دیالوگ مادرانه مینا جعفرزاده با مهران مدیری: پسرم چرا موهات اینقدر سفید شده؟ باورم نمیشه! +فیلم
به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز، ازجمله آثار کاری جعفرزاده میتوان به چراغ قرمز، کیفر، اخراجیها 2، چارچنگولی، چشم، چشمک، دلداده، یک وجب از آسمان، خدا نزدیک است، روایت سهگانه (اپیزود اول، یک آرزوی کوچک)، هفت ترانه، شراره، دختری با کفشهای کتانی، برج مینو و شوق پرواز اشاره کرد.
جعفرزاده سالهاست با هنرمندی انواع و اقسام مادران سنتی، مدرن، مهربان و دلسوز ایرانی مثل مادر شهید بابایی در شوق پرواز با لهجه یا بدون لهجه بازی میکند.
با او درباره مسائل مختلف کاری و زندگی گفتوگویی انجام دادهایم.
شما در بیشتر آثار همسرتان، بهمن زرینپور حضور داشتهاید. درباره این حضور بگویید.
در تمام کارهای ایشان بازی داشتم و کار کردن با بهمن زرینپور به دلیل صبوری و متانتشان لذتبخش است.
بهمن زرینپور مثل بازیهایشان که نقش آدمهای آرام و مهربان را بازی میکنند، در زندگی شخصی هم چنین ویژگیهایی دارند؟
بله، ایشان فوقالعاده مهربان، آرام و محجوب هستند.
در چند سریال در دهههای60 و 70 نظیر آوای فاخته نقش زنان جوان را بازی کردید، اما در سالهای بعد فقط در نقش مادر بازی کردید دلیل چنین رویکردی چه بود؟
ترجیح میدادم نقش مادر را بازی کنم و این طور راحتتر بودم.
علاقهای به ایفای نقشهای دیگر نداشتید؟
در شرایط سینما و تلویزیون آن دوره این نوع نقشها کمتر وجود داشت و مثل حالا نبود که جوانها شخصیتمحوری فیلمها باشد.
بازی من در نقش مادر با سریال خاله جان شروع شد. بعد از این حضور مدام این نوع نقشها پیشنهاد شد و این روند را ادامه دادم. دوستان کارگردان هم من را با چنین نقشهایی قبول کرده بودند.
فکر میکنید به چه دلیل این سالها اغلب نقشهایی که مخصوص شخصیتهای باتجربه است شبیه به هم هست؟
طبیعی است که برای بازیگری سن بالا تنوع کاراکتری چندانی وجود نداشته باشد و کمتر پیش میآید نقشی چند لایه و جذاب در فیلمنامهای برای این رده سنی نوشته شود و این نوع نقشها در بیشتر موارد شبیه هم است.
شما دو سه همکاری خوب مثل هتل پیادهرو با اکبر عبدی داشتهاید. کار با بازیگر حاضر جواب، شیرین و بداههکاری مثل عبدی چگونه است؟
اکبر عبدی شخصیت شیرین و جذابی دارد و هرموقع که با اکبر عبدی همبازی شدم راحت بود و آسوده بودم که بازیگری کار بلد جلویم بازی میکند.
در چهار فیلم سینمایی و سه سریال تلویزیونی با عبدی همبازی بودم که همهشان کم و بیش کارهای موفقی بود و مردم دوستشان داشتند.
خاطرهای از این همبازی شدنها با اکبر عبدی دارید؟
خاطره که زیاد است، اما هر خاطرهای را نمیشود بیان کرد و شاید در آن زمان جذاب بوده و حالا اگر مطرحش کنم شاید بامزه و شیرین به نظر نرسد.
با خیلی از بازیگران مطرح کمدی از قبیل مهران غفوریان در زیر آسمان شهر، جواد رضویان و مجید صالحی همبازی بودهاید. کار با این نوع بازیگران چگونه است؟
همه این بازیگران کمدینهای خوب و موفقی هستند و مخاطبان هم معمولا از کارهایشان استقبال میکنند، اما اگر قرار به انتخاب باشد همیشه ترجیح میدادم با اکبر عبدی همبازی بشوم. اکبر عبدی اهل بداههکاری است و من هم بداهه را دوست دارم.
معمولا شما حتی در کارهای کمدی جدی بازی میکنید و جدی بودن شما و کمدین بودن بازیگر نقش مقابلتان کمدی موقعیت به وجود میآورد و کمتر بازی بداهه از شما دیده شده است؟
برای بداههکار کردن سخت نیست و به راحتی و با توجه به فضای داستان و بازی بازیگر نقش مقابلم در بازیام بداهه ارائه میکنم. بارها در بازیهای دونفره با اکبر عبدی بداهه کار کردیم و به خوبی برای بداهه به شما راه میدهد.
کار کدام یک از کمدینهای زن سینما و تلویزیون را قبول دارید؟
همه خانمهای کمدی کار استاد و درجه یک هستند. البته در سینما و تلویزیون کمدین زن
به مفهوم رایج و کلاسیک وجود ندارد و لحظاتی در بازی کمدی خلق میشود.
ثریا قاسمی در این سالها نقشهای کمدی را خوب و درست بازی کرده است. گوهر خیراندیش و فاطمه معتمدآریا هم در این زمینه قابلیتهایشان را نشان دادهاند و در چند فیلم خوب کمدی حضور داشتهاند.
