بسیاری از مسئولان بهتدریج از سبک زندگی سالهای اول انقلاب فاصله گرفتند!
آموزههای دینی و روش زندگی پیشوایان مذهبی به ما یاد داده که دنیا جای دل بستن نیست. اگر مردم ببینند که مسئولان شعار سادهزیستی میدهند ولی خودشان تجملی زندگی میکنند آن اعتمادی که باید، جلب نمیشود و فاصله بین مردم و مسئولان روزبهروز بیشتر میشود. به زبان امروزی سرمایه اجتماعی یک نظام، اعتمادی است که مردم به مسئولان دارند، حالا با فاصلهگرفتن از سبک زندگی ساده و تجملگرایی مسئولان، این سرمایه از بین میرود.