دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

جامعه /

فریده زبل بعد از دستگیری فقط نگران سگ پشمالویش بود! 

سه شنبه، 09 مرداد 1403
کد خبر: 400209
ساعدنیوز: بازهم در حالی که سرکردگی یک باند سرقت را به عهده داشت توسط نیروهای کلانتری شفای مشهد دستگیر شده بود اما فقط دلش به حال سگ پشمالویی می سوخت که درون خودروی سرقتی بود.

به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز، در میان اشک وناله هایش می گفت:برای فرزندانم ناراحت و نگران نیستم ولی نمی دانم در مدتی که باید در زندان باشم چه کسی از این سگ نگهداری می کند. این سگ را 14 سال بزرگ کرده ام و خیلی به او وابسته هستم ...

زن 40 ساله معروف به «فریده زبل» که در عملیات ضربتی نیروهای تجسس کلانتری شفای مشهد دستگیر شده است با بیان این مطلب به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت:«حمید»را از کودکی می شناختم، او قلدر محله بود و مدام با موتورسیکلت تک چرخ می زد و در میان هم سن و سال های خودش برو بیایی داشت ولی من هیچ گاه تصور نمی کردم که روزی با او پای سفره عقد خواهم نشست.

آن زمان 14 سال بیشتر نداشتم که بر خلاف میل باطنی ام و تنها با اصرار خانواده ام با «حمید»ازدواج کردم. با آن که 2 خواهر بزرگ ترم به خاطر ازدواج اشتباه، طلاق گرفته بودند ولی بازهم سرنوشت تلخ آنان برای پدر و مادرم عبرت آموز نشد و مرا هم به عقد جوانی درآوردند که هیچ علاقه ای به او نداشتم. «حمید»کار درست و حسابی نداشت و مدام تغییر شغل می داد، گاهی در تعمیرگاه خودرو کار می کرد وگاهی به مسافر کشی می پرداخت و برخی اوقات هم در زمینه خرید و فروش ضایعات فعالیت داشت.

از سوی دیگر شوهرم مردی رفیق باز بود و با دوستانش تا پاسی از شب وقت گذرانی می کرد اما من جرئت اعتراض نداشتم.

وقتی ماجرا را برای مادرم بازگو می کردم مرا به صبر و حوصله دعوت می کرد که باید صبور باشم و در کنار شوهرم قراربگیرم. خلاصه در حالی که هنوز دخترم به یک سالگی نرسیده بود، دوباره باردار شدم واحساس می کردم توان جسمی ام را ازدست داده ام .این بود که برای اولین بار به پیشنهاد شوهرم پای بساط مواد مخدر نشستم تا به قول او انرژی بگیرم و قدرت جسمانی ام افزایش پیدا کند ولی تا چشم بازکردم در منجلاب اعتیاد فرو رفته بودم ودیگر شیره وتریاک پاسخگوی نیاز جسمی ام نبود به همین خاطر به مصرف شیشه رو آوردم و زندگی ام را به نابودی کشاندم.

دیگر حتی حال و حوصله فرزندانم را نداشتم و آن ها را به فراموشی سپردم. از سوی دیگر هم درآمد«حمید»کفاف مخارج و هزینه های سنگین اعتیاد ما را نمی داد. این بود که «حمید» با همدستی دوستانش یک باند سرقت تشکیل داد و با فروش قطعات و لوازم سرقتی هزینه های زندگی را تامین می کرد.

در این شرایط من هم به صورت پوششی با آن ها همراه شدم تا شهروندان هنگام دستبرد به خودروها به ما مشکوک نشوند. من در صندلی عقب خودرو می نشستم و مراقب اوضاع و احوال بودم و اعضای دیگر باند به خودروها دستبرد می زدند.

چندبار توسط نیروهای انتظامی دستگیر شدیم ولی بازهم به خاطر شرایط زندگی و اعتیاد دوباره به خلافکاری هایمان ادامه می دادیم به گونه ای که به «فریده زبل»معروف شدم و مدام تحت تعقیب نیروهای انتظامی بودم. اکنون نیروهای تجسس مرا با عنوان «فریده زبل» می شناسند و بازهم به چنگ نیروهای کلانتری شفا افتادم اما اکنون فقط نگران سگ پشمالویم هستم که نمی دانم چه بلایی به سرش می آید! ای کاش ...

با توجه به اهمیت دستگیری اعضای باند«فریده زبل»تحقیقات گسترده پلیس با دستورات ویژه سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفا)برای ریشه یابی سرقت های سریالی اعضای این باند وارد مرحله جدیدی شده است .

  برچسب ها: سرقت اعتیاد

پسندیدم دیدگاه ها

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز سه شنبه 09 مرداد
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
حضور مونا کرمی با چهره‌ای شاد و خوشحال در جشن تولد فرزاد حسنی در کافی شاپ+عکس/ خبری از سپند امیرسلیمانی نبود
نگاهی به حضور بازیگران در افتتاحیه رستوران پوریا پورسرخ؛ از علی اوجی بدون نرگس محمدی و طناز طباطبایی تا بهرنگ علوی و لیلا بلوکات
بهترین ترجمه با بهترین مترجم آنلاین + معرفی 8 پلتفرم برتر ترجمه
استخراج فوری مقاله از پایان نامه برای مجلات ISI با بهترین کیفیت
راز و نیاز عاشقانه هادی چوپان با اوستا کریم / گرگ پارسی هم که باشی محتاج خدایی ❤+عکس
ویدیویی دلخراش از انفجار وحشتناک باتری دوچرخۀ الکترونیکی در آسانسور
حال خوب آیتک سلامت والیبالیست چشم رنگی معروف تبریزی بر روی پل معلق رؤیایی مشگین +عکس
ویدئوی دیده‌نشده از دورهمی دکتر پزشکیان و فرزندانشان در خانه گرم و صمیمیشان با مبلمان گلدار/ چه نوه‌ی شیطون و بانمکی هم دارن!
استوری عاشقانه مونا کرمی برای آقای بازیگر با قلب قرمز و چشم نظر+عکس/ خوشبخت باشین😍
چگونه پایان نامه را به کتاب تبدیل کنیم؟