یکی از ویژگیهای متفاوت بازیگری شما تسلط و احاطه به استفاده از لهجه به شکل درستش است. آیا به لهجهگویی هم در بازیتان علاقه دارید؟
موقعی که قرار است در سریالی نقشی را بازی کنم که لهجه دارد. درباره لهجه مورد نظر تمرینات زیادی انجام میدهم و به محض شنیدن لهجهای سریع آن را در ذهنم حفظ میکنم و تبدیل به همان شخصیت با ویژگیهای گفتاری و لهجه میشوم.
لهجهای که درست و منطبق بر حقیقت گفتاری آدمهایی است که از آن لهجه استفاده میکنند. در سریال دیوار شیشهای نقشی بازی کردم که کرمانشاهی بود و کارگردان تاکید داشت که باید از لهجه استفاده کنم.
در هتل پیادهرو هم اکبر عبدی از لهجه آذری استفاده کرد و طبیعی بود که من هم باید در گویشم از لهجه آذری استفاده میکردم.
در زمان پخش این سریال مردم از کار و گویش شخصیتها خوششان آمد و به اعتبار آمار صدا و سیما جزو کارهای پرمخاطب بود.
به هر حال لهجه آذری لهجه مادریتان است و روی آن تسلط دارید. آیا روی دیگر لهجهها هم این تسلط را دارید؟
پیش نیامده که بهجز لهجه آذری و کرمانشاهی از لهجه دیگری استفاده کنم و دوست دارم چنین اتفاقی رخ بدهد.
استفاده از لهجه به غیر از جذابیتهای شنیداری برای مخاطب چه ویژگیهای دیگری دارد؟
نقش را رنگآمیزی میکند و باعث تنوع نقش میشود.
در فیلم اخراجیها هم دوباره با اکبر عبدی همبازی شدید؟
به نظرم اخراجیهای فیلم موفق و خوبی بود، داستان سرراست و شخصیتهای قابل باور و ملموسی داشت، مردم هم با این شخصیتها احساس همذاتپنداری میکردند.
از بازی در این فیلم کلی لذت بردم و به همین دلیل در قسمت دوم این فیلم بازی کردم.
در کارهایی که بازی کردید این توانایی را داشتید که هم نقش مادران امروزی و مرفه را بازی کنید و هم مادران طبقه پایین و جنوب شهری، این مساله چقدر برایتان حائزاهمیت است؟
من این تنوع نقشی هر چند نهچندان گسترده و وسیع را دوست دارم، اما نکته مهم داستان و قصه فیلم در کنار نام، اعتبار و تسلط کارگردان بر فیلم یا مجموعهاش است.
من زیاد به انتخاب شخصی و سلیقهای اعتقاد ندارم و به نظرم باید ملاکهای استاندارد را برای قبول یک پیشنهاد کاری در نظر گرفت.
علاقه دارید بیشتر نقش چه نوع مادرانی را بازی کنید؟
همان طوری که اشاره کردم مهم کیفیت و اثرگذاری نقش در ایجاد درام است.
چند نوه دارید؟
یک فرزند دختر و یک نوه هم دارم.
به نظر میرسد ارتباط نزدیکی با نوهتان دارید؟
بله، رابطه خوبی دارم و هر روز به دنبالش میروم تا از مدرسه به خانه بیاورمش. نامش مسیح است. اغلب اوقاتم را با نوهام میگذرانم که فوقالعاده شیرین، مهربان و خوشزبان است.
در انجام تکالیف مدرسه هم به مسیح کمک میکنید؟
به صورت جدی و مستمر کمک نمیکنم و هر ازگاهی با شوخی و خنده با هم درباره تکلیف مدرسه کلنجار میرویم.
نوه شیرین و عزیزتر است یا فرزند؟
هر دویشان شیرین و دوستداشتنی هستند.
در سریال نابرده رنج نقش مادر مهربان و سنتی بازی قابل قبولی ارائه کردید و مخاطبان هم از سریال استقبال کردند؟
در این سریال نقش مادر شخصیت اصلی (اسد) با بازی کامبیز دیرباز را بازی میکردم داستان مربوط به سالهای ابتدایی دهه 60 است و فیلمنامه هم جذاب بود و در ضمن کارگردانی علیرضا بذرافشان که نویسنده موفقی است هم قابل قبولی بود.
در این سریال هم دوباره نقش مادر را با بازی کردم و البته علاقه ندارم نقش مادرهای کلیشهای و تکراری را بازی کنم که فرزند دختر و پسر دارد و تلاش میکند
پسرش سر به راه باشد و از دوستی و معاشرت با افراد ناباب فاصله بگیرد و در این راه هم مثل هر مادر دیگر ایرانی با تعصب نسبت به پسرش رفتار و در ضمن با صبوری مشکلات شوهرش را تحمل میکند و علاقه دارد پسر و دخترش عاقبت به خیر شوند و سر و سامان بگیرند.
به نظر میرسد مدتی است در حوزه بازیگری کمکار شدهاید. دلیلش چیست؟
کمکار نیستم. کمتر سریال بازی میکنم که چنین ذهنیتی دارید. الان هم چند فیلم پخش نشده مثل گرگ و میش را آماده نمایش دارم.
در این سالها به دلایل مختلف آمار تولید سریالها کمتر شده و طبیعی است که حضور من هم در قاب تلویزیون کمتر به نظر برسد